۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

هماندیشی با ناهید ناهیدی (5)

سرچشمه: 
«هماندیشی با حریفی (2)»

دایرة المعارف روشنگری 
تحلیلی از میم حجری

ناهید 
کاملا منطقی هم  برابری زن و مرد و همه انسان ها ست.
مردسالاری در کمون اولیه بشری مطلقا وجو د نداشته.
زن ومرد برابر بودند و هیچکدام امتیازی بر دیگری نداشت.
پس از کمون او لیه و ورود به دوران برده داری  رفته رفته مرد زورش چربید وزورگویی اش شروع شد.
دوران برابر حقوقی زن و مرد  رو به افول رفت.
روزگاری نیز مادرسالاری و بعد پدر سالاری رواج داشت.
امروزه روز این احترام به زن، برابری حقوقی به ما نداده و نمی دهد.
این نوعی تعارف و فریب جامعه سرمایه داری است.
علیرغم احترامی که ازش دم می زنند، هنوز هم نابرابری زنان جود دارد. 
امید ما باید در تلاش مان باشد، همراه با همه مبارزان.

پیشکش به خواهرم
 هما نصر زنجانی

·        با نظرات ناهید در خطوط کلی اش، فقط می توان موافق بود.
·        ولی یادآوری و تصریح چند نکته ضرری ندارد:

ناهید
روزگاری نیز مادرسالاری و بعد پدر سالاری رواج داشت.

الف
·        برقراری مناسبات مادرسالاری و یا پدرسالاری همیشه با تعیین کنندگی نقش زن و یا مرد در تولید اجتماعی در پیوند تنگاتنگ بوده است.
·        قانون کلی در دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی تبیین می یابد:
·        به عبارت دقیقتر، در دیالک تیک زیربنای جامعه و روبنای ایدئولوژیکی آن.
·        به عبارتی دیگر در دیالک تیک ساختار (مناسبات تولیدی) و روبنای ایدئولوژیکی.

·        شیوه زیست انسان ها، یعنی شیوه تولید مایحتاج مادی انسان ها، تعیین کننده مناسبات اجتماعی و شیوه تفکر آنها ست.

ب
·        تا زمانی که زنان نقش اساسی را در تولید مایحتاج همبود به عهده داشته اند، مادرسالاری حاکم بوده و تعدد شوهر.
·        در این دوره، کودکان هم به نام مادر نامیده می شدند و جامعه به اوتوریته زن تمکین بی چون و چرا داشت.

ت
·        در روند تغییر تقسیم اجتماعی کار، در دروه ای نقش اساسی در تولید مایحتاج مادی همبود به عهده مردان محول می شود.
·        با تغییر نقش مردان در تولید مایحتاج مادی، اوتوریته آنها نیز وارد عمل می شود.
·        آنگاه ورق برمی گردد و تعدد زوجات رواج می یابد و کودکان به نام پدر نامیده می شوند.

پ
·        در خیلی از جوامع هنوز توسعه نیافته می توان هنوز هم شاهد بقایای کمرنگ مناسبات مادرسالاری بود.
·        آنجا که همچنان و هنوز کودکان به نام مادر نامیده می شوند.

ناهید
امروزه روز این احترام به زن، برابری حقوقی به ما نداده و نمی دهد.
این نوعی تعارف و فریب جامعه سرمایه داری است.

·        این فرمولبندی ناهید دقیق نیست، اگرچه حاوی هسته ای از حقیقت است.

·        چرا و به چه دلیل؟

الف
·        از سوئی، حق با ناهید است.
·        چون حقوق و آزادی های بورژوائی نه حقوق و آزادی های محتوائی ـ ماهوی، بلکه حقوق و آزادی های فرمال ـ صوری اند.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک فرم و محتوا، دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت)، دیالک تیک فرم نمودین ـ محتوای ماهوی در تارنمای   دایرة المعارف روشنگری

ب
·        از سوی دیگر، فرمولبندی ناهید دقیق نیست، به این دلیل که میان فرم و فرمالیته تفاوت عظیمی وجود دارد.

·        این ادعای ما به چه معنی است؟
ت
·        این بدان معنی است که حقوق و آزادی های فرمال حاوی محتوای معینی اند.
·        این بدان معنی است که حقوق و آزادی های فرمال توخالی نیستند.
·        فرمالیته اما به معنی هیچ و پوچ و توخالی و بی محتوا ست.

پ
·        حقوق و آزادی های فرمال در جامعه بورژوائی را هرگز نباید و نمی توان ناچیز شمرد، مورد تحقیر قرار داد و میان بود و نبود آنها تفاوت قائل نشد.
·        اینجا سخن از ارزیابی واقع بینانه (رئالیستی) چیزها، پدیده ها و سیستم ها ست.
·        ارزیابی رئالیستی چیزها همیشه باید برخورد عینی به آنها داشته باشد، همیشه باید وفادار به حقیقت عینی باشد.
·        همین حقوق و آزادی های فرمال بورژوائی در فرماسیون اجتماعی فئودالی از آنچنان ارزش، اعتبار و جاذبه ای برخوردار بوده اند که توده های مولد و زحمتکش آنها را بر پرچم پیکار طبقاتی خود نگاشته اند و برای تحقق بخشیدن به انها چه بسا سینه در برابر رگبار گلوله سپر کرده اند.
·        مثال روشن آن جنگ های سی ساله دهقانی در آلمان بوده است.
·        مثال دیگر انقلاب مشروطه در ایران بوده است.
·        جانفشانی های توده های مولد و زحمتکش در انقلاب مشروطه ـ در تحلیل نهائی ـ بخاطر همین حقوق و آزادی های فرمال بورژوائی بوده است.

ث
·        اگرچه این حقوق و آزادی های فرمال زنان به عنوان مثال،  هنوز ایدئال نیستند و باید برای تعمیق آنها مبارزه کرد، اما نباید فراموش کرد که توده های زن برای دستیابی به آنها به مبارزات شورانگیز طاقت فرسائی مبادرت ورزیده اند.
·        در این مبارزه مرگ و زندگی، زنان  کارگر و کمونیست نقش پیشاهنگ مبارزاتی به عهده داشته اند و پیگیرترین مبارزان بوده اند.
·        آنچه طبیعی و عادی جلوه می کند، دستاورد یکشبه نبوده است.
·        تا همین چند دهه قبل در همین اروپا، نه تنها زن ها حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نداشتند، بلکه اکثریت جمعیت دهقانی کشور نیز حق رأی نداشتند.
·        یعنی همان بورژوازی که در انقلابات ضد فئودالی آزادی، برابری و برادری را بر پرچم خویش نگاشته بود، پس از قبضه قدرت و تحکیم حاکمیت خویش، زیر همه قول های خویش زده بود.
·        دلیل بورژوازی آلمان به عنوان مثال این بود که دهقان ها همچنان و هنوز زیر نفوذ اربابان فئودال قرار دارند و احتمال این می رود که آنها را انتخاب کنند.

·        این همان بورژوازی بود که پس از جنگ های دهقانی سی ساله بر ضد فئودالیسم، خود با اربابان فئودال سازش کرده بود و بر مبارزات ضد فئودالی پر لطمات و خونین دهقانان خیانت ورزیده بود.

·        جامعه شناس مارکسیستی به نام لئو کوفلر سؤال جالبی طرح می کند:
·        فرض کنیم که بهانه شما در زمینه محروم کردن دهقانان از حق انتخابات درست باشد.
·        خوب چرا اربابان فئودال را از حق کاندید شدن محروم نمی سازید و به عوض آن اکثریت جمعیت مولد کشور را سلب حقوق فرمال بورژوائی می کنید.


ناهید
امید ما باید در تلاش مان باشد، همراه با همه مبارزان.

·        حق با ناهید است.
·        رهائی زنان و بشریت بطور کلی با رهائی طبقه کارگر پیوند تنگاتنگ دارد.
·        یعنی پیش شرط رهائی حقیقی بشریت و زنان به مثابه پرولتاریای مضاعف، رهائی طبقه کارگر به مثابه گورکن مناسبات تولیدی سرمایه داری است.
·        از این رو، پیوند ژرف زنان و پرولتاریا ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
·        البته باید توجه داشت که این وحدت نه وحدتی ساده، بلکه تضادمند است و برای حل آن باید فراست و دوراندیشی خارق العاده ای داشت.
·        برای حل قطعی و رادیکال تضاد زن و مرد که در دوره ای دو هزارساله تشکیل و تقویت و تحکیم شده، به روشنگری ریشه ای و علمی نیاز مبرم است و خواهد بود.
·        برابری بی چون و چرای زن و مرد باید بطور تجربی، نظری، علمی و عقلی استدلال و اثبات شود و جامه عملی مشخص بپوشد.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر