داریوش لعل
ریاحی
برای سالگرد ۱۹
بهمن
(هیجدهم بهمن
1391)
به خود بنگرید ای نشان دارها
جدا از وطن ، پشت ِ دیوار ها
چه آرام در خود فرو رفته اید
نه اُفتُ و نه خیزی در انگارها
ز میلاد ِ خورشید ، عمری گذشت
گل ِ جانتان گشت ، نیزار ها *
نگاهی به امروز ِ ایران کنید
به تحریم، سرکوب، بیمارها
قلم را برون آورید از نیام
بروبید از دیده ، زنگار ها
دهان برگشایید و گویید چیست
فرایند ِ بحث و کَلنجار ها
اگر پیر و فرتوت و در مانده اید
سپارید ره را به رَهوار ها
به یک باور آیید بر گرد ِ هم
بشویید ، «من» را ز افکار ها
زمان وقت ِ پیوستن و بودن است
به یک ریشه چون آن سپیدار ها
پذیرفتن هر خطا ننگ نیست
جدایی است ، ننگ ِ خطا کار ها
بر آیید از نو، بهمن دَر است
که یاد آورندَش ، هوا دارها
* یادی از سرود ِ خورشید کاران
* یادی از سرود ِ خورشید کاران
سرچشمه
اخبار روز
www.akhbar-rooz.com
مسعود بهبودی
چوپان و رمه
·
من این شعر اقای ریاحی را یک بار خوانده ام و
کامنتم در حد همین خوانش یکباره است.
1
·
بنظر من اولا شاعر خود را منزه مطلق می پندارند و
مخاطب را نامنزه.
·
چون از لحن ایشان این تصور در ذهنم پدید آمد.
2
·
ثانیا، ظاهرا شاعر از دیالک تیک وجود اجتماعی و
شعور اجتماعی بی خبرند.
·
ایشان فکر می کنند که بنی بشر چیزی در حد رمه است
تا با نعره چوپانی تغییر سمتگیری دهد و به ساز چوپان برقصد.
·
اما به هزار دلیل از این خبرها نیست.
·
انسان ها به دلایل طبقاتی و ایدئولوژیکی و تئوریکی
(نظری) سمتگیری معینی می کنند.
3
·
اگر کسی می خواهد به تغییر سمتگیری همنوعان خویش نایل
آید یا باید آنها را از داربست طبقاتی ـ ایدئولوژیکی شان خارج سازد، مثلا
پرولتریزه کند و یا با ارائه دلایل قوی قانع شان سازد و به راه «راست» مورد نظر خود
هدایت کند .
· مسئله اما این جا ست که انسان ها رمه نیستند و
چوپان ها از ساز و برگ نظری بی بهره اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر