جاهل ها ولات
ها، روحانیون و سلاطین
مسعود نقره
کار
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
علی اوحدی
·
با سلام
و تشکر از این پژوهش همه جانبه.
·
تصور می
کنم رساله ی زنده یاد دکتر محمد جعفر محجوب در مورد "فتیان" (فتی ها، جوانمردان)
از چشم شما دور مانده است.
·
فتی ها
از قرون سوم و چهارم هجری در خراسان بوده اند.
·
نوعی
عیاران جوانمرد، شاید نسل های ابتدایی داش مشدی ها و بابا شمل ها، با ابزارهایی
نظیر قمه و چاقو و چوبدست و غیره، که در ابتدا بصورت گروه های متشکل دور و اطراف
"عرفا"، هم مرید بوده اند و هم محافظ.
·
بعدا در
مراکز غربی جهان اسلام، نظیر بغداد و شام هم ظهور کرده اند.
·
کم کم در
اطراف "علماء" یا همین آخوندهای فعلی هم که معارض عرفا بوده اند، جمع می
شوند.
·
بسیاری
از "فتیان" اولیه، ابومسلم خراسانی را مرشد خود می دانسته اند.
·
غرض این
که حضور پدیده ی "داش مشدی" و "جاهل" و "بزن بهادر"
در اطراف مراکز "ایدئولوژی" های مذهبی، احتمالا به قرون اولیه ی اسلام،
بسیار پیش از صفویه باز می گردد.
·
اصولا
"عیاری" و "عیاران" نیز به شکلی از این گروه ها به وجود آمده
اند که بعدها در هیئت داش مشدی و بابا شمل متظاهر می شوند.
·
از جمله
امثال "پوریای ولی"، نوعی که علی را پیش کسوت خود می دانسته اند.
·
حضور این
تشکل ها بصورت گروه های نظامی در برخی از سلسله ها، به ویژه علویان مازندران که
بعدها احتمالا "آل زیار" و "آل بویه" از آنها پدید آمد، هم
دیده شده، که شاید نسل های اولیه ی گروه های قزلباش و تاجیک "بزن بهادر"
دوران صفویه اند.
·
اگرچه در
دوران شاه اسماعیل تحت سلطه ی "پدر – شاه – صوفی – مراد – پیشوا" بوده
اند، اما کم کم پا می گیرند.
·
به گونه
ای که در دوران شاه عباس، دست و پاگیر حکومت و دربار صفوی می شوند و دسته های
"حیدری" (طرفداران حیدر، یکی از نواده های شیخ صفی و اجداد شاه اسماعیل
و "نعمتی" که احتمالا مریدان نعمت اللهی بوده اند... را تشکیل داده اند
که از دوران صفوی در اصطلاحات کوچه و بازار بکار می رفته (دسته های حیدری و نعمتی)
مسعود بهبودی
کرنش و تمکین بر لات های از ما بهتران و مابقی ماجرا
·
روبرت د
نیرو در فیلمی تحت عنوان «روزی امریکائی بود!» بازی کرده که منشاء سیاستمداران ایالات متحده را کنکاوی می کند:
·
حضرات از
ایام کودکی با جیب بری، تهدید و دزدی و زورگیری شروع به کار می کنند و وقتی بلحاظ
کمی و کیفی رشد کردند، شهردار و استاندار و رئیس جمهور و غیره می شوند.
·
·
کاش دکتر
نقره کار، لات های کشور جدید خود را هم بلحاظ پسیکولوژیکی آنالیز کرده بودند.
·
بیک
ایمانوردی و فردین لات بوده اند، ریگان و جورج بن جورج و هنرپیشگان فیلم های
کاوبوئی مگر لات و لومپن و قلدر و هفت تیرکش نبوده اند و نیستند؟
·
·
لومپن
پرولتاریا نتیجه ناگزیر تجزیه و تلاشی و فساد طبقاتی در جامعه طبقاتی بوده است و
خواهد بود.
·
·
یاد
ماکارنکو ـ پداگوگ بزرگ بلشویسم ـ بیاد باد که از همین لومپن ها قهرمانان آنتی
فاشیست تربیت کرد تا پوزه های لات های قدر قدرت سرمایه را بر خاک بمالند.
·
·
حمله به
لات های بی همه چیز به بهانه های مختلف آسان است.
·
دشوار،
اما تحلیل عینی شرایط اجتماعی است که انسان ها را به تفاله یک انسان تنزل می دهد.
·
فرقی هم نمی
کند که شملی و بی مخی باشی و یا مهندس و دکتر بامخی باشی.
·
تعیین
کننده ماهیت انسانها ست که در کردوکار واقعی شان تعیین می شود.
·
یکی آن
می شود و دیگری این، بی انکه تفاوت ماهوی چشمگیری با هم داشته باشند.
·
فقط باید
چشم بینا داشت و توان تمیز نمود از بود، پدیده از ماهیت، ظاهر از باطن، تا سر در
گم نگشت!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر