پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین
·
هوبس و
جان لاک در آثار خود به چالش با نظریات دکارت می پردازند:
رنه دکارت (1596 ـ 1650)
فیلسوف، ریاضی
دان و عالم علوم طبیعی
از مؤسسین راسیونالیسم
مدرن عصر جدید آغازین
تفکر
راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.
دکارت به وجود
ایده های مادرزاد باور داشت.
بانی تئوری راسیونالیستی شناخت
·
دکارت
بانی تئوریراسیونالیستی شناخت است.
1
·
تئوری
شناخت دکارت مبتنی است بر جهان بینی ئی با مشخصات زیر:
الف
·
جهان
بینی ئی که در عرصه فیزیک دارای خطوط قطعی ماتریالیستی ـ مکانیکی است.
·
مراجعه
کنید به ماتریالیسم مکانیکی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
·
جهان
بینی ئی که در خارج ازمحدوده های فیزیک حاوی نقطه نظرات ایدئالیستی است که بنا بر
آن جهان بطور دوئالیستی به دو جوهر که همدیگر را مستثنی می سازند، تقسیم می شود:
ت
·
جوهر
انبساط یافته
پ
·
جوهر اندیشنده.
·
(دکارت، «اصول فلسفه»، I، ص 48 ـ 50 و «رساله ای راجع
به متد»، IV، ص 4)
2
·
مهمترین
امر برای دکارت عبارت است از تدوین اسلوب و یا متدی عام که امکان نیل به شناخت
مطمئن و قابل استدلال را فراهم آورد و از چنان درجه ای از وضوح و یقین برخوردار باشد
که ریاضیات برخوردار است.
·
(دکارت، «قواعد هدایت روح»،
IV ، 2 ، 4 ـ 5)
3
·
منظور
دکارت از اسلوب و یا متد عبارت است از قواعد مطمئن و ساده که هرکس بکمک آنها بتواند
بشرط اینکه دقیق باشد، به شناخت حقیقی نایل آید.
4
·
محتوای
اصلی متد دکارت از چهار قاعده بشرح زیر تشکیل می یابد:
قاعده اول
·
فقط آن
را حقیقت بدانیم که روشن باشد و خالی از هر نوع شک و تردید باشد.
قاعده
دوم
·
همه مسائل
را به مسائل جزئی تجزیه کنیم و مسائل جزئی را یکی پس از دیگری حل کنیم.
قاعده
سوم
·
همیشه از
ساده ترین و سهل ترین موضوعات شناخت آغاز به کار کنیم.
قاعده
چهارم
·
همه جا
نظرات و درجه بندی های جامع تهیه کنیم.
·
(دکارت، «رساله راجع به متد»، II، 14 ـ 17)
5
·
مفهوم
شناخت دکارت در راستای هندسه است:
الف
·
شناخت
یعنی تجزیه هر چیز به ساده ترین عناصر آن و ترکیب مجدد آن.
·
از این
رو مهمترین قدم، تعیین ساده ترین عنصر است:
·
به قول
دکارت، «راز کل متد در این امر نهفته است.»
·
(دکارت، «قواعدی برای هدایت
روح»، VI، ص 5)
ب
·
ساده
ترین عناصر بکمک الهام تشخیص داده می شوند و معارف بعدی از طریق استقرا از آنها
استخراج می شوند.
ت
·
استنتاج
و استقرا دو شیوه شناخت اند که به حقیقت رهنمون می شوند.
پ
·
سایر
چیزها، مثلا دانش تجربی را باید مشکوک و گمراه کننده دانست.
·
(دکارت، «قواعدی برای هدایت
روح»، III، ص 4، 9)
ث
·
حقایق
ساده که بکمک الهام حاصل می آیند، شالوده کلیه معارف استقرائی را تشکیل می دهند و
طبیعتا در روح ما مسکن دارند:
·
آنها
«ایده های مادرزاد» اند که فهم از آغاز حاوی آنها بود است.
·
(دکارت، «رساله ای مربوط به
متد»،I V، ص 6)
6
·
بنا بر
نظریه راسیونالیستی دکارت، کل شناخت را می توان در سه عامل زیر خلاصه کرد:
الف
·
در کردوکار
فهم محض
ب
·
در درک «ایده
های مادرزاد» بکمک الهام
ت
·
در
استخراج استقرائی.
7
·
بنظر
دکارت، تنها فهم است که قادر به شناخت حقیقت است.
8
·
ادراک
حسی سرچشمه شناخت نیست، اما می تواند در موارد معینی مددکار فهم باشد.
·
(دکارت، «قواعدی برای هدایت
روح»، VIII، ص 12)
9
·
اما اگر
کل شناخت در ترکیب عوامل روح خلاصه می شود و شناخت تنها در روح، یعنی در جوهر اندیشنده
تحقق می یابد، که هیچ رابطه ای با جهان
مادی ندارد، آنگاه رابطه شناخت با واقعیت عینی پرسشی بی پاسخ خواهد ماند.
10
·
از کلیه معارف
مبتنی بر فهم، این نتیجه حتی گرفته نمی شود که اصلا جهان مادی ئی وجود دارد.
·
تنها
نتیجه ای که گرفته می شود، این است که جهان مادی می تواند وجود داشته باشد.
11
·
دکارت
برای اثبات وجود واقعیت عینی، پیچیده ترین کژراهه را انتخاب می کند:
·
او از
صداقت بی چون و چرای خدا به این نتیجه می رسد که ادراکات حسی معلول اشیاء مادی
اند، چون خدا نمی تواند بشرفریب باشد.
·
(دکارت، «نظراتی راجع به
مبانی فلسفه»، ص 6)
12
·
این معضلات قبل از همه، از موضع دوئالیستی دکارت نشئت
می گیرند و در نتیجه آن، نظرات معرفتی ـ نظری او ماهیتا ایدئالیستی می مانند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر