مردم این دور و زمانه
سرچشمه
خانه خوشی
کریس نم
FunCage.com
mit Chris Nemb
تحلیلی از شین میم شین
·
عنوان این کاریکاتور عبارت است از «مردم این دور
و زمانه!»
·
اگر طراح این اثر ـ به فرض محال ـ « اهل بهشت» می
بود و به زبان جنتی سخن می گفت، عنوان این اثر را «مردم جهان در آخرالزمان» می نامید.
·
برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاید، باید بگوییم که
منظور از مفهوم «اهل بهشت» چیست؟
·
اهل بهشت در زبان عوام، به کسانی اطلاق می شود که
در روز قیامت کسی از آنها بازجوئی به عمل نمی آورد.
·
در نتیجه بدون کمترین سؤال و جوابی وارد جنت می
شوند و مثل جنتی ها حسابی کیف می کنند.
·
اگر کسی دلیل بیشتر بر این روند و روال الهی بخواهد،
باید خود اندکی بیاندیشد.
1
·
در این اثر کریس، زنی و یا مردی در آب دریا غرق
می شود و با بدر کردن دستی از همنوعان خویش «کمک می کند طلب.» (نیما)
2
·
قحط آدم که نیست.
·
آدم ها اما در آخرالزمان فکر دیگری برای ذکر
دیگری در سر دارند و لذا به عوض نجات همنوع
خود از خطر مرگ، از او فیلم یادگاری می گیرند.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
3
·
شاید به این دلیل که می خواهند در هنر فیلمبرداری
خبره شوند.
·
شاید به این دلیل که می خواهند، به هنگام برگشت
به خانه خراب خویش ماجرای هیجان انگیزی به اهل و عیال کسل، ولی هنوز زنده خویش
گزارش دهند.
·
ما همین کاریکاتور را نشان حریف
کاریکاتورآگاهی دادیم و از ایشان عاجزانه نظرشان را پرسیدیم.
·
نظرخواهی هم در آخرالزمان یکی از مدهای مدرن روز
است.
4
·
حریف نه کریس را می شناخت و نه سری در عمر خویش به
«خانه خوشی» زده بود، ولی به محض دیدن کاریکاتور گفت که برایش این حادثه تازگی
ندارد.
·
چون همین کردوکار، کردوکار روزمره مردم کشور ایشان
نیز است.
·
بی خودی نبوده که فاشیست های پهلویسم، مدعی بوده
اند که «هنر نزد عیرانیان است و بس!»
·
عیرانیان در این هنر نیز گل سر سبد بشریت اند و
از جن و انس و ملک سبقت گرفته اند.
5
·
حریف گفت:
·
«این واقعیت را به خوبی و بدی در طی این یکی دو
سال دیده ام.
·
یکی خطر
می کرد و از تظاهرات فیلم می گرفت.
·
گروهی بی
شعور هم از دعوا و مرافعه و قتل و غارت مردم فیلم می گرفتند .
·
هر دو
وجود دارند.
·
فیلم
گرفتن فی نفسه بد نیست.
·
مسئله موقعیتی
است که در آن فیلم گرفته می شود.»
·
از حریف
پرسیدیم که در این اثر کریس بطور عینی چی می بینند؟
6
·
گفت:
·
«محتوای اثر کریس، بیشتر از
این نیست.
·
فقط به
قیافه های فیلمبرداران در این اثر کریس نگاه کن!
·
قیافه
های همه آنها بدون استثاء، سرشار از رضایت مندی است.»
7
·
بعد
اضافه کرد:
·
«قیافه های اینها عین قیافه
های کسانی است که صبح زود با تخمه و آجیل و با عجله می روند و جا می گیرند تا به
تماشای اعدام همنوعان خود بپردازند.»
8
·
«و یا کسانی که از مردی که
چاقو خورده و چاقوکش بالای سرش ایستاده و برای نجات از مرگ، کمک می کند طلب، به
عوض کمک، ازش فیلم می گیرند.»
9
·
«این کاریکاتور در واقع انعکاس
روند و روال روزمره جاری در جامعه است.»
·
حال که
حریف کاریکاتورآگاه محتوای کاریکاتور کریس را از سیر تا پیاز توضیح داد، جرئت به
خرج دادیم و پرسیدیم:
·
چرا و به
چه دلیل؟
10
·
حریف گفت:
·
«یک جور لذت از زنده ماندن
در چهره این مردها به چشم می خورد.»
·
به فراست
افتادیم و دقیقتر به کاریکاتور خیره شدیم.
·
حریف
راست می گفت، در جمع فیلمبرداران حتی یک زن هم وجود ندارد.
·
شاید
علتش این است که کاریکاتوریست، کریس نام دارد و کریس به احتمال قوی اسم زن است.
11
·
حریف
اضافه کرد:
·
«می پرسی، چرا؟
·
این برمی
گردد به روانشناسی بنی بشر.
·
این کردوکار
اما بیشتر در مردها به چشم می خورد.
·
برای آنها
قبح مرگ دیگری از بین رفته است.
·
برای آنها
نابودی بقیه، امری متداول و عادی شده و لذا اعتنائی بدان ندارند.»
·
حریف در تمام
طول شب، شب زنده داری کرده بود و حواسش تا حدودی پرت بود و پرت و پلا می گفت:
1
·
اولا کریس
از جامعه حریف چندان خبر ندارد.
·
در اثر
او مسئله یونیورسال و عامی انعکاس می یابد، مسئله ای که به مردم جهان در آخرالزمان
مربوط می شود و نه فقط به مردم کشور حریف.
2
·
اینکه در
اثر کریس فیلمبرداران همه از دم، از جنس نرند، دلیلش شاید پیشداوری و کوته بینی
خود کریس باشد.
·
زن ها در
هیچ زمینه ای ـ چه مثبت و چه منفی ـ دست کمی از مردها ندارند.
·
در
برابری زن و مرد هرگز نباید تردید کرد.
3
·
زن ها در
دستگاه فاشیسم و نازیسم تماشاچی نبودند.
·
زنان
نژاد پست را در اردوگاه های کار اجباری نازی همین زنان همچنان حی و حاضر و فعال با
دقتی زنانه انتخاب می کردند و به فاحشه
خانه های کشور می بردند تا مورد استثمار جنسی نژاد برتر قرار گیرند.
4
·
در
عملیات پشت جبهه و در «تربیت» جوجه فاشیست برای جبهه های چنگ و در هوراکشی برای
آدمکشان و جانیان حرفه ای در صفوف مقدم بودند.
5
·
دختران و
زنان نظامی امریکائی در ابوقریب بغداد هم در شکنجه جوانان عراقی ابتکار عمل کمتری
از خود نشان نداده اند و از برادران و همسران خود عقب تر نمانده اند.
6
·
بخش اعظم
فمینست های خیلی خیلی انقلابی، دیری است که برای اثبات برابری زن و مرد، با شعار
شرکت زنان در صفوف مقدم جبهه های جنگ مبارزه می کنند و اخیرا پیروزی های چشمگیری
هم بدست آورده اند.
7
·
ضد خلقی
ترین «رفرم» اجتماعی را مارگاریت تاچر ـ زن آهنین ـ به مورد اجرا گذاشت و صدها
هزار کودک بی پناه در خانواده های زحمتکش را در داخل و خارج انگلستان زنده به گور
کرد.
8
·
راست روانه
ترین سیاست را در آلمان، انگلا مرکل پیش گرفت و به دفاع از سیاست جنگ طلبانه جورج
بن جورج پرداخت.
·
نه، بی
اعتنائی به مرگ و میر همنوع اصلا و ابدا مسئله ی جنسیتی نیست، مسئله ی فرماسیونی است.
·
مسئله ی
سیستمی ـ اجتماعی است.
·
مسئله ی
طبقاتی است.
حریف
این برمی گردد به روانشناسی بنی بشر
·
نه، به
هیچوجه من الوجوه!
·
این اصلا
برنمی گردد به روانشناسی (پسیکولوژی) بشریت.
·
با پسیکولوژیسم
می توان حسابی خودفریبی و عوامفریبی کرد، ولی هرگز نمی توان به توضیح بربریت مدرن
پرداخت.
·
حالا حتما حریف
هماندیش خواهند پرسید:
·
چرا و به
چه دلیل؟
1
·
دلیل اول
این است که روانشناسی آدم ها نه اولین، بلکه ثانوی است.
·
چند و
چون روانی انسان ها در جامعه تشکیل می یابد نه در شکم مادر.
·
اختلالات
روانی را انسان ها در جامعه انسان ستیز و انسانیت ستیز کسب می کنند و نه در رحم
مادر.
·
وقتی
کارگران کارخانه ای دسته جمعی اخراج می شوند و دهها هزار نفر در طرفة العینی به
خاک سیاه می نشینند، سر و کله اختلالات روانی هم پیدا می شود.
·
اختلالات
روانی عمدتا معلول اند وعلل اجتماعی ـ اقتصادی ـ فرهنگی و غیره دارند.
2
·
حریف که
مشتری پر وپا قرص فروید و یونگ و غیره است،
حتما با توپ و تشر خواهد گفت که غرایز حیوانی انسان نر او را به بربرمنشی جانورانه
سوق می دهد.
·
حق با
حریف است، ولی این سیستم اجتماعی بربرمنش و حیوانی است که اعضای جامعه را به
تسلیحات خرد مجهز نمی سازد تا به جای بر گشت به بربریت حیوانی، به تعالی انسانی دست
یابند و مقام و مکان شان به جائی برسد که «به جز خدا نبیند!» (سعدی)
3
·
دیری است
که پسیکولوژیسم یکی از مکاتب معروف امپریالیسم برای خودفریبی و عوامفریبی است.
·
معروفیت
فروید و یونگ و غیره نه تصادفی، بلکه حساب شده و سنجیده است.
4
·
علاوه بر
این، باید برای انجام هر کردوکاری وسیله مناسب خاص آن کردوکار به خدمت گرفته شود.
·
مثلا
برای پختن آبگوشت به قابلمه نیاز است.
·
در چرخ
خیاطی نمی توان آبگوشت پخت.
5
·
به همین
ترتیب برای تحلیل مسائل اجتماعی، مثلا برای تحلیل بربریت مدرن بنی بشر در مقیاس
جهانی ـ سرمایه داری نمی توان از علوم منفرده از قبیل روانشناسی و فیزیک و شیمی و بیولوژی و جانورشناسی و غیره بهره برگرفت.
·
هر علمی
عرصه محدود خاص خود را دارد و نمی تواند پا از گلیم خاص خود بیرون نهد.
·
مثال
قابلمه و چرخ خیاطی خیلی رهگشا ست.
6
·
برای
توضیح ریشه های بربریت مدرن و دیگر پدیده های اجتماعی به ماتریالیسم تاریخی نیاز
بی چون و چرا هست.
·
مفاهیم،
مقولات، قوانین و تئوری های ماتریالیسم تاریخی برای همین با شطی از خون دل کشف و
تدوین شده اند.
·
هدف از
تمرین و آموزش تفکر مفهومی هم همین است.
7
·
بی
اعتنائی بنی بشر به سرنوشت همنوع خویش، ریشه در فرماسیون سرمایه داری، بویژه سرمایه
داری به تعویق افتاده، یعنی سرمایه داری واپسین دارد.
·
این
سیستم اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری است که انسان ها را اتمیزه می کند،
ایندیویدوئالیزه می کند و بی اعتنا به سرنوشت همنوع خویش می سازد.
·
ایندیویدوئالیسم
(فردگرائی) و اگوئیسم (خودپرستی) از گشتاورهای تعیین کننده نظام اجتماعی ـ اقتصادی
سرمایه داری اند.
·
مراجعه
کنید به ایندیویدوئالیسم ایندیویدوئالیسم (فردگرائی)، اگوئیسم (خودپرستی)،
راسیسم (نژادپرستی)، ناسیونالیسم، شووینیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم و اپارتهاید در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
8
·
بدون این
گشتاورهای ایدئولوژیکی، بدون ایندیویدوئالیسم (فردگرائی)، اگوئیسم (خودپرستی)،
راسیسم (نژادپرستی)، ناسیونالیسم، شووینیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم و اپارتهاید و غیره
کسی حاضر به شقه شقه کردن همنوع خویش نمی شود.
·
سیستم اجتماعی
ـ اقتصادی سرمایه داری، بشریت را بلحاظ ایدئولوژیکی، روحی، روانی، فکری، فرهنگی و
غیره مانی پولیزه می کند، تخریب می کند، انسانیت زدائی، فرهنگ زدائی و تمدن زدائی
می کند و به انسان واره های وحشی و بی رحم و خونریز و قسی القلب از طراز ابربشرهای
نیچه مبدل می سازد.
برای کشف و افشای حقیقت عینی باید رادیکال بود.
رادیکال بودن یعنی دست به ریشه ها بردن و به شاخه
ها دل خوش نکردن!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر