اثری از مجله ارجمند هفته
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
·
طبقات اجتماعی عبارتند از گروه های بزرگی از مردم که بنا بر
عوامل زیرین از یکدیگر متمایز می شوند:
الف
·
بنا بر جایگاه خود در سیستم تولید اجتماعی، که بطور تاریخی تعیین شده است.
ب
·
بنا بر رابطه خود نسبت به وسایل تولید، که عمدتا در قوانین کشوری فرمولبندی و درج شده است.
ت
·
بنا بر نقش خود در سازمان اجتماعی کار و در نتیجه، بنا بر چند و چون سهیم بودن خود در ثروت اجتماعی.
1
·
طبقات اجتماعی، گروه
هایی از مردم اند، که یکی می تواند کار دیگری را بنا بر جایگاه مخصوص خود در سیستم اقتصادی ـ اجتماعی
معین تصاحب کند.
·
(کلیات
لنین، جلد 29، ص 410)
2
·
ملاک و معیار اصلی برای تعیین طبقات به شرح زیر است:
الف
·
جایگاه آنها در سیستم تولید اجتماعی که بطور تاریخی معین شده است.
ب
·
رابطه آنها با وسایل تولید، که ناشی از جایگاه آنها ست.
3
·
ملاک ها و معیارهای دیگر، همه از
این ملاک و معیار ماهوی و اصلی سرچشمه می گیرند و
لذا نه مجزا از آن و نه بطور منفرد و یا در پیوند با یکدیگر، می توانند به عنوان مبنای تمایز طبقات محسوب شوند.
4
·
تنها رابطه با وسایل تولید می تواند علت اصلی
نابرابری اقتصادی و
سیاسی انسانها در جامعه طبقاتی محسوب شود.
5
·
ایدئولوگ های بورژوائی، رویزیونیستی و سوسیال ـ دموکراسی راستگرا ملاک و
معیار ماهوی تعیین طبقات را مورد انکار قرار می
دهند و ملاک ها و معیارهای فرعی و غیرماهوی را به
عنوان ماهوی جا می زنند.
6
·
آنها در
درک تئوریکی خود از طبقات، اختلافات غیرقابل
انکار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تضادهای موجود میان طبقات
در جامعه سرمایه داری را نتیجه نقش متفاوت انسان ها درسازمان
اجتماعی تولید و نتیجه تقسیم ناعادلانه ثروت
اجتماعی جا می زنند.
7
·
ایدئولوگ های بورژوائی، رویزیونیستی و سوسیال ـ دموکراسی راستگرا
بدین طریق به نیات زیر جامه عمل می پوشانند:
الف
·
بر علل اصلی استثمار سرمایه داری سرپوش می نهند.
ب
·
ضرورت مبارزه طبقاتی برای
امحای مالکیت سرمایه داری بر وسایل تولید را رد
می کنند.
ت
·
به
پاسداری تئوریکی از جامعه سرمایه داری می پردازند.
8
·
آنها با
اشاره به تفاوت طبقات اجتماعی بلحاظ شعور طبقاتی این نتیجه را می گیرند که برای از بین بردن
طبقات، تغییر شعور انسانها کفایت می کند.
9
·
بسنده
کردن به تغییر لفظی شعور مردم، همزمان با حفظ
پایه و اساس شعور طبقاتی، یعنی همزمان با حفظ طبقات، بطورعینی به
معنی حفظ جامعه طبقاتی و سلطه سرمایه انحصاری است.
10
·
ایدئولوگ های بورژوائی، رویزیونیستی و سوسیال ـ دموکراسی راستگرا مردم را از امحای مالکیت
کاپیتالیستی بر وسایل تولید، که پایه و اساس وجود طبقات و مبارزه طبقاتی در کشورهای امپریالیستی
است، منحرف می سازند.
11
·
مارکسیسم ـ لنینیسم خصلت تاریخی طبقات را بویژه مورد تأکید قرار می دهد.
الف
·
جامعه
بشری همیشه منقسم به طبقات نبوده است و برای همیشه هم نخواهد بود.
ب
·
جامعه اولیه، نخستین
فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی، جامعه ای بی طبقه بوده است.
ت
·
درجه
نازل توسعه نیروهای مولده در آن فرماسیون، مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید و کار همه اعضای جامعه
را ایجاب می نمود و استثمار انسان بوسیله انسان را غیرممکن می ساخت.
پ
·
استثمار
و پیدایش طبقات از نظر اقتصادی، تنها زمانی امکان پذیر گردید که نیروی کار انسانی قادر به تولید محصول بیشتری از آنچه
برای بازتولید خود نیاز داشت، گردید.
12
·
توسعه هر چه بیشتر نیروهای مولده، تقسیم کار اجتماعی بزرگ و پیدایش مالکیت خصوصی بر وسایل تولید عوامل اصلی و عینی پیدایش طبقات را تشکیل می دهند.
13
·
از این
رو تقسیم جامعه بشری به طبقات و پیدایش مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم نه نتیجه
رانده شدن انسان از بهشت، بلکه نتیجه پیشرفت اجتماعی
است، که در این فرم تضادمند صورت گرفته است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر