۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

دیالک تیک آنالیز و سنتز (دیالک تیک تجزیه و تحلیل و ترکیب) (2)

آنالیز (تجزیه و تحلیل)  (2)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

III
آنالیز و سنتز در عصر جدید

·        در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی همگام با رشد سریع نیروهای مولده و تشکیل شیوه تولید سرمایه داری، علوم طبیعی و قبل از همه مکانیک پیشرفت سریعی می کنند.

·        مراجعه کنید به نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، شیوه تولید در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

1

·        توسعه تخصص و تمایز در علوم، سبب می شود که طبیعت واحد از نقطه نظرهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

2

·        این امر سبب می شود که طبیعت واحد بمثابه ابژکت شناخت بنا بر جنبه های مختلف خود میان علوم منفرد مختلف تقسیم شود.

3

·        این گرایش کلا آنالیزی توسعه علوم آن زمان در عرصه های منفرد، با گرایش به پژوهش تجربی و آزمایشی مشخص طبیعت از نقطه نظرهای زیر مطابقت دارد:

الف

·        با تشخیص خواص منفرد طبیعت از طرق آزمایشی

ب

·        با کشف روابط ماهوی میان خواص منفرد طبیعت

ت

·        با سیستماتیزه (منظم) و طبقه بندی کردن ابژکت ها

4

·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، «تجزیه طبیعت به اجزای منفرد آن، طبقه بندی معین جریانات و اشیاء طبیعی مختلف، بررسی بخش درونی اندام ارگانیکی بنا بر ساخت های آناتومیکی متنوع آنها، شرط اصلی پیشرفت های غول آسائی بوده است که در طی 400 سال گذشته ما را به شناخت طبیعت قادر ساخته است.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 20)

الف
امپیریسم

·        این ضرورت بررسی آنالیزی که با نیازمندی های اجتماعی مشروط شده بود، خود را در فلسفه آن زمان در مطلق کردن یکجانبه متد آنالیز (تجزیه و تحلیل)   توسط امپیریسم (تجربه گرائی)  منعکس می کند.

·        مراجعه کنید به امپیریسم (تجربه گرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

1

·        اگر ارسطو آنالیز (تجزیه و تحلیل) را صرفا بمثابه عملیات منطقی تلقی می کرد و اگر آنالیز برای اقلیدس صرفا یک روش اثبات ریاضی بود، اکنون آن در تضاد آگاهانه با اسکولاستیک قرون وسطی، بمعنای عامتری، بمثابه متد شناخت علمی بطور کلی و به عنوان متد اصلی شناخت قلمداد می شود.

·        (اسکولاستیک نامی است برای آموزش تئولوژیکی ـ ایدئالیستی ـ عینی که از سوی ایدئولوگ های کلیسای کاتولیکی در قرون وسطای اروپا توسعه داده شده است.
·        اسکولاستیک پرنفوذترین آموزش تئولوژیکی ـ فلسفی جامعه فئودالی اروپا و ضمنا ایدئولوژی مسلط در آن جامعه بوده است.
·        دوره تأثیرگذاری اسکولاستیک حدود 700 سال (800 ـ 1400 میلادی) طول کشیده است. مترجم)

·        مراجعه کنید به اسکولاستیک در تارنمای دیارة المعارف روشنگری

ب
فرانسیس بیکن (1561 ـ 1626)
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم ماتریالیستی

·        بدین طریق است که فرانسیس بیکن و جان لاک در متد امپیریکی ـ آنالیزی تنها راه شناخت را می بینند و آن را بطور یکجانبه ای مطلق می کنند.

 جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم (تجربه گرائی)
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.
جان لاک در نظریه خود راجع به بود (ماهیت) چیزها میان ایدئالیسم و ماتریالیسم در نوسان بود.
جان لاک در نظریه  خود راجع به امکان شناخت بود (ماهیت) راستین چیزها به ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) گرایش داشت.

ت

·        معایب ضمنی متد امپیریکی ـ آنالیزی به شرح زیر بوده اند و خواهند بود:

1

·        اعتیاد به بررسی پدیده های طبیعی در انفراد آنها

2

·        اعتیاد به بررسی پدیده های طبیعی در خارج از پیوند فراگیر کلی آنها

3

·        نادیده گرفتن حرکت و رابطه متقابل پدیده های طبیعی

4
·        بررسی پدیده های طبیعی در سکون آنها.

5

·        همه معایب فوق الذکر راه را برای تشکیل طرز تفکر متافیزیکی و «کوته بینی خاص قرون ماقبل» ـ به قول انگلس ـ هموار ساخته است.
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 20)

·        مراجعه کنید به متافیزیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
راسیونالیسم

·        اما خصلت متافیزیکی مطلق کردن یکجانبه متد سنتزی (ترکیبی)  از سوی راسیونالیسم نیز کمتر از خصلت متافیزیکی روش امپیریستی نبود.

 رنه دکارت (1596 ـ 1650)  
فیلسوف، ریاضی دان و عالم علوم طبیعی
از مؤسسین راسیونالیسم مدرن عصر جدید آغازین
تفکر راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.
دکارت به وجود ایده های مادرزاد باور داشت.

·        بویژه دکارت و اسپینوزا متد ترکیبی ـ استقرائی هندسه اقلیدسی را سرمشق مهمی برای همه علوم می دانستند.

IV
هوبس

·        در حالیکه به قول لنین، «جان لاک و امپریست ها روش آنالیز (تجزیه و تحلیل)   را عمده می کردند» (کلیات لنین، جلد 38، ص 227) و راسیونالیست ها روش سنتزی (ترکیبی) را مطلق می نمودند، هوبس در تلاش برآمد که هر دو روش یاد شده را در یک متد واحد متحد سازد.

  توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف، ریاضی دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد

1
 
·        به نظر هوبس، شناخت علمی «در تجزیه و انفصال به عناصر مربوطه و در ترکیب آنها نهفته است.

2

·        از این رو هرمتدی که ما برای پژوهش علل چیزها مورد استفاده قرار می دهیم، یا تصنیفی است و یا استنتاجی و یا تا حدودی تصنیفی و تا حدودی استنتاجی است.

3

·        معمولا متد استنتاجی، آنالیزی نامیده می شود و متد تصنیفی، سنتزی (ترکیبی) نامیده می شود.»
·        (هوبس، «اصول اساسی فلسفه»  I، 6 ، 6)  
4

·        اما برای هوبس نیز دو متد یاد شده (متد آنالیزی ـ امپیریستی و متد سنتزی ـ راسیونالیستی) بدون داشتن رابطه ای با هم در جوار یکدیگر قرار می گیرند و پژوهش علمی یا متد آنالیزی را بخدمت می گیرد و یا متد سنتزی را و یا بخشی از متد آنالیزی و بخشی از متد سنتزی را.

5

·        هوبس اگرچه هیچکدام از آندو را مطلق نمی کند، ولی علیرغم آن، متد آنالیزی و متد سنتزی کماکان بطور متافیزیکی از هم جدا می مانند و به وحدت دیالک تیکی شان سوق داده نمی شوند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر