۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه

آموزش تئوری رهائی نهائی (13)


پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
 شین میم شین


·        مهمترین ره آورد شناخت مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی، عبارت است از این که مجموعهً مسائل زندگی بنی بشر، بانضمام جهان بینی او ـ در تحلیل نهائی ـ محصول نحوه و نوع سازمان اجتماعی است، که انسان ها برای تاًمین شرایط مادی زندگی خود و برای توسعه، تکامل و بقای نوع خویش برقرار می سازند 
.
·         به عبارت دیگر، به قول فریدریش انگلس در اثر او تحت عنوان «توسعه سوسیالیسم از اوتوپی به علم»،  ساختار اقتصادی معین هر جامعه، بنیان واقعی ئی است که بر روی آن مجموعهً روبنای حقوقی و سیاسی و همچنین تصورات مذهبی، فلسفی و غیرهً جوامع بشری در برهه های مختلف تاریخی بنا می شود و در پرتو آن توضیح داده می شود.»

·        ساختار اقتصادی جامعهً بورژوائی، شیوهً تولید سرمایه داری است.

·         مراجعه کنید به شیوه تولید در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·         بنیان جامعهً بورژوائی، عبارت است از مالکیت خصوصی بر وسایل تولید.

·        (اخیرا در جنبش باصطلاح چپ ایران به توهمی دامن زده می شود که تغییر جامعه باید بدون تغییر فرم مالکیت بر وسایل تولید انجام گیرد و تمام عیوب جامعهً سوسیالیستی در این خلاصه می شود که گویا مالکیت دولتی جایگزین مالکیت خصوصی شده است.
·         البته این گونه ادعاها برای خالی نبودن عریضه است.
·         اگر با حضرات بیشتر بحث کنید، به این نتیجه خواهید رسید که هدف حفظ جامعهً سرمایه داری است و نه تغییر آن.
·         ولی صرفنظر از نیت باطنی حضرات باید به این واقعیت ساده باور داشت که جامعه سرمایه داری را بدون تغییر بنیان آن، یعنی بدون لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، نمی توان تغییر داد.
·         هر تغییر ادعائی دیگر، فقط در سطح تغییرات فرعی و رفرم های موقتی خواهد بود. مترجم)

·         فرم حاکمیت جامعهً بورژوائی، عبارت است از وابستگی کارگران مزدبگیر به صاحبان سرمایه.

·        بدین طریق مفهوم عوامفریبانهً کار ده (به جای سرمایه دار و یا کارفرما)، و مفهوم کار پذیر (به جای کارگر)، در رابطه با داد و ستد کار، پا در هوا و وارونه می شود.

·         برای فهم چگونگی سیر این فرماسیون اجتماعی، به قول فریدریش انگلس در اثر او تحت عنوان «توسعه سوسیالیسم از اوتوپی به علم»،  لازم بود «از سوئی سیر تاریخی شیوهً تولید سرمایه داری و ضرورت پیدایش آن را برای برههً مشخص تاریخی و همچنین ناگزیری سقوط آن را نشان دهیم و از سوی دیگر خصلت درونی آن را که همچنان پنهان مانده بود، برملا سازیم.
·        تحقق این امر با افشای «اضافه ارزش»  صورت گرفت.
·         این دو کشف بزرگ، یعنی درک ماتریالیستی تاریخ و افشای اسرار تولید سرمایه داری بکمک «اضافه ارزش»  را مدیون مارکس هستیم.»

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر