آسمان
نقاشی را گرفته بود.
دیوار نقاشی
کودکان
علی رسولی (نزار)
سرچشمه:
مجله هفته
·
نزدیکی
مرز جنگ
·
یه دیوار
بود
·
·
کودکان
روزی برای همیشه
·
آن را
نقاشی کردن:
·
·
کودکی تا
خواست
·
گنجیشک
کشید:
·
زرد
·
قرمز
·
آبی
·
سفید
·
·
بی هراس
از سقوط
·
پرواز می
کردن
·
بدون
آنکه به مرزی بخورند .
·
·
کودکی
خواهرش را کشید
·
که ناله
می کرد
·
وموهایش
پریشان بود
·
·
صدای خش
خش موهای خشکش
·
آسمان
نقاشی را گرفته بود.
·
·
کودکی
خویش را کشید
·
که به
گنجیشک های مجاور
·
خیره شده
بود
·
·
گنجشکی
سفید را دوست داشت
·
و ازپشت
خرابه ی دیوار به آن می نگریست.
·
·
کودکی
مادرش را کشید
·
که غمناک
بود
·
·
پشت غم
های مادرش
·
پدرش را
کشید
·
که می رقصید.
·
·
دختری
تمام سهم نقاشی اش
·
را سبز
کرد
·
·
انعکاس
رنگ سبز در نگاهش موج می زد
·
به بقیه
گفت:
·
«چشم پسر همسایه مون ـ مثل
دیوار ـ سبز است
·
من می خوام
سبز شوم
·
من می خوام
سبز شوم
·
من
پسرهمسایه را دوست دارم
·
من گوشه
ی سبز دیوار را دوست دارم
·
من گوشه
ی خراب شده ی سبز را دوست دارم.»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر