پروفسور دکتر رولف گیسلر
برگردان شین میم شین
·
تجمل به
شیوه مصرفی ئی اطلاق می شود که از حد متوسط مرسوم میان گروه انسانی معینی و یا قشر
اجتماعی معینی فراتر باشد.
1
·
تجمل ـ
اغلب ـ مترادف با ثروت کلان، زندگی پر جلال و شکوه، پر زرق و برق و یا پر حیف و
میل بکار می رود.
2
·
تعریف
مشخصی از تجمل همواره وابسته و منوط به زمان و مکان بوده است.
3
·
تجمل به
سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه و به موضع ناظر در چارچوب جامعه وابسته است.
4
·
در طول
تاریخ، نه تنها منظور از تجمل، بلکه علاوه بر آن، موضعگیری نسبت بدان بطرز چشمگیری
عوض شده است.
الف
·
تا قرن
هفدهم، مخالفت با تجمل رایج بود.
ب
·
اسکولاستیک
مسیحی قانونگزاری آنتیک (جهان باستان کلاسیک) را از آن خود کرده بود و اعتبار آن
را در طول قرون حفظ نموده بود و بنا بر آن، تجمل بدلایل اخلاقی مذموم تلقی می شد.
ت
·
تجمل به
معنی افراط، صفتی ضد فضیلت تلقی می شد.
پ
·
تجمل
انسان ها را مجذوب چیزهای دنیوی می کرد، از چارچوب طبقاتی شان بالاتر می برد و
تعین مذهبی آنها را و تدارک زندگی بهشتی در آن دنیا را تخریب می کرد.
ث
·
گذار به
ارزیابی بنیادی دیگر ـ برای اولین بار ـ در جریان توسعه کاپیتالیستی آغازین در
انگلستان و فرانسه صورت گرفت، زمانی که نظرات اقتصادی در کانون ارزیابی قرار
گرفتند.
5
آنتوان مونتچر (1576
ـ 1621)
اقتصاد دان
فرانسوی در دوره مرکانتیلیسم
مؤلف اولین کتب
«اقتصاد سیاسی»
مؤلف درام های
مختلف
·
چرخش
فکری در درک تجمل در مثال آنتوان مونتچر فرانسوی به وضوح تمام آشکار می گردد.
الف
·
مونتچر ـ
مؤلف «اقتصاد سیاسی» (1615) ـ علیرغم
مذمومیت مرسوم تجمل بدلایل اخلاقی و مخرب نظام اجتماعی دانستن آن تا آن زمان، ضمن
نگرانی اخلاقی، به توصیه تولید تجمل داخلی پرداخت.
ب
ویلیام پتی (1623
ـ 1687)
اقتصاددان،
دانشمند و فیلسوف انگلیسی
پدر اقتصاد ملی
انگلیس
·
برای
اینکه بنظر مرکانتیلیسم (ویلیام پتی) ، تجمل برای فروش کالاهای صنعتی کشور،
بازار فراهم می آورد و گردش پول را امکان پذیر می سازد.
ت
·
از این
رو، تجمل موتور پیشرفت اقتصادی تلقی می شود.
6
برنارد مانده ویل (1670 ـ 1733)
پزشک، تئوریسین
اجتماعی هلندی، مقیم انگلستان
مؤلف «افسانه
زنبوران عسل»
او نه فضایل اخلاقی، بلکه مفاسد اخلاقی را
سرچشمه رفاه عموم می دانست، که به پارادوکس مانده ویل معروف شده است.
·
تأیید
تجمل در سنت اپیکوریستی ـ لیبرتینیستی («افسانه زنبوران عسل» مانده
ویل)، تکیه گاه فلسفی پیدا می کند.
7
·
در دهه
اول قرن هجدهم، بحث بر سر تجمل ـ که با مسائل اقتصادی گره خورده بود ـ در کانون
توجه قرار می گیرد و قبل از همه، اندیشه گردش سرمایه برجسته می شود.
الف
·
تجمل نه
تنها به معنی تصاحب ارزش های خارق العاده، بلکه همزمان، به معنی برگشت معادل آن
ارزش ها به جامعه اعلام می شود.
ب
·
تجمل به
مثابه موجد اشتغال تماموقت و در نتیجه، رفاه برای همه قلمداد می شود.
ت
·
میلون و ویلاته اعلام می
کنند که تجمل علاوه بر فواید اقتصادی، فواید اجتماعی نیز دارد.
پ
مونتسکیو (1689 ـ 1751)
رئیس مجلس فرانسه
مؤلف «روح القوانین» (1748)
از چهره های اولین مرحله روشنگری فرانسه
·
نمایندگان
اصلی روشنگری آغازین (ولتر، مونتسکیو و غیره) نیز به جرگه طرفداران این نظر می پیوندند.
8
·
تا اینکه
در اواسط قرن هجدهم، تجمل ستیزی سرسختانه ای آغاز می شود.
الف
ژان ژاک روسو (1712
ـ 1778)
نویسنده،
فیلسوف، پداگوگ، طبیعت پژوه و کمپونیست
از تدارک
بینندگان معنوی انقلاب فرانسه
·
نمایندگان
گرایشات دموکراتیک و برابری طلب (ژان ژاک روسو، موره لی،
مابلی) نابرابری در دارائی و دارائی بطور کلی را ریشه همه مفاسد اجتماعی
قلمداد می کنند.
ب
اتین گابریل موره لی (1717 ـ 1778)
فیلسوف روشنگری
سوسیالیست اوتوپیکی
آثار:
سوسیالیست های بزرگ
کد طبیعت
·
ایدئال
آنها عبارت از شیوه زیست طبیعی و فقیرانه بوده است.
ت
·
آنها هر
نوع تجملی را ضد اخلاقی اعلام می کنند و مردود می شمارند.
پ
فرانسوا کوسنی (1694
ـ 1774)
پزشک، اقتصاد
دان و مؤسس مکتب فیزیوکراسی
·
طولی نمی
کشد که فیزیوکرات ها (کوسنی، باودو) نیز با استدلال اقتصادی به تجمل ستیزی می پردازند.
·
مراجعه
کنید به فیزیوکراسی در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
1
·
فیزیوکرات
ها اقتصاد کشاورزی را تنها رشته مولد می دانند و لذا با هر خرجی به نفع رشته های
نامولد (تجارت، کار دستی و صنعت) به مخالفت
برمی خیزند.
2
·
در تئوری
اقتصادی فیزیوکراسی جائی برای صنعت تجمل و
واردات تجمل وجود ندارد.
3
·
اما
تجملی که بر مصرف فراورده های کشاورزی مبتنی باشد، مثلا غذای مقوی و خوب، اسب
سواری و امثالهم مجاز شمرده می شود.
9
·
در جریان
توسعه کاپیتالیستی بعدی ـ اما ـ منافع صنعت اراده خود را به کرسی می نشاند و دلایل
اقتصادی مطروحه بر ضد تجمل سلب اعتبار می شوند.
10
·
آنچه می
ماند، امتناع اخلاقی ناشی از تضادهای اجتماعی فاحش در جامعه کاپیتالیستی است که به
آسانی جا خالی نمی کنند.
11
·
بی اعتنا
بدان، تولید و واردات کالاهای تجملی بنا بر تقاضا تنظیم می شود و هیچ محدودیت
قانونی شامل حال آن نمی شود.
12
·
این
مسئله ـ عمدتا ـ بنا بر نیاز طبقه حاکمه برای خودنمائی تعیین می گردد.
13
·
با تأسیس
نظام اجتماعی سوسیالیستی این انگیزه برای تجمل از بین می رود.
14
·
تولید بطور
برنامه ریزی شده برای تهیه هر چه بهتر مایحتاج تمامت جمعیت کشور و برای بهبود و
تسهیل زندگی آنان آماجگذاری می شود.
15
·
بدین
طریق تجمل به عنوان نشانه ظاهری قشر ممتاز از جامعه رخت برمی بندد و جای خود را به
مصرف تمایزمند رشد یابنده مبتنی بر کار اعضای جامعه می دهد.
پایان
تجمل دردوران کنونی باوج رسیده هرقدر فاصله طبقاتی زیادتر میشود ثروتمندان افراطی تر میشوندوتضاد بین دارا وندار را نمایان تر منمایدوبی بنظرم از آنجا که زیبایی ودرناد انسانی نهفته نمیپانم قطع تجمل بطورکلی برایهمه اقشار نمیتواندپذیرفته باشد شایدانانکه تجملات ارزان قیمت رامد روز کردهاند باینضرورت روحی انسانها بخصوص رنان پی برده باشندبدلیجاتارزان قیمت برای رفع تیاز بتجمل خواهی ببازار عرضه میکنندوورفع نیاز روحی مردم کمدرآمدرابرطرف مینماینددر درورانهی گذشتهانسانه از هر چیزی حتی گلها حودرا بزینت آلات میاراستند بااینکه زندگی قرون وسطایی داشتند
پاسخحذف