پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
شین میم
شین
مختصری راجع
به «عدالت در تقسیم ثروت اجتماعی»
·
روی آوری اخلاقی، مذهبی و عاطفی به سوسیالیسم، از تقسیم
ناعادلانهً ثروت اجتماعی در جوامع طبقاتی ناشی می شود.
·
ضرب المثل معروف انجیل، که «گذشتن شتر از سوراخ سوزن،
آسانتر از ورود ثروتمند به بهشت است» و گفتار دیداخه (5 ـ 2) نیز که «حامیان پولداران، گنهکارانند!»، حاکی از این
واقعیت امر است، که ثروتمندان، ثروت شخصی خود را از طرق نامشروع و ناعادلانه گرد
کرده اند.
·
ولی آنها به علت واقعی استثمار، که نه در عدم
رعایت موازین اخلاقی از سوی غارتگران، بلکه در سیستم شیوهً تولید سرمایه داری
نهفته است، دست نمی زنند.
·
هر استراتژی تقسیم ثروت، که لغو شیوهً تولید سرمایه داری
و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را هدف خود قرار ندهند، فقط در حد تعدیل عوارض بی عدالتی
در جا خواهد زد و منجر به محو علل اختلال در فونکسیون های اجتماعی نخواهند شد.
·
تقسیم عادلانهً ثروت، اما در نتیجه سازماندهی
اجتماعی متناسب با فونکسیون کار و همزیستی انسان ها امکان پذیر می گردد.
·
مسلم است که معیار تقسیم عادلانه ثروت، متناسب با سطح
توسعه مناسبات تولیدی تغییر می یابد:
·
استعداد، راندمان کار و خودآگاهی می توانند
معیار تقسیم عادلانهً ثروت اجتماعی باشند و تصمیمگیری در بارهً چند و چون آن، نه وابسته به میل این و آن، بلکه
با توجه به سطح توسعه نیروهای مولده خواهد بود.
·
تنها شیوه تقسیمی مقبول خواهد بود، که بقای
انسان ها و پیشرفت آنها در غلبه بر جبر خارجی (اوضاع طبیعی و روابط حاکمیت) را در مد نظر قرار دهد.
·
جامعهً بورژوائی، این وظایف را در زمان خود
جامهً عمل پوشانده است.
·
مالکیت خصوصی و تشکیل سرمایه و تقسیم ناعادلانهً
ثروت اجتماعی می توانست برای تسریع توسعه تمدن بشری و ارتقای سطح زندگی مادی مردم
قابل توجیه باشد.
·
مارکس و انگلس موفقیت های مناسبات تولیدی سرمایه داری را
بدون چون و چرا برسمیت می شناسند.
·
آنها مثل منادیان اخلاق، از بی عدالتی ها و نابرابری های
آن، که خاص همهً جوامع طبقاتی بوده، صحبت نمی کنند، بلکه به ضرورت آنها در روند
توسعه تاریخی شیوه های تولیدی اشاره می کنند.
·
انباشت سرمایه و حرکت سرمایه، بر طبق قانونمندی های خاص
خویش و مستقل از خواست، اهداف و مقاصد سرمایه داران منفرد، امید و انتظار تحقق
تقسیم عادلانه در چارچوب سیستم سرمایه داری را نقش بر آب می سازد.
·
اوتوماتیسم انباشت و تمرکز سرمایه را نه بکمک
موعظه های اخلاقی و نه با اتکا بر استراتژی های سیاسی تقسیم ثروت، نمی توان سد کرد.
·
گرایش تاریخی انباشت سرمایه، عبارت است از تبدیل وسایل
تولیدی فردی و پراکنده به وسایل تولیدی متمرکز اجتماعی.
·
به عبارت دیگر تبدیل
مالکیت خرد افراد بیشمار، به مالکیت کلان افراد انگشت شمار، یعنی گرفتن زمین،
املاک، مواد غذائی و ابزار کار از دست تودهً انبوه مردم.
·
این
سلب مالکیت از توده ها به حکم قوانین درونی جامعهً بورژوائی، به حکم شیوهً تولید
سرمایه داری و به حکم تمرکز سرمایه صورت می گیرد.
·
از
این روست که ما در «مانیفست حزب کمونیست» می خوانیم:
«کمونیست ها می توانند تئوری خود را در یک جمله
خلاصه کنند:
برچیدن بساط مالکیت خصوصی!»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر