تحلیل سیاوش کسرائی از «مرغ آمین» نیما
(آذرماه 1350)
سرچشمه:
راه توده
گاف سنگزاد
نیما
خلق می
گویند:
«
اما آن جهانخواره
(آدمی
را دشمن دیرین) جهان را خورد یکسر!»
مرغ می
گوید:
«
در دل او آرزوی او محالش باد!»
خلق می
گویند:
«
اما کینه های جنگ ایشان در پی مقصود
همچنان هر
لحظه می کوبد به طبلش.»
مرغ می
گوید:
«
زوالش باد!
باد با
مرگش پسین درمان
نا خوشیّ
آدمی خواری.
وز پس
روزان عزت بارشان
باد با
ننگ همین روزان، نگونسازی!»
نیما
خلق می
گویند:
«
اما آن جهانخواره
(آدمی
را دشمن دیرین) جهان را خورد یکسر!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
خلق می گوید که آن جهانخوار که دشمن دیرین بشریت
است، جهان را یکسر چیاول می کند.
·
نیما در این فراز از شعر مرغ آمین، گفت و گوی خلق
با مرغ آمین را جزء به جزء به اطلاع خواننده و شنونده شعر خویش می رساند.
·
منظور نیما از جهانخواره ی دشمنخو بی تردید طبقه
حاکمه است که خود دیالک تیک از ملی و بین المللی است.
نیما
مرغ می
گوید:
«
در دل او آرزوی او محالش باد!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
مرغ می گوید:
·
آرزوی قلبی جهانخواره نقش بر آب باد!
·
مرغ آمین با این سخن، به اعلام موضع نسبت به طبقه
حاکمه می پردازد.
·
این به معنی قرار دادن قطب نمای ایدئولوژیکی در
اختیار خلق است.
·
این به معنی رهنمود نظری روشن و پیگیر به خلق
است:
·
خلق باید آرزوی قلبی طبقه حاکمه را بر او محال
سازد.
نیما
خلق می
گویند:
«
اما کینه های جنگ ایشان در پی مقصود
همچنان هر
لحظه می کوبد به طبلش.»
·
معنی تحت اللفظی:
·
خلق بر آن است که طبقه حاکمه کین توز است و هر
لحظه بر طبل جنگ می کوبد.
·
در این بند شعر، شناخت تجربی خلق تبیین می یابد:
1
·
طبقه حاکمه (امپریالیسم) دشمن کین توز بشریت است.
2
·
طبقه حاکمه (امپریالیسم) برای نیل به مقصود خویش
بر طبل جنگ می کوبد.
·
منظور خلق از مفهوم «کوبش بر طبل جنگ» چیست؟
3
·
این مفهوم می تواند به دو معنی زیر باشد:
الف
·
معنی اول این مفهوم عبارت است از سیاست مبتنی بر جنگ
افروزی طبقه حاکمه (امپریالیسم)
·
طبقه حاکمه (امپریالیسم) دیری است که در بحران عمومی سرمایه داری بسر می
برد و برای نجات موقت خویش از بحران فلج کننده، به تخریب وسیع نیروهای مولده نیاز
دارد.
·
بهترین وسیله برای تخریب نیروهای مولده جاندار و
جامد (انسان های مولد و وسایل تولیدی) جنگ جهانی، منطقه ای و یا ملی است.
2
·
معنی دوم این مفهوم عبارت است از تهدید به جنگ.
·
تهدید به حمله و کشتار در ماهیت انسانیت ستیز، پیشرفت
ستیز و خودستیز طبقه حاکمه (امپریالیسم) است.
·
جنگ برای طبقه حاکمه (امپریالیسم) مائده ای ایدئال است.
·
کشتن و کشته دادن هر دو برای طبقه حاکمه
(امپریالیسم) سودمند است.
·
این از ماهیت بحران عمومی سرمایه داری سرچشمه می
گیرد:
·
طبقه حاکمه (امپریالیسم) برای تضمین حیات خویش باید نیروهای مولده جاندار
و بی جان را حتی المقدور تقلیل دهد.
·
تا گردش جنون آمیز سرمایه امکان پذیر گردد.
·
این اما به چه معنی است؟
3
·
این بدان معنی است که هیولای سرمایه برای ادامه
حیات خویش مجبور به تخریب خویشتن خویش است، مجبور به تحریق سرمایه در فرم های
مختلف است.
·
خودستیزی در ذات سرمایه داری بحران زده است.
·
سرمایه گاهی مجبور به ریختن هزاران خروار مواد
غذائی به دریا ست و گاهی مجبور به با خاک یکسان کردن شهرهای بزرگ پرجمعیت و پر از
تأسیسات تولیدی است.
·
خلق به تجربه به ماهیت طبقه حاکمه (امپریالیسم) جهانخوار پی برده است و با مرغ آمین خویش در
میان می گذارد و راه چاره می پرسد.
نیما
مرغ می
گوید:
«
زوالش باد!
باد با
مرگش پسین درمان
نا خوشیّ
آدمی خواری.
وز پس
روزان عزت بارشان
باد با
ننگ همین روزان، نگونسازی!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
مرغ می گوید:
·
مرگ بر طبقه حاکمه (امپریالیسم!)
·
مرگ بر طبقه حاکمه (امپریالیسم) بیمار به بیماری
آدمی خواری.
·
و سرنگون باد طبقه حاکمه (امپریالیسم!) پس از این
روزهای خوش بدلیل ننگ همین روزهای خوش.
1
زوالش باد!
·
مرغ در این پاسخ خویش نیز صریح و بی پرده حرف می
زند:
·
شعار مرگ بر طبقه حاکمه (امپریالیسم) به معنی جنگ آشتی ناپذیر بر ضد طبقه حاکمه ملی و
بین المللی است.
2
باد با
مرگش پسین درمان
نا خوشیّ
آدمی خواری
·
مرغ ضمنا به دست استدلال می زند و مرگ طبقه حاکمه
(امپریالیسم) را واپسین درمان درد آدمی خواری
اش می داند.
·
وقتی مرغ از مرگ به مثابه واپسین درمان ناخوشی آدمی
خواری طبقه حاکمه (امپریالیسم) دم می زند،
بر آنتاگونیسم (تضاد آشتی ناپذیر) قطعی و پیگیر خلق با طبقه حاکمه (امپریالیسم) تأکید می ورزد.
3
·
این موضع و رهنمود مرغ آمین از شناخت دقیق،
ماهوی، ژرف و بی چون و چرای مرغ از طبقه
حاکمه (امپریالیسم) حکایت دارد:
·
در قاموس مرغ میان خلق و طبقه حاکمه (امپریالیسم)
تضادی آشتی ناپذیر شعله ور است، تضادی که
تنها با مرگ طبقه حاکمه (امپریالیسم) حل
می شود.
·
این به معنی تصریح پیگیر آشتی ناپذیری خلق با طبقه
حاکمه (امپریالیسم) است.
·
خلق در قاموس مرغ آمین، غیر از مبارزه و مقاومت در
مقابل طبقه حاکمه (امپریالیسم) راهی
ندارد.
4
·
تسلیم طلبی در مقابل طبقه حاکمه برای خلق معنائی جز
خفت و خواری و مرگ و میر ندارد.
·
آدمی خورای، بیماری علاج ناپذیر طبقه حاکمه
(امپریالیسم) است.
·
با بیمار نمی توان سر آشتی داشت.
·
موضع مرغ آمین در مقابل طبقه حاکمه (امپریالیسم) به موضع خلق در برابر ضحاک شباهت دارد.
·
تسلیم همان و قربانی شدن جوانان خلق همان!
5
وز پس
روزان عزت بارشان
باد با
ننگ همین روزان، نگونسازی!
·
مرغ در این بند شعر از عزت و لذت طبقه حاکمه پرده
برمی دارد.
·
اما چون این عزت و لذت طبقه حاکمه به ازای ذلت و
ریاضت خلق تأمین شده، پس باید با ننگ همین
روزهای سرشار از عزت و لذت سرنگون شود.
·
این بدان معنی است که عزت و لذت طبقه حاکمه در نتیجه
ذلت و ریاضت خلق بوده است و برای خاتمه دادن به ذلت و ریاضت خلق باید طبقه حاکمه
سلب حاکمیت شود، به عبارت دقیقتر سلب مالکیت خصوصی شود.
·
ثروت اجتماعی سلب مالکیت اجتماعی (خلقی) شده باید
سلب مالکیت خصوصی شود:
·
طبقه حاکمه غاصب باید سلب حاکمیت و مالکیت خصوصی شود.
·
اکنون نظری بر تحلیل سیاوش می افکنیم:
سیاوش
و خلایق چون فراهم می آیند ازمرغ كه خود زاده تفاهم و یگانگی است، ازآن آشنا پرورد اینك آشنا پروری می خواهند.
و خلایق چون فراهم می آیند ازمرغ كه خود زاده تفاهم و یگانگی است، ازآن آشنا پرورد اینك آشنا پروری می خواهند.
شب زدگان
سهم روز روشن شان را ازمرغ شباهنگام می طلبند.
وچون بدان جهانخواره زندگی خور و هم كیشان جنگ طلبش كه هردم درپی مقاصد پلیدشان برطبل می كوبند اشاره می رود:
اما آن جهانخواره
زندگی را دشمن دیرین
جهان را خورد یكسر
مرغ می گوید:
دردل او آرزوی او محالش باد
ویا:
"زوالش باد"
"باد با مرگش پسین درمان
ناخوشی آدمی خواری"
وچون بدان جهانخواره زندگی خور و هم كیشان جنگ طلبش كه هردم درپی مقاصد پلیدشان برطبل می كوبند اشاره می رود:
اما آن جهانخواره
زندگی را دشمن دیرین
جهان را خورد یكسر
مرغ می گوید:
دردل او آرزوی او محالش باد
ویا:
"زوالش باد"
"باد با مرگش پسین درمان
ناخوشی آدمی خواری"
ادامه
دارد
ممنون تحلیلی روان روشن همه فهم ارایًه کردید اختلاف دونیروی متصاد باید بنابودی نیروی جهانخواره بینجامد ومبارزه نیروی استستثمار شوده سرنوشت محتوم آنرا رقم میزند
پاسخحذف