عمر خیام
(427 ـ 510)
(1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیل رباعی بیست و پنجم
چون بلبل
مست راه در بستان یافت
روی گل و
جام باده را خندان یافت
آمد به
زبان حال در گوشم گفت:
« دریاب
که عمر رفته را نتوان یافت»
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
بلبل مست
به محض اینکه وارد باغ شد و شاهد روی خندان گل و خنده جام باده گشت، برگشت و در
گوشی به من گفت:
·
«دم غنیمت دان، چون عمر
رفته را نمی توان مجددا به دست آورد!»
·
خیام در
این رباعی نیز طبیعت را سرمشق و الگوی بنی بشر قرار می دهد.
·
بزعم او بنی
بشر باید از خوشحالی و خندانی گل و جام درس آموزی کند و قدر دم نقد را بداند.
·
برای
اینکه گذشته گذشته است و اندیشیدن بدان بیهوده است.
1
·
رهنمود
خیام فی نفسه منطقی است:
·
گذشته
دیگر دست یافتنی نیست.
·
حال حاضر
تنها چیزی است که در دسترس بنی بشر قرار دارد و باید حد اعلای استفاده از آن را به
عمل آورد.
2
·
ایراد
رهنمود خیام این است که خواننده و شنونده ساده لوح را از سوئی از اندیشیدن به
گذشته و درس آموزی از موفقیت ها و شکست های خود و از سوی دیگر از اندیشیدن به
آینده و برنامه ریزی برای آن باز می دارد.
3
·
به عبارت
روشن تر، خیام دیالک تیک عینی گذشته ـ حال ـ آینده را تخریب می کند.
·
گذشته و
آینده را دور می اندازد و حال را مطلق می کند.
·
پیرو خط فکری
خیام بدین طریق، در زمان حال دائم بسر می برد و به انسان واره ای بی ریشه و بی
بنیاد و بی ثمر تنزل می یابد و درجا می خشکد.
·
چنین انسانی
بود و نبودش یکی است.
·
چنین انسانی
به مدفوع خشک شباهت دارد:
·
نه بو
دارد و نه خاصیت.
تحلیل رباعی بیست و ششم
چون چرخ
بکام یک خردمند نگشت
خواهی تو
فلک هفت شمر خواهی هشت
چون باید
مرد و آرزوها همه هشت
چه مور
خورد بگور و چه گرگ بدشت
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
چرخ به
کام خردمند نمی چرخد.
·
فرق نمی
کند که تو فلک را هفت بشماری و یا هشت.
·
باید
بمیری و آرزوها را رها کنی.
·
پس فرق
هم نمی کند که در گور طعمه موریانه باشی و یا در دشت، طعمه گرگ.
1
چون چرخ
بکام یک خردمند نگشت
·
این اصلی
در خط فکری خیام است:
·
چرخ به
کام خردمند نمی چرخد.
·
این عملا
به معنی تحقیر خرد است.
·
این ـ در
تحلیل نهائی ـ به معنی دفاع از خردستیزی (ایراسیونالیسم) است.
·
فرق هم
نمی کند که خیام برای جور شدن شعرش از واژه خردمند استفاده کرده ویا تعمدی در نظر
داشته است.
·
تحقیر خرد
و تجلیل خردستیزی کسب و کار اعضای همه طبقات اجتماعی واپسین است.
·
فریدریش
نیچه ـ فیلسوف امپریالیسم و فاشیسم ـ بنیانگذار خردستیزی است.
·
مراجعه
کنید به خرد، خردستیزی، دفاع از خرد و غیره در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
چون چرخ
بکام یک خردمند نگشت
خواهی تو
فلک هفت شمر خواهی هشت
·
بنظر
خیام در مصراع دوم، دانش بشری راجع به هستی بیهوده است.
·
خیام دلیل
صحت این ادعا را در مصراع اول آورده است:
·
چرخ به
کام خردمند نمی چرخد.
·
فلک دشمن
خونخوار بنی بشر است.
·
این
اندیشه خرافی در فلسفه سعدی و بویژه حافظ تکرار خواهد شد و پر و بال خواهد یافت.
·
بشر ـ در
چشم بهم زدنی ـ دشمنی موهوم و شکست ناپذیر به نام فلک، چرخ، سپهر و غیره خواهد
یافت.
·
این
مقوله های خرافی باید مستقلا و مشخصا تحلیل شوند تا بلکه کاسه پنهان در زیر
نیمکاسه کشف و افشا شود.
3
چون باید
مرد و آرزوها همه هشت
چه مور
خورد بگور و چه گرگ بدشت
·
خیام در
این بیت، مرگ ناگزیر را برای توجیه نیهلیسم (پچی گرائی) خود به خدمت می گیرد:
·
چون آرزوها
را نمی توان جامه عمل پوشاند و بالاخره باید از آنها دل برکند و رفت، پس اندیشیدن
به زندگی بیهوده است.
·
فرق هم
نمی کند که به اجل طبیعی بمیریم و طعمه موریانه در گور شویم ویا طعمه درنده ای در
بیابان.
4
·
آنچه
خیام نادیده می گیرد، اولا امکان تحقق بخش مهمی از آرزوها ست.
·
ثاینا تداوم
تمدن بشری است.
·
نسل ها
بسان حلقات زنجیری بی پایان در پیوند با هم قرار دارند و هیچ کردوکار مادی و معنوی
بشری هدر نمی رود و به هیچ و پوچ بدل نمی شود.
·
میراث
مادی و معنوی هر نسل بوسیله نسل های بعدی به خدمت گرفته می شود و تکمیل می گردد.
·
توسعه جامعه
بشری نیز به همین دلیل است.
·
هیچ نسلی
در هیچ زمانی از صفر شروع به کار و زندگی نمی کند.
·
هر نسلی
تحت مناسبات تولیدی معینی با سطح معینی از نیروهای مولده به دنیا می آید و بر اساس
آنها زندگی خود را بنا می کند.
·
درست است
که افراد بشری پیر می شوند و می میرند.
·
این ولی
به معنی نابودی همه دستاوردهای مادی و معنوی آنها نیست.
·
فرزندان
میرنده ها کار مادی و معنوی پدران خود را به نحوی از انحا تداوم می بخشند تا زندگی
سیر بالنده خود را طی کند و زندگی بشری روز به روز بهتر شود.
5
·
آنچه که
خیام فراموش می کند بنیان دیالک تیکی هستی طبیعی و اجتماعی است.
·
نسل ها در
گسست مطلق با یکدیگر بسر نمی برند.
·
بلکه در دیالک
تیک پیوست و گسست بسر می برند:
·
نسل جدید
ضمن گسست از نسل قدیم، کردوکار مادی و معنوی خود را در پیوست با نسل قدیم ادامه می
دهد:
·
دیالک
تیک پیوست با نسل قدیم و گسست از نسل قدیم همین است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر