اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
راه
توده
تحلیلی از شین میم شین
فصل دوم
فردوسی مؤلف شاهنامه
·
میان
شاهنامه فردوسی و آثاری از همان دست که از زمان فردوسی و یا نزدیک به او باقی
مانده اند، تفاوت های فاحشی وجود دارد.
1
·
علت این
تفاوت ها چیست؟
2
·
متاسفانه
بسیاری از پژوهشگران ایرانی که شاهنامه را شکل منظوم مأخذ مدونی می دانند، این
تفاوت ها را هم به حساب تفاوت مأخذ می گذارند.
الف
·
ذبیح
الله صفا بر آن است که «میان ثعالبی، طبری و شاهنامه مغایرت و تباینی مشهود است»،
او اما از توضیح درست علت این مغایرت بازمی می ماند و ادعا می کند که «دلیل بزرگ
این امر اختلاف منابع آنها ست، با یک دیگر.»
ب
·
درحالیکه
با یک نظر جدی می توان دریافت که دلیل بزرگ این مغایرت، اختلاف جهان بینانه تدوین
کنندگان این آثار است و نه اختلاف منابع.
3
·
ما در این
تحلیل، شاهنامه فردوسی را بویژه با دو اثر مشابه مقایسه کرده ایم:
الف
·
اولا با تاریخ
طبری و یا «تاریخ الرسل والملوک»، تألیف محمدبن جریر طبری
ب
·
ثانیا با
تاریخ عزرالسیر، تألیف لابی المنصور الثعالبی.
4
·
تاریخ
طبری جدی ترین اثر از نوع خود در آن زمان بوده است.
الف
·
طبری با
دقت تام و تمام، روایاتی را که درباره تاریخ گذشته ایران و کشورهای خاورمیانه وجود
داشته، گرد آورده و انواع روایات را با صداقت تمام قید کرده است.
ب
·
طبری این
اثر را قریب صد سال قبل ازآغاز تدوین شاهنامه توسط فردوسی به پایان رسانده است.
ت
·
در زمان
منصور بن نوح سامانی، بخشی از آن توسط بلعمی به فارسی برگردانده شده و این درست 18
سال قبل از آن بوده که فردوسی به سرودن شاهنامه آغاز کرده است.
پ
·
تصورش دشوار
است که فردوسی طی 35 سال تلاش برای تدوین شاهنامه، از وجود تاریخ طبری بی خبر مانده
باشد و یا به آن دسترسی نداشته باشد.
ث
·
به
احتمال قریب به یقین، فردوسی تاریخ طبری را دیده و هر جا که روایتش با تاریخ طبری
تفاوت دارد، این تفاوت را باید ناشی از اختلاف بینش و سلیقه میان طبری و فردوسی دانست.
ج
·
مقایسه
شاهنامه با تاریخ طبری می تواند سمت این اختلاف نظر را نشان دهد.
5
·
مقایسه
تاریخ عزرالسیر ثعالبی با شاهنامه برای درک نظرات فردوسی از این هم مهم تراست.
الف
·
ثعالبی
معاصر فردوسی است و می توان گفت که هم ولایتی او ست.
ب
·
او کتاب
خود را درست در زمانی نوشته که محمود غزنوی شاهنامه فردوسی را با غیظ و غضب رد کرده
است.
ت
·
جالب این
است که خود ثعالبی گام پیش نگذاشته، بلکه برادر و سپهسالار محمود، او را موظف به انجام
این کار کرده است.
پ
·
علت این امر
چیست؟
ث
·
چرا
دربار غزنوی که شاهنامه را نپذیرفته، درهمان زمان به یکی از بندگان خود فرمان داده
تا همان مطالب را در کتابی دیگر گرد آورد؟
ج
·
اگر پاسخ
این پرسش را بیابیم، به کشف یکی ازنکات گرهی مناسبات فردوسی با سلطان محمود نایل
می آییم و محتوای شاهنامه را بهتر درک می کنیم.
6
·
پژوهشگران
شاهنامه معمولا برآنند که فردوسی و ثعالبی هر دو از مأخذ و منبع واحدی به نام شاهنامه
ابومنصوری استفاده کرده اند.
الف
·
ولی هنوز
دلیلی بر صحت این نظر ذکر نشده است.
ب
·
تنها
دلیل آنها شباهت مطالب هر دو اثر است.
ت
·
به نظر ما
این دلیل برای اثبات چنان نظری کافی نیست.
پ
·
چرا که
ثعالبی کتاب خود را پس از شاهنامه فردوسی نوشته و آن را به احتمال قوی در اختیار داشته
و لذا دلیل شباهت می تواند بهره گیری ثعالبی از شاهنامه فردوسی باشد.
7
·
خود
ثعالبی در باره طرز تدوین کتاب مطالبی می گوید که می تواند راهگشا باشد:
·
«امیر
بزرگوار بزرگزاد، دانشمند، دادگر، صاحب الجیش انبوه، ولی نعمت ابوالمظفر نصر بن
ناصرالدین ابومنصور... پایدار بداراد خدا ملک او را و استوار گرداناد پیروزی او را،
که برتری او در دانش و فضل و بزرگواری و بزرگ منشی بسان برتری خورشید است بر ماه و
دریا ست بر قطره، بخشی ازهمت والای خویش را به گردآوری کتاب، که بوستان های دانش و
ادب اند و سرچشمه های جوانمردی و خوش خوئی، گماشت و به کتاب های آراسته به پرتو
دانش و میوه های پاکیزه آن و نوادر دستچین و واپسین اندوخته ها که در گنج خود او
بود، بسنده نکرد، بلکه فرمان داد کتاب شناسانی را که بر درگاهش بودند، تازه ترین
آن برگزینند و آنچه را به نام او آراسته می گردد و شایستگی بزم اورا دارد، ازنو
فراز آورند.»
8
·
ازاین
مقدمه به روشنی پیدا ست که برادر محمود غزنوی، که برای ثعالبی برتر از خورشید و
بحر و بر بوده و ثعالبی خود را چاکر و برده ای می داند که اصولا «برای بردگی کردن
بر درگاهش» آفریده شده است، بسیاری کتاب های نادر و دستچین داشته و به آن بسنده
نکرده و به کتاب شناسان امر فرموده است که تازه ترین را برگزینند و آنچه را که
شایسته بزم او ست، از نو فراز آورند.
9
·
آیا
شاهنامه فردوسی که از طرف دربار محمود با چنان جنجالی طرد شده و شهره آفاق گشته،
بر این کتاب شناسان که در همان دربار خدمت می کردند، ناشناخته بوده است؟
10
·
آیا
ثعالبی و دیگر خدمه دربار غزنوی که کتاب شناس هم بوده اند، از سرنوشت فردوسی و
شاهنامه اش بی خبر بوده اند؟
11
·
باور کردنی
نیست.
12
·
زوتن برگ
- مصحح و مترجم عزرالسیر ثعالبی – بر آن است که «بی تردید، سال ها پیش از آنکه عزرالسیر
تدوین شود، منظومه فردوسی پایان یافته و لااقل برخی از قطعات آن از دست شاعر بیرون
آمده بود.
·
لذا
ثعالبی نیزمانند سایر معاصرینش می توانست شاعر نامی (فردوسی) را بشناسد.»
13
·
اگراین
ظن قریب به یقین را مبنا قرار دهیم که ثعالبی فردوسی را می شناخته و لااقل به برخی
از قطعات شاهنامه دسترسی داشته و بدون تردید از سرنوشت دردناک فردوسی با خبر بوده،
پرسش های جدی زیر را در پیش رو خواهیم داشت:
الف
·
چرا
برادر محمود فرمان داده که مطالب همان شاهنامه ای را که سلطان با غیظ و غضب رد
کرده، از نو بنویسد؟
ب
·
آیا هدف
دربار غزنوی این نبود که جای خالی شاهنامه را با نوشته ای که شایسته بزمشان باشد،
«پر کنند؟»
ت
·
آیا ثعالبی ازسرنوشت فردوسی «عبرت» نگرفته و از شاهنامه
فردوسی استفاده معکوس نکرده است؟
14
·
مقایسه
شاهنامه فردوسی با تاریخ عزرالسیر ثعالبی، پاسخ این پرسش ها را می دهد و از جهان
بینی متفاوت مؤلفین آندو، یعنی فردوسی و ثعالبی پرده برمی دارد.
15
·
بزرگمردی
چون فردوسی که خود را برتر از افلاک می داند، از تاریخ و افسانه یک چیزمی فهمد و
چاکر درباری که برای بردگی آفریده شده، چیز دیگر.
16
·
با
مقایسه این دو به این حقیقت امر پی خواهیم برد.
پایان فصل دوم
ادامه دارد
روحتشاد چگونه مردا ن شریف وبا دانشرا نامردمانی سخیف وبیدانش از تیغ میگذ رانند وخود بعمر نکبتبارشان ادامه میدهندافسوس و صد افسوسمنتظر میمانیم
پاسخحذف