۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

سیری در شعری از مجید نفیسی (2)

مجید نفیسی

کاردک شعر

(۱۶ ژانویه ۱۹٨۶)

سرچشمه

اخبار روز

تحلیلی از 
ناهید ناهیدی و روزبه مهرگان
·        خُرد خُرد می تراشم
·        با کاردکِ شعر خود
·        از این لایه ی سختِ ساروج.
·         
·        می دانم که در پسِ آن
·        شعله ی سرخ آتشگاه نیست
·        که فاتح، به گِل پوشانید
·        در زیر مسجد آدینه ی اصفهان.
·         
·        می دانم که در پسِ آن
·        گونه ی سرخ دختران نیست
·        که والی به گچ پوشانید
·        بر دیوار کاخ چهل ستون.
·         
·        می دانم که در پسِ آن
·        واژه ی سرخ خون است
·        که بر آن ساروج می کشند
·        بیدادان با دروغ
·        و دادخواهان با فراموشی.
·         
·        خُرد خُرد می تراشم
·        با کاردکِ شعر خود.
پایان
ساروج به مخلوطی از آهک و خاکستر و یا ریگ اطلاق می شود که در آب بمرور زمان گاز  کربن دی اکسید جذب می کند و آهکش به صورت سنگ آهک در می آید که محکم و پایدار است و جهت ساختن حوض آب انبار گرمابه و بنای خانه به کار رود.

ناهید ناهیدی

1

·         شاعر با کاردک شعرش تاریخ را  نبش قبر می کند.
·         نه برای یافتن آتشگاهی که مهاجمان بیابانگرد در مسجد اصفهان بساروجش پنهان کرده اند، بسان قبر فرزاد کمانگرها، زهرا بنی یعقوبها و زهرا کاظمی ها وبسیاران دیگر.
·         تا جنایات شان پنهان بماند.
2

·        شاعر با کاردک شعرش تاریخ را می کاود و می کاود.
·        نه برای کشف گونه های سرخ دخترانی که والی به گچ پوشانده، بر دیوار کاخ چهل ستون.

3

·        شاعر در پی کشف خون های بناحق ریخته مبارزا ن راه آزادی و عدالت اجتماعی است که بیدادگران بساروج دروغ از لوح خاطرها می زدایند و دادخواهان بساروج فراموشی بسان کابوسی از لوح ضمیر زخمی خویش می رانند.
4

·        من اما به ساروجبندی جنایات در لوح خاطر خلق ها باور ندارم و نمی خواهم بدان باور بیاورم.
·        یاد سروهای افتاده باید تکرار هر روزه خلق ها باشد و با چراغ نام شان باید راه فردا روشن و عزم رهجویان جزم شود.

روزبه مهرگان

·        کامنت هایی که خانم ناهیدی بر اشعار و مقالات می نویسند، از غنای خاصی برخوردار است و خوانندگان را به تفکر وامی دارد.
·        با خواندن کامنت ایشان، ذهنم درگیر این شعر زیبا شد.
·        بنابرین می بایست از ایشان تشکر کنم.
·        چرا که اگر کامنتی نوشته نمی شد، شاید هرگز به این شعر دقیق نمی شدم.
·        فرق هم نمی کند، اگر حتی برداشت من با برداشت ایشان کاملا متفاوت باشد.
·        قبل از پرداختن به این شعر زیبا و پربار، مایلم دریابم چرا خانم ناهیدی عزیز چنین برداشتی از این شعر داشته اند.
·        فکر می کنم نطفه های این برداشت در همان بندهای آغازین شعر شعر بسته می شود.
·         
·        چرا؟

خُرد خُرد می تراشم

با کاردکِ شعر خود

از این لایه ی سختِ ساروج

·        شاعر با کاردک شعر خود در تلاش است تا اندک اندک لایه سخت شده ساروج یعنی سنگ آهک را بتراشد.
·        کاردک وسیله ای است برای زیر سازی جایی که می بایست رنگ شود و بیشترین وظیفه اش صاف کردن بطانه (بتونه) است.
·        اگرچه گاه لایه های سست گچ را نیز با آن می تراشند اما عملا نقش قابل توجهی در تراشیدن سنگ آهک ندارد.
·        برای این کار از قلم و چکش و شاید مغارهای مخصوص به این کار، استفاده شود.
·         بنا برین به صورتی ناخود آگاه چنین اثری بر ذهن حک می شود که ما با شاعری با تمام وجود رفرمیست مواجه هستیم.
·        واژه تکراری "خرد خرد " این اثر گذاری را تشدید می کند.
·         
·        حال تصور کنیم که شاعر گرامی فراز بالا را به صورت زیر می نوشتند:

پیوسته می تراشم

با تیغه «براّ»ی شعر خود

از لایه سخت ساروج

·         
·   مطمئنا اثر فوق رنگ می باخت و زمینه را برای برداشت خانم ناهیدی فراهم نمی کرد.    

می دانم که در پسِ آن

واژه ی سرخ خون است

که بر آن ساروج می کشند

بیدادان با دروغ

و دادخواهان با فراموشی.

·        در این فراز شعر اطلاعاتی تاریخی در اختیار خواننده قرار داده می شود.
·        گویا جای مسجد جامع اصفهان، آتشکده ای بوده و این مسجد بر روی آن بنا شده است.
·        (متاسفانه در این مورد اطلاعی نتوانستم بدست بیاورم.)

·        اما هدف شاعر هدفی مجازی است و در واقع شاعر می داند که هدفش برجسته کردن چنین کاری نیست.
·        کاری که قلب را به درد می آورد.
·        اما شاعر با چینی بر جبین از آن در می گذرد.

می دانم که در پسِ آن

گونه ی سرخ دختران نیست

که والی به گچ پوشانید

بر دیوار کاخ چهل ستون.

·        در این فراز از شعر، شاعر نیز آگاه بر چنین عملی است و در جستجوی کشف گونه سرخ دختران نیست که والی بوسیله گچ بر دیوار کاخ چهل ستون پوشانده است.
·        به نظر می رسد، منظور از گونه سرخ دختران، نقاشی هایی است که والی با گچ آنها را پوشانیده است.
·        در پس این عمل نیز درد جانکاهی خود نمایی می کند که شاعر با تمام آلام آن آشنا ست، اما آن را نیز با دیده اغماض می نگرد.
می دانم که در پسِ آن

واژه ی سرخ خون است

که بر آن ساروج می کشند

بیدادان، با دروغ

و دادخواهان، با فراموشی 

·        شاعر در این فراز شعر، برخوردی دیگر گونه را پیش می گیرد.
·        شاعر همچنان آگاه است و هدف اصلی اش از تراشیدن ساروج را بیان می کند.
·        شاعر می داند که در زیر ساروج، واژه سرخ خون است.
·        خون هزاران کشته که خانم ناهیدی بدرستی بر آنها انگشت می گذارند.
·        در اینجا دو عمل متضاد با هم توام می گردند:
·        ساروج تراشی شاعر از سویی
·        و ساروج کشی دو گروه از سویی دیگر 
 .

بیدادان، با دروغ
و دادخواهان، با فراموشی

·        در فراز فوق ما به خصوصیات آن دو دسته آشنا می شویم.
·        دسته اول بیداد گرانند، که با دروغ سعی دارند، جنایاتی هولناک خود را پنهان کنند و دسته دوم دادخواهانند که متأسفانه با فراموش کردن، عملی ماهیتا مشابه با بیدادگران انجام می دهند.

خُرد خُرد می تراشم

با کاردکِ شعر خود

·        در این فراز پایانی شعر، خواننده در می یابد که شاعر علیرغم آگاهی کامل از عمل این دو گروه، از مبارزه پیگیرانه خود با آنان دست بر نمی دارد و رو در رو با این دو گروه که در تحلیل نهایی یکسان عمل می کنند و هدف شان سرپوش نهادن بر سرخی خون است، همچنان خرد خرد با کاردک شعر خود ساروج را می تراشد تا دست به خون آغشته جنایتکاران را نشان همگان هستنده و آینده دهد.

پایان

۲ نظر:

  1. ازشما متشکرم که درتحلیل تان ازبرداشتم ازشعر یادی کردید وخشحال شدم که خاتمه بخیرشد وشاعر خردخرد باکاردک نقاشی شان دو گروه بیدادگران ووفراموشکاران را همسان بنمایند و مطرحشان کنند تا فراموش نشوند دست شما وایشان دردنکند

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون ناهید عزیز
    مصرف کننده باید از مولد سپاسگزار باشد و نه برعکس.
    زحمت اصلی را شما و روزبه عزیز کشیده اید.
    عمرتان دراز باد
    ما فقط می آموزیم

    پاسخحذف