۱۳۹۱ اسفند ۱۹, شنبه

رفتگر



سیاوش کسرایی
(خانگی) 


·        دیگر نه قامتی است، اگر می رود به راه
·        طرح مشوشی است
·        چین خورده تابدار
      
·        جاروب می کشد
·        گویا که طرح خود را بر پرده ی غبار
·        تصحیح می کند.
پایان

۲ نظر:

  1. شاعر پر احساس ما ابراز همدری صمیمانه ای میکند بکارگر زحمت کشی مه قامتش از کار ومحرومیتها تحمیل شده براو درهم وخمیده گشته غبار را میزداید تا طرح وتقشهای آیتده اش را ببیند اگر واقعا ایده ای دارد روشنش ببیند

    پاسخحذف
  2. حق با ناهید عزیز است که مثل همیشه بر ادراک مبهم و مه آلود ما از اشعار و غیره نور صراحت می پاشند.
    شعرای خلقی از نقطه نظرهائی شباهت غریبی به کودکان دارند و مثل کودکان به رؤیت و تبیین چیزهائی نایل می آیند که همه بظاهر می بینند، بی آنکه بتوانند ببینند.
    رنگ بال های مورچه ای را به عنوان مثال، کودکان بدقتی ستایش انگیز ادراک می کنند و محو زیبائی های این چنینی هستی می شوند.
    شعرا نیز تا حدودی همین توانائی های شگرف کودکان را دارند.
    البته شاعر داریم تا شاعر و بینش داریم تا بینش. بخش اعظم گنج معنوی پنهان در شعر سیاوش هنوز کشف نشده است. عمر ناهید دراز باد که امید ما ست.

    پاسخحذف