۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (4)

دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم! 
مارکسیسم می گوید:
نانت را خودت بخور ، حرفت را من می زنم!
فاشیسم می گوید :
نانت را من می خورم ، حرفت را هم من می زنم ، تو فقط برای من کف بزن
اسلام حقیقی می گوید:
نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من برای اینم که به حق برسی!
اسلام دروغین می گوید: 
تو نانت را بیاور بده به ما، ما قسمتی از آن را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن، اما حرفی را که ما می گوییم   
دکتر شریعتی 
سرچشمه: 
وبلاگ شب   
تحلیلی از شین میم شین

·        دکتر علی شریعتی در این فراز از سخنرانی و یا نوشته خویش به تعریف مفاهیم و مکاتب مختلفی پرداخته اند.
·        ما برای آشنائی با جهان بینی ایشان به تأمل روی این تعاریف ایشان می پردازیم.

 دکتر شریعتی 
دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!

·        ترفند خیلی خوبی است:
·        با دیالک تیک حرف و نان به تعریف همه چیز دست زدن!

·        از حریف خوداندیشی نظرش را راجع به دکتر شریعتی پرسیدند.
·        نظری به نظرات دکتر انداخت و پس از تأملی گفت:
·        «به شیادان و عوامفریبان کارکشته ماننده است!»

·        ما اهل داوری شتابزده نیستیم و نظر خود را باید از بطن این متن بیرون آوریم و نه از کله خود.

·        دموکراسی به چه معنی است؟

1

·        دموکراسی بطور تحت اللفظی به معنی حاکمیت خلق است.
·        دموکراسی به دولتی اطلاق می شود که محتوای آن بوسیله ماهیت و خصلت دولت مربوطه تعیین می شود.

·        به قول لنین، «دموکراسی یکی از  فرم های دولت است.  
·        دموکراسی یکی از انواع دولت است.»

·        محتوای دموکراسی در کلیه فرماسیون های ماقبل سوسیالیستی و همچنین در مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم تا پیروزی کامل سوسیالیسم عبارت است از حاکمیت طبقاتی که توسط دولت اعمال می شود.
·        دموکراسی تا پیروزی کامل سوسیالیسم، با دیکتاتوری طبقه حاکمه پیوند ناگسستنی دارد.
·         دموکراسی و دیکتاتوری دو روی سکه واحدی اند و امر واحدی را نمودار می سازند.

·        به قول لنین، «دموکراسی را نباید با تبعیت اقلیت از اکثریت یکسان دانست.

·        دموکراسی به دولتی اطلاق می شود که تبعیت اقلیت از اکثریت را برسمیت می شناسد و دولت عبارت است از سازمانی برای اعمال سیستماتیک (منظم) قهر طبقه ای بر ضد طبقه دیگر، قهر بخشی از جمعیت بر ضد بخش دیگر.»

2
·        بدین طریق، دموکراسی فرم و قالبی است که با محتواهای متفاوت و یا حتی متضاد پر می شود.
·        کسی که از دموکراسی بطور کلی دم بزند، در حقیقت همه چیز گفته، بی انکه چیزی گفته باشد.

3
·        دموکراسی انتزاعی فقط در کله بنی بشر وجود دارد و نه در عالم واقع و نه در جهان بیرون از کله.

4
·        دموکراسی می تواند حتی در فرماسیون برده داری بر قرار شود، برقرار هم بوده است.

5
·        در بهترین حالت می توان بلحاظ فرم، میان دموکراسی و حکومت مطلقه (دسپوتیسم، ابزولوتیسم، اولیگارشی و غیره) فرق گذاشت.
·        بلحاظ فرم این دو با هم تفاوت دارند.

·        اما در دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی، همیشه و همه جا، نقش تعیین کننده از آن محتوای ماهوی است.
·        اگرچه فرم نمودین نیز از اهمیت چشمگیری برخوردار است.
·        طبقه کارگر در جوامع طبقاتی دموکراسی را بر حکومت مطلقه ترجیح می دهد و حتی برای برقراری دموکراسی فرمال مبارزه می کند.

6
·        دموکراسی و حکومت مطلقه به مثابه فرم اما می توانند با محتواهای طبقاتی متفاوت و حتی متضاد پر شوند.
·        تعیین کننده اما محتوای ماهوی هر دو ست.
·        طبقه حاکمه همیشه و همه جا بسته به شرایط اوبژکتیف (عینی) و سوبژکتیف، فرم حکومت را عوض می کند و چه بسا حتی به ضد فرم موجود مبدل می سازد:

مثال اول


 گایوس یولیوس سزار (100 ـ 44 ق. م.) 
 دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم 
او در  گذار از جمهوری به حکومت قیصر سهیم بوده است.

·        در جمهوری روم باستان فرم حکومت، دموکراتیک بود.
·        ولی طبقه حاکمه پس از قیام انقلابی برده ها تحت رهبری اسپارتاکوس،   دیکتاتوری یولیوس سزار را برپا کرد و فاتحه بلندی بر  دموکراسی فرمال خواند.

مثال دوم

 اعلام جمهوری وایمار

·        در آلمان حکومت دموکراتیک جمهوری وایمار بر قرار بود، ولی با تشکل طبقه کارگر در حزب کمونیست و تدارک انقلاب کمونیستی، طبقه حاکمه دیکتاتوری فاشیستی حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم تحت رهبری آدولف هیتلر را روی کار آورد و کلیه نهادهای دموکراتیک را به آتش کشید.

  
 مثال سوم
·        در اتحاد شوروی پس از انقلاب اکتبر دموکراسی خلق بر قرار شد که ماهیتا دیکتاتوری اکثریت خلق بود بر ضد اقلیت استثمارگر.

·        همانطور که معلوم می شود در فرم واحدی محتواهای متفاوتی عرض اندام می کنند:
·        در فرم حکوت دموکراتیک، هم حاکمیت طبقات بهره کش تشکیل می شود و هم حاکمیت اکثریت ستمکش.
·        ظرف واحدی به نام دموکراسی هم با حکومت برده داران، هم با حکومت بورژوازی و هم با حکومت توده های مولد و زحمتکش ـ به مثابه مظروف ـ پر می شود.

·        حالا نظری بر نظر دکتر علی شریعتی بیاندازیم:

دکتر شریعتی 
دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!

·        این تعریف دکتر علی شریعتی است:
·        دموکراسی بزعم ایشان، یعنی آزادی بیان عقیده و نظر و غصب نان.

·        وقتی حریف خوداندیش از دکتر شیاد شریعتی نام می برد، منظورش همین است.
·        در هیچکدام از دموکراسی ها در هیچکدام از جوامع بشری هرگز چنین روند و روالی حاکم نبوده است:
·        روند و روالی که در آن، دولت اجازه بیان عقیده و نظر به همه داده باشد و نان همه را غصب کرده باشد.
·        در کلیه جوامع طبقاتی اقلیت استثمارگر از این قاعده مورد نظر دکتر استثناء بوده است.
·        اعضای طبقه حاکمه حق غصب محصول کار برده ها، رعایا و استثمار نیروی کار کارگران را داشته اند و کماکان هم دارند.
·        در جوامع سوسیالیستی حتی المقدور هیچکس بدون نان و مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش نمانده است.
·        آزادی بیان عقیده و نظر نیز در دموکراسی های جهان هرگز تضمین شده نبوده است:
·        مثلا در دموکراسی روم برده ها اصلا آدم محسوب نمی شدند، چه برسد به آزادی بیان عقیده و نظر.
·        در جوامع سرمایه داری نیز آزادی بیان عقیده و نظر بلحاظ فرم وجود دارد:
·        دموکراسی های سرمایه داری دموکراسی های فرمال (صوری) اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر