۱۳۹۱ بهمن ۲۷, جمعه

سیری در جهان بینی عمر خیام (9)

عمر خیام (427 ـ 510)
(1048 ـ 1131)
  شین میم شین

تحلیل رباعی  شانزدهم
این کوزه که  آبخواره مزدوری است
از دیده شاه است و دل دستوری است

هر کاسه می که بر کف مخموری است
از عارض مستی و لب مستوری است

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        این کوزه که عمله ای از آن آب می خورد، از چشم شاهی و قلب وزیری ساخته شده است.
·        هر کاسه شراب که در دست میخواره ای است، از گونه مستی و لب پارسائی ساخته شده است.

این کوزه که  آبخواره مزدوری است
از دیده شاه است و دل دستوری است

·        خیام در این بیت، دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده و بعد مشخصا به شکل دیالک تیک شاه و وزیر و عمله بسط و تعمیم می دهد تا این حقیقت امر را با خواننده در میان نهد که اعضای همه طبقات اجتماعی بدون استثناء می میرند و به خاک بدل می شوند و از ذرات وجودی آنها کوزه ساخته می شود.

·        این اندیشه ای است که خیام در فرم های مختلف بازتولید می کند و به خورد خواننده می دهد.

·        هدف خیام استدلال تجربی و اثبات گذرائی عمر و مرگ اجتناب ناپذیر است.
·        این حقیقت امر را خیام برای تبلیغ تئوری غنیمت دانی دم لازم دارد و سعدی برای تبلیغ احسان و عبادت و غیره.

1

·        همه اعضای طبقات واپسین نخست در زندگی عملی و بعد در عرصه نظری به همین تئوری لذت خیام می رسند.
·        اکثریت قریب به اتفاق قهرمان های رمان ها و فیلم ها و اشعار هنرمدان متعلق به طبقات واپسین بر اساس همین تئوری عملا زندگی می کنند و ضمنا بلحاظ نظری آن را نمایندگی می کنند.
·        آنها همه از دم، فکر و ذکری جز «خور و خواب و خشم و شهوت» (سعدی) ندارند.

هر کاسه می که بر کف مخموری است
از عارض مستی و لب مستوری است

·        خیام در این بیت همان اندیشه بیت اول را در فرم دیگر تکرار می کند.
·        فقط به جای کوزه، کاسه را می گذارد، به جای عمله، مخمور را، به جای دیده شاه و دل دستور، عارض مست و لب مستور را.
·        محتوای بیت همان می ماند، ولی فرم آن عوض می شود.
·        آخوندها اغلب برای تفهیم نظر خود از همین ترفند استفاده می کنند:
·        اندیشه واحدی را در فرم های مختلف تبلیغ می کنند.
   
  تحلیل رباعی هفدهم
این کهنه رباط را که عالم نام است
و آرامگه ابلق صبح و شام است
 
بزمی ا‌ست که وامانده صد جمشید است
قصریست که تکیه‌گاه صد بهرام است
·        معنی تحت اللفظی:
·        این کاروانسرای قدیمی که جهان نامیده می شود و گور روز روشن و شب تیره است، مجلس جشنی است که از جمشید مانده و قصری است که محل زندگی بهرام بوده است.

این کهنه رباط را که عالم نام است

·        خیام در این مصراع جهان را به کاروانسرائی تشبیه می کند.
·        کاروانسرا نه برای رحل اقامت افکندن، نه برای ماندن، بلکه برای استراحتی کوتاه است و بس.
·        خیام با این مفهوم از کوتاهی عمر و گذرائی زیست پرده برمی دارد.
·        حافظ چند صد سال بعد از « رباط دو در» سخن خواهد گفت و صراحت تجسم پذیری را در ان جاری خواهد ساخت.

این کهنه رباط را که عالم نام است
و آرامگه ابلق صبح و شام است

·        رباط جهان را خیام ضمنا به گور روز روشن و شب تار تشبیه می کند تا با توالی روز ها و شب ها، تجسم گذار عمر را امکان پذیر سازد.

بزمی ا‌ست که وامانده صد جمشید است
قصریست که تکیه‌گاه صد بهرام است

·        خیام در این بیت نیز همان اندیشه گذرائی عمر را در فرم دیگری به تبیین می نشیند:
·        جهان بزم باقی مانده از جمشید و کاخ باقی مانده از بهرام است.
·        یعنی هر دو مدتی در آن زیسته اند و رفته اند.

·        همین تکرار مکرر اندیشه پیش پا افتاده ساده ای از سطح نازل شعور مردم در آن زمان پرده برمی دارد.
·        خیام فکر می کند که با کشف گذرائی عمر شق القمر کرده است و هی آن را در فرم های مختلف تکرار می کند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر