۱۳۹۱ دی ۱۲, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (249)

   همسویی مواضع راه توده و رژیم
در مورد عدم مقاومتِ زندانیان سیاسی
امیر اطیابی
این کیانوری نبود که موافق نوشتن انزجارنامه و مصاحبه بود، بلکه بازجویان وی و همه ی دستگاه شکنجه، سرکوب، اطلاعات و مقامات زندان ها خواهان آن بودند و برای گرفتنش از هیچ چیز، ازجمله استفاده از زندانیان خرد شده و توابین، ضرب و شتم و فشار مداوم دریغ نمی ورزیدند ...
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

جمال
گذار سیاوش از آزمون آتش

·        شاید هیچکس به این روشنی و رسائی نتوانسته باشد، تجربه‍ ی گذار سیاوش از آزمون آتش را برای شاهدان این نمایش هولناک ، بیان کند.
·        بر افراشته باد پرچم سوسیالیسم و حزبش.

بهروز
از کوزه همان برون تراود

·        این هم از دغلبازی های دیگر بقایای حزب توده است که همان طور که ضعف رهبران حزب بعد از کودتای ۳۲ را توجیه می کردند، امروز هم به لاپوشانی خطاها و ضعف های رهبران حزب توده مشغولند و چنین تبلیغ می کنند که گویا مصاحبه های مکرر تلویزیونی رهبران توده، امری آگاهانه و سازماندهی شده بوده است!
·        البته امری آگاهانه بوده است:
·        مشخصا نمی تواند از جریانی که سه سال با مواضع مشمئزکننده اش علیه هر گونه تلاش مبارزاتی عمل می کرد، انتظار داشت که در دوران بازداشت و بازجویی نیز به شیوه یک جریان رزمنده و انقلابی عمل کند.
·        به تلویزیون آمدن کیانوری و رفقایش در آن سال ها چندان عجیب و دور انتظار نبود.
·        در حالی که در مورد حسین روحانی، جیگاره ای و برخی کادرهای سازمان های چپ انقلابی چنین انتظاری نمی رفت.
·         
·        کسب روحیه سازش ناپذیر و رزمنده حاصل دو امر است:

الف

·        اولا حل مسئله مرگ و زندگی در کوران نبردهای سخت و به همین دلیل است که فی المثل فعالان جنبش نوین کمونیستی ایران بعد از رستاخیز سیاهکل چنین روحیه و سبک عملی را نشان می دادند.

ب

·        ثانیا داشتن مواضع مبارز و رزمنده، که حزب توده فاقد هر دو بود.
·         
·        امکان دارد نمونه هایی خلاف این در حزب توده نشان داده شود.
·        اما باید دانست که حساب افراد مخصوصا در رده های پایین تر و  آن بعد از گذشت چند سال از عملکرد شرم آور حزب توده را باید از روح حاکم بر این حزب در سال های بعد از سرکوب ۶۰ جدا کرد.
·        از رهبری توده، با آن سبک زندگی و آن مواضع سیاسی، آن چه کیانوری و رفقایش کردند، انتظاری دیگری نمی رفت.

محسن
چرا راه توده چنین مقاله ای را می نویسد؟

·        رفیق گرامی امیر اطیابی!
·        باید دید که چرا سردبیر راه توده چنین موضعی را می گیرد.
·        براستی چرا ایشان تا کنون نظر خودش را درباره مصاحبه خانم آذر جوانشیر صریحا بیان نکرده.
·        چرا نمی گوید این خانم دروغ می گوید و من هیچگاه دستگیر نشده ام.
·        چرا از این تهمت اصلا شکایت نمی کند؟
·         
·        اگر دقت کنیم این مقاله برای آن نوشته شده که بستر لازم را بسازد تا در مرحله بعد این سردبیر نام آشنا را با ترفند جدیدی از گرداب تهمت و بدنامی همکاری با وزارت اطلاعات برهاند.
·         
·        برخی از نزدیکان ایشان می گویند شاید او دستگیر شده و با یک توبه نامه رژیم را گول زده و از زندان بیرون آمده...
·         
·        رفیق عزیز!
·        سازمان های موازی جعلی برای تحت تأثیر گرفتن سازمان ها و احزاب مبارز کلا کاربردهای قبلی خود را از دست می دهند.
·        آن ها به دورانی تعلق دارند که رسانه ها هرمی عمل می کردند و می توانستند پوشش مؤثری برای دور نگه داشتن افراد از دسترسی به اطلاعات لازم فراهم کنند.
·        امروز همه به هم دسترسی دارند و به همین دلیل حقایق جعلی خیلی زود افشا می شود.
·        دوران ساز دیگری زدن به علت عدم وجود آزادی های سیاسی درون سازمانی و حزبی نیز به سر رسیده و همه می توانند حرف خودشان را بزنند و بر دیگران تاثیر بگذارند.
·        پس باید حول حزب متشکل شد و از هر تشکل و سازمان موازی و انحلال طلب فاصله گرفت و راه رهایی زحمتکشان را در اتحاد با دیگر چپ ها و دیگر سازمان ها و احزاب مبارز در راه ازادی و عدالت پی گرفت.
·        چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است

مسعود بهبودی
بهروز و جنبش نوین کمونیستی ایران

·        خیلی ممنون از روشنگری های رایگان دیرآشنای تان
·        شما ظاهرا سازمان فدائیان خ را جنبش نوین کمونیستی ایران محسوب می دارید.

الف

·        اولا چه دلیل جهان بینانه برای این ادعای خود دارید؟

ب

·        ثانیا امروز کدام جریان سیاسی، جنبش نوین کمونیستی ایران مورد نظر شما را نمایندگی می کند؟

·        حق با شما ست که سران حزب توده که عمدتا مسن بودند، زیر شکنجه شکستند ولی مگر معیار حقانیت حزبی مقاومت مطلق و مرگ در زیر شکنجه است؟

·        اگر چنین باشد هیتلر هم خودش را و زن و بچه اش را کشت تا اسیر نشود.
·        سران نازی همه از دم در دادگاه از خط مشی خونین و جنایتکارانه خویش دفاع کردند و اعدام شدند.
·         
·        آیا حق با فاشیسم بود؟
·        حق با حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم بود؟
·         
·        ایراد حزب توده نه در مقاومت و مردن و یا شکستن و توبه کردن، بلکه در فقر نظری و اسلوبی بوده و کماکان است.
·         
·        ولی حزب توده با همه فقر تئوریک خود، هزاران بار غنی تر، پرولتری تر و انقلابی تر از همه احزاب و سازمان ها بوده است.

·        امروز هم اگر کسی از کمونیسم دفاع کند، و حرف دهنش را بداند، یا پرورده همان حزب است و یا تحت تأثیر مستقیم و  غیر مستقیم آن بوده است.

·        اگر احیانا توده ای ئی از جنس همان سران اشتباهکار حزب توده سراغ داشتید، ما را هم خبر کنید.
·        چون ما سی سال آزگار است که به دنبال کسرائی ئی ، جوانشیری، مهرگانی، تیزابی ئی، آگاهی ئی می گردیم و نمی یابیم.
خواننده
به مسعود بهبودی
·         جانا سخن از زبان ما می گویی

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر