سعدی
( گلستان ، دیباچه)
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید؟
شین میم شین
( گلستان ، دیباچه)
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید؟
شین میم شین
·
شکر و یا سپاس در ایدئولوژی نظام بنده داری ـ فئودالی می تواند فرم های متنوعی داشته باشد:
الف
·
سپاس می تواند به صورت دعای انتزاعی و صوری بر زبان رانده
شود.
·
تسبیح وسیله ای برای تسهیل همین کردوکار است.
ب
·
سپاس می تواند به صورت دعا برای سلامتی خود و خانواده ثروتمند
کریمی بر زبان آید که با تجلیل از دهنده پشیزی و با تحقیر داوطلبانه ستاننده پشیزی
همراه است.
ت
·
سپاس می تواند به به صور عملی مختلف زیر صورت گیرد:
1
·
نوچگی و دنباله روی کسی از دیگری به مثابه تشکر از او.
2
·
خبرچینی کسی برای دیگری به مثابه بستن دایره داد و ستد و
ادای دین خود:
·
ستد انعامی و خبرچینی از مخالفان انعام بخش به عنوان داد
درخور برای ستد دریافت شده بصورت انعام و غیره.
3
·
پاسداری از منافع ثروتمند کریم به عنوان سپاس نسبت به کمک
مادی و یا معنوی دریافت شده از او.
·
در فلسفه اجتماعی سعدی، چون کسی را یارای برآمدن از عهده
ادای دو شکر برای هر نفسی نیست، حتی اگر خود را در معبدی زندانی سازد و شب و روز
به ذکر و تسبیح مشغول باشد، پس نتیجه این می شود که انسان سعدی، انسانی همیشه
بدهکار و ورشکسته باشد.
·
مثل رعایای ژنده پوش همیشه گرسنه که بدهکار ابدی ارباب و
تجار شهرها می مانند:
سعدی
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید؟
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید؟
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
از دست و زبان چه کسی برمی آید که از عهده شکر الهی بر آید؟
·
سعدی در این بیت، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را برای
بیان منظور خود بسط و تعمیم می دهد:
1
·
او از سوئی دیالک تیک ماده و روح را به شکل دیالک تیک دست و
زبان بسط و تعمیم می دهد.
·
منظور از دست می تواند انجام کارهای خیر باشد:
الف
·
کشیدن پلی، بنیا خانی، کاروانسرائی
ب
·
تعمیر مسجدی
ت
·
بنای شبخانه ای برای استراحت مسافران و بی خانمانان
پ
·
دادن اطعمه و البسه برای گرسنگان و برهنگان و غیره
·
منظور از زبان می تواند انجام کارهای غیرمادی زیر باشد:
الف
·
شب زنده داری و زاری و التماس و دعا به درگاه الهی
ب
·
امر به معروف و نهی از منکر
ت
·
اشاعه فرامین و هنجارهای اخلاقی و الهی
پ
·
راستگوئی و پرهیز از افترا و تهمت و دروغ و غیره
2
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید؟
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید؟
·
سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک داد
و ستد را به شکل دیالک تیک نعمت وسپاس بسط
و تعمیم می دهد و به ناتوانی بشر از ادای داد درخور
به ازای ستدی که از خدا دریافت کرده، اشاره می
کند.
·
خدای سعدی هم همین نظر را دارد:
قرآن
اعملو آل داود شکرا و قلیل من عبادی
الشکور
ای آل داود،
سپاس مرا بجای آرید و بندگان سپاسگزار من
انگشت شمارند!
·
خدای سعدی از شکر وسپاس بندگانش سیری نمی پذیرد، به همان
سان که اشراف بنده دار و فئودال از استثمار بنده ها، غلامان و رعایا سیر نمی شوند.
·
میلیون ها ملائکه و اجنه هم که شب و روز مشغول عبادت و
سپاسگزاری اند، برای خدا کفایت نمی کند.
·
این صفت سلاطین و خوانین عقب مانده جامعه بنده داری و
فئودالی است که سعدی به خدا نسبت می دهد.
·
هیچ منطقی در این تصور باطل نهفته نیست.
·
انسانی را سلب آزادی و استقلال کنی، به بند کشی، بنده و
سرسپرده خود سازی و از او بخاطر نعمت نفس کشیدن، سپاس بی وقفه طلب کنی و مرتب غر
بزنی و اعصابش را خرد کنی!
·
غلام حلقه بگوش ذلیل و دربدر کسی بودن کافی نیست، باید به
خاطر بنده بودن به شکرگزاری لایتناهی از ارباب خویش نیز بپردازی، بی لذتی از بود
فانی خویش، بی مسئولیت شخصی در بود فانی خویش و بی روزنه امیدی به رهائی از عذاب
الیم، هم در جهنم جامعه طبقاتی و هم پس از مرگ.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر