در تنم،
بحری به آوا می سرود
سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
(از تراشه های تبر)
تا شبچراغ دریا
·
روی
دریای گران را چشمه دید
·
جویباری
تا به دریاها رسید
·
ای دل
غافل در این سبزینه دشت،
·
اشک و
خون است و نه آب این سرگذشت
·
حال ما
در لرزش شبنم ببین
·
یاد ما
را پاک دار، ای نازنین
·
بانگ
دریا تا برآمد از گلو
·
ریختند
از هر کناری سوی او
·
چشمه سار
و جویبار و شط و رود
·
هر کجا،
هر جان جوشانی که بود
·
نیز من
یک تن ز رهپویان شدم
·
جستجوی
جمع را جویان شدم
·
از تبار
کوهسارم، ابرزاد
·
سربلند و
پاکدل، آزاد و شاد
·
قطره ای
بودم، ز باران آمدم
·
تا به
جشن جویباران آمدم
· بس دویدم از میان تل و تنگ
·
بارها پا
و سرم آمد به سنگ
·
صخره های
سخت، بالم کوفتند
·
بادهای
سهم، یالم روفتند
·
دشت تشنه
می کشانیدم به خاک
·
تندی هر
تنده می کردم هلاک
·
هم
نماندم در دل مرداب ها
·
هم
رهاندم جان ز پیچ و تاب ها
·
گاه زیر
شاخه ها پنهان شدم
·
گاه
همچون نقره ای عریان شدم
·
در علف های
مشوش ریختم
·
با زمین
و آسمان آمیختم
·
سرزنش ها
خوردم از گلخارها
·
پیکرم پر
خون شد از پیکارها
·
پای اما
پس نبردم از نبرد
·
کردم آن
کاری که می بایست کرد
·
هر که را
اندیشه ی این راه بود
·
پیش بردم،
پیش بردم با سرود
·
سال ها
بگذشت سنگین، روز و شب
·
تا چو
مشتاقان رسیدم بر مصب
·
اینک آن
دریای دیگرگونه ساز
·
پای تا
سر، شور با آغوش باز
·
کومه های
موج و بانگ و شورها
·
بازی آیینه
ها و نورها
·
خواب و
تاب و زیر و بالاهای آب
·
در میان
بازوان آفتاب
·
واله و
مشتاق در هم تاختیم
·
نغمه ها
در نغمه ها انداختیم
·
تا گرفتم
دامن گرداب ها
·
سر
برآوردم به بام آب ها
·
خرد گشتم
در درشتی های موج
·
تا ز پشت
موج ها رفتم به اوج
·
تاب دریا
تا مرا در بر گرفت
·
دایه ی دریا
مرا در بر گرفت
·
سر نهادم
همچو طفلی پر فغان
·
بر سریر
سینه ی در خود تپان
·
بر سر آن
سینه، بی پا می شدم
·
قطره
قطره موج و دریا می شدم
·
خوانده
می شد شعر من از هر کنار
·
با لبان
و با دهان بی شمار
·
جای آن
باریکه جوی بی نمود
·
در تنم،
بحری به آوا می سرود
·
اینک آن
بی تاب بی پایان منم
·
همچنان
در کار فردا می تنم
·
تا برآرم
گوهری چون شبچراغ،
·
از تو می
گیرم به هر ساحل سراغ
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر