۱۳۹۱ آبان ۱۸, پنجشنبه

ترقی (3)

پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

6
تئوری علمی ترقی در فلسفه مارکسیستی

1
·        در عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم کنونی حامل ایده پیشرفت اجتماعی طبقه کارگر است.

2
·        تنها از طبقه کارگر می توان انتظار تئوری علمی ترقی (پیشرفت) را داشت.

3
·        تئوری علمی ترقی در ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی عرضه می شود که تعمیم علمی نتایج زیر است:

الف
·        تعمیم علمی نتایج علوم طبیعی است.

ب
·        تعمیم علمی نتایج علوم اجتماعی است.

ت
·        تعمیم علمی نتایج پراتیک انقلابی طبقه کارگر است.

4
·        ترقی و ارتجاع در توسعه ماده، بمثابه گشتاورهای توسعه، در رابطه ای دیالک تیکی با هم قرار دارند، رابطه ای که بوسیله خود توسعه مشروط می شود.

5
·        در توسعه ماده کیهانی و غیرآلی سمت مترقی و یا ارتجاعی مشخص وجود ندارد.

6
·        توسعه ماده کیهانی و غیرآلی عمدتا از وحدت دیالک تیکی روندهای زیر تشکیل می شود:

الف
·        روندهائی که در طی آنها از ساختارهای ساده تر ساختارهای بغرنج ترکیب می یابند.
·        مثلا تشکیل اتم های هلیوم از اتم های هیدروژن
·        تشکیل ستاره ها

ب
·        روندهائی که در طی آنها در نتیجه تجزیه ساختارهای بغرنج ساختارهای ساده تر پدید می آیند
·         
·        (به عبارت دیگر روندهائی که از گردنه دیالک تیک تجزیه و ترکیب می گذرند. مترجم)  

7
·        در ماده آلی به سبب وجود گشتاوری بالنده در توسعه ماده، همواره سمت مترقی روشن توسعه ای وجود دارد که در هر مرحله منفرد خود حاوی ارتجاعی است:

الف
·        انگلس آن را بمثابه قانون اساسی توسعه بالنده در این عرصه می نامد و می نویسد:

ب

·        «هر پیشرفتی در توسعه ارگانیکی، همزمان یک پسرفت است، که در آن توسعه یکسویه تثبیت می شود و امکان توسعه در جهات بیشمار دیگرامکان ناپذیر می گردد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 564)

8
·        این قانون توسعه ارگانیکی در مورد جامعه بشری اعتبار عام خود را از دست می دهد.

الف
·        زیرا توسعه جامعه بشری بشکل تحقق یکی از امکانات بیشمار صورت نمی گیرد، بلکه تنها در سمت ممکنه ای، که بوسیله توسعه و تکامل نیروهای مولده تعیین می شود، جریان می یابد.

ب
·        هر فرماسیون اجتماعی در مقایسه با فرماسیون قبلی حاکی از ترقی تاریخی ئی است که ضمنا رابطه ترقی و ارتجاع اینجا  محدود بدان است که ترقی در توسعه نیروهای مولده می تواند ارتجاع در عرصه های دیگر حیات اجتماعی را بدنبال آورد.

ت
·        مثلا گذار مترقیانه از جامعه اشتراکی اولیه به برده داری، بطور کلی بمعنی پسرفت از نظر موقعیت اجتماعی اکثریت عظیم  اعضای جامعه بوده که به افراد فاقد حقوق بدل می شوند و به استثمار اقلیتی معدود محکوم می گردند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر