دموکراسی
می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!
مارکسیسم می گوید:
نانت را خودت بخور ، حرفت را من می زنم!
فاشیسم می گوید :
نانت را من می خورم ، حرفت را هم من می زنم ، تو فقط برای من کف بزن
اسلام حقیقی می گوید:
نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من برای اینم که به حق برسی!
اسلام دروغین می گوید:
تو نانت را بیاور بده به ما، ما قسمتی از آن را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن، اما حرفی را که ما می گوییم
دکتر شریعتی
سرچشمه:
وبلاگ شب
تحلیلی از شین میم شین
مارکسیسم می گوید:
نانت را خودت بخور ، حرفت را من می زنم!
فاشیسم می گوید :
نانت را من می خورم ، حرفت را هم من می زنم ، تو فقط برای من کف بزن
اسلام حقیقی می گوید:
نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من برای اینم که به حق برسی!
اسلام دروغین می گوید:
تو نانت را بیاور بده به ما، ما قسمتی از آن را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن، اما حرفی را که ما می گوییم
دکتر شریعتی
سرچشمه:
وبلاگ شب
تحلیلی از شین میم شین
·
دکتر علی
شریعتی در این فراز از سخنرانی و یا نوشته خویش به تعریف مفاهیم و مکاتب مختلفی
پرداخته اند.
·
ما برای
آشنائی با جهان بینی ایشان به تأمل روی این تعاریف ایشان می پردازیم.
دکتر شریعتی
دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!
دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!
·
ترفند
خیلی خوبی است:
·
با دیالک
تیک حرف و نان به تعریف همه چیز دست زدن!
·
از حریف
خوداندیشی نظرش را راجع به دکتر شریعتی پرسیدند.
·
نظری به
نظرات دکتر انداخت و پس از تأملی گفت:
·
«به شیادان و عوامفریبان
کارکشته ماننده است!»
·
ما اهل
داوری شتابزده نیستیم و نظر خود را باید از بطن این متن بیرون آوریم و نه از کله
خود.
·
دموکراسی
به چه معنی است؟
1
·
دموکراسی بطور
تحت اللفظی به معنی حاکمیت خلق است.
·
دموکراسی به دولتی اطلاق می شود که محتوای
آن بوسیله ماهیت و خصلت دولت مربوطه تعیین می
شود.
·
به قول لنین،
«دموکراسی یکی از فرم های دولت
است.
·
دموکراسی یکی از
انواع دولت است.»
·
محتوای دموکراسی در کلیه
فرماسیون های ماقبل سوسیالیستی و همچنین در مرحله گذار از سرمایه داری به
سوسیالیسم تا پیروزی کامل سوسیالیسم عبارت است از حاکمیت
طبقاتی که توسط دولت اعمال می شود.
·
دموکراسی تا
پیروزی کامل سوسیالیسم، با دیکتاتوری طبقه حاکمه پیوند
ناگسستنی دارد.
·
دموکراسی و دیکتاتوری دو روی سکه
واحدی اند و امر واحدی را نمودار می سازند.
·
به قول لنین،
«دموکراسی را نباید با تبعیت اقلیت از اکثریت
یکسان دانست.
·
دموکراسی به دولتی اطلاق می شود که تبعیت اقلیت از اکثریت را
برسمیت می شناسد و دولت عبارت است از سازمانی
برای اعمال سیستماتیک (منظم) قهر طبقه ای بر ضد طبقه دیگر، قهر بخشی از جمعیت بر
ضد بخش دیگر.»
2
·
بدین
طریق، دموکراسی فرم و قالبی است که با محتواهای متفاوت و یا حتی متضاد پر می شود.
·
کسی که
از دموکراسی بطور کلی دم بزند، در حقیقت همه چیز گفته، بی انکه چیزی گفته باشد.
3
·
دموکراسی
انتزاعی فقط در کله بنی بشر وجود دارد و نه در عالم واقع و نه در جهان بیرون از
کله.
4
·
دموکراسی
می تواند حتی در فرماسیون برده داری بر قرار شود، برقرار هم بوده است.
5
·
در بهترین
حالت می توان بلحاظ فرم، میان دموکراسی و حکومت مطلقه (دسپوتیسم، ابزولوتیسم،
اولیگارشی و غیره) فرق گذاشت.
·
بلحاظ
فرم این دو با هم تفاوت دارند.
·
اما در دیالک
تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی، همیشه و همه جا، نقش تعیین کننده از آن محتوای
ماهوی است.
·
اگرچه
فرم نمودین نیز از اهمیت چشمگیری برخوردار است.
·
طبقه
کارگر در جوامع طبقاتی دموکراسی را بر حکومت مطلقه ترجیح می دهد و حتی برای
برقراری دموکراسی فرمال مبارزه می کند.
6
·
دموکراسی
و حکومت مطلقه به مثابه فرم اما می توانند با محتواهای طبقاتی متفاوت و حتی متضاد
پر شوند.
·
تعیین
کننده اما محتوای ماهوی هر دو ست.
·
طبقه
حاکمه همیشه و همه جا بسته به شرایط اوبژکتیف (عینی) و سوبژکتیف، فرم حکومت را عوض
می کند و چه بسا حتی به ضد فرم موجود مبدل می سازد:
مثال اول
گایوس
یولیوس سزار (100 ـ 44 ق. م.)
دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم
او در گذار از جمهوری به حکومت قیصر سهیم بوده است.
دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم
او در گذار از جمهوری به حکومت قیصر سهیم بوده است.
·
در جمهوری
روم باستان فرم حکومت، دموکراتیک بود.
·
ولی طبقه
حاکمه پس از قیام انقلابی برده ها تحت رهبری اسپارتاکوس، دیکتاتوری
یولیوس سزار را برپا کرد و فاتحه بلندی بر دموکراسی فرمال خواند.
مثال دوم
اعلام جمهوری وایمار
·
در آلمان
حکومت دموکراتیک جمهوری وایمار بر قرار بود، ولی با تشکل طبقه کارگر در حزب کمونیست
و تدارک انقلاب کمونیستی، طبقه حاکمه دیکتاتوری فاشیستی حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم تحت
رهبری آدولف هیتلر را روی کار آورد و کلیه نهادهای دموکراتیک را به آتش کشید.
مثال سوم
·
در اتحاد
شوروی پس از انقلاب اکتبر دموکراسی خلق بر قرار شد که ماهیتا دیکتاتوری اکثریت خلق
بود بر ضد اقلیت استثمارگر.
·
همانطور
که معلوم می شود در فرم واحدی محتواهای متفاوتی عرض اندام می کنند:
·
در فرم حکوت
دموکراتیک، هم حاکمیت طبقات بهره کش تشکیل می شود و هم حاکمیت اکثریت ستمکش.
·
ظرف
واحدی به نام دموکراسی هم با حکومت برده داران، هم با حکومت بورژوازی و هم با
حکومت توده های مولد و زحمتکش ـ به مثابه مظروف ـ پر می شود.
·
حالا
نظری بر نظر دکتر علی شریعتی بیاندازیم:
دکتر
شریعتی
دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!
دموکراسی می گوید:
رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!
·
این
تعریف دکتر علی شریعتی است:
·
دموکراسی
بزعم ایشان، یعنی آزادی بیان عقیده و نظر و غصب نان.
·
وقتی
حریف خوداندیش از دکتر شیاد شریعتی نام می برد، منظورش همین است.
·
در
هیچکدام از دموکراسی ها در هیچکدام از جوامع بشری هرگز چنین روند و روالی حاکم
نبوده است:
·
روند و
روالی که در آن، دولت اجازه بیان عقیده و نظر به همه داده باشد و نان همه را غصب
کرده باشد.
·
در کلیه جوامع
طبقاتی اقلیت استثمارگر از این قاعده مورد نظر دکتر استثناء بوده است.
·
اعضای طبقه
حاکمه حق غصب محصول کار برده ها، رعایا و استثمار نیروی کار کارگران را داشته اند
و کماکان هم دارند.
·
در جوامع
سوسیالیستی حتی المقدور هیچکس بدون نان و مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش نمانده است.
·
آزادی
بیان عقیده و نظر نیز در دموکراسی های جهان هرگز تضمین شده نبوده است:
·
مثلا در دموکراسی
روم برده ها اصلا آدم محسوب نمی شدند، چه برسد به آزادی بیان عقیده و نظر.
·
در جوامع
سرمایه داری نیز آزادی بیان عقیده و نظر بلحاظ فرم وجود دارد:
·
دموکراسی
های سرمایه داری دموکراسی های فرمال (صوری) اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر