آب در خوابگه مورچگان (7)
لیبرال ها و ماجرای گاندی
سودابه مهاجر
(سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸٨)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از یدالله سلطان پور
تز ششم حضرات «لیبرال وطنی»
خشونت در
جامعه محصول گفتمان خشونت است.
·
حریفی می گفت:
·
« گوش
دادن حتی به یاوه کسی می تواند برای هوشمندی مفید باشد!»
·
پرسیدند:
·
«چرا
و به چه دلیل؟»
·
جواب داد:
·
«برای
اینکه احکام افراد، آئینه تمام نمای جهان بینی آنها ست.»
·
حضرات به اصطلاح «لیبرال» نیز با این ادعای پا در هوای خود از
جهان بینی ایدئالیستی و اسلوب فکری متافیزیکی خود پرده برمی دارند:
1
خشونت در
جامعه محصول گفتمان خشونت است.
·
حضرات در این حکم خویش، دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک
تیک گفتمان و خشونت بسط و تعمیم می دهند.
·
بزعم ایشان، علت اینکه پینوچه به اعتراف خود پینوچه، دوهزار
دختر و پسر جوان را به طرز مهیب و بربرمنشانه ای زجرکش و در گورهای دسته جمعی سر
به نیست کرده، اشاعه گفتمان خشونت در جامعه شیلی بوده است.
·
اگر در زمینه مقوله قهر و خشونت لام تا کام حرفی زده نمی شد،
آنگاه زجر وشکنجه و سرکوب و خفقانی هم صورت نمی گرفت.
2
خشونت در
جامعه محصول گفتمان خشونت است.
·
این اما بلحاظ جهان بینی به چه معنی است؟
·
این بدان معنی است که اندیشه (گفتمان) خالق ماده (واقعیت
عینی موسوم شکنجه و کشتار ددمنشانه جوانان دگراندیش) است:
·
این بدان معنی است
که روح خالق ماده است، شعور خالق وجود است، شعور اجتماعی زاینده وجود اجتماعی است.
·
این به معنی وارونه سازی دیالک تیک ماده و روح، وجود و شعور
است.
·
این به معنی تقدم قائل شدن به روح در دیالک تیک ماده و روح
است.
·
این به معنی داشتن جهان بینی ایدئالیستی بی چون و چرا ست.
·
این همان تفکر مذهبی دیرآشنا ست:
·
خدا (روح الارواح) خالق هستی از جنس و انس و ملک است:
·
روح اعظم خالق ماده و روح است.
3
خشونت در
جامعه محصول گفتمان خشونت است.
·
این اما
در عین حال، اوج یاوه سرائی است.
·
این همان
شعار حضرت عیسی مسیح و داماد جلیلش احمد شاملو ست:
·
«نخست کلمه بود و کلمه خدا
بود و خدا کلمه بود!»
الف
·
این اولا
بدان معنی است که کلمه (لوگوس، روح الهی) مقدم بر هستی مادی بوده، قبل از پیدایش
هستی مادی وجود داشته است.
ب
·
این ثانیا
بدان معنی است که کلمه (لوگوس، روح الهی) خالق هستی مادی بوده است.
ت
·
این
ثالثا بدان معنی است که هستی مادی واقعی و عینی از نیستی پدید آمده است.
·
این اما
در واقع، تکرار عوامفریبانه همان یاوه حضرات مذهبی از دوهزار سال قبل تا کنون است.
·
گفتمان
خشونت بزعم حضرات چپ نمای لیبرال نمای
عوامفریب، باعث و بانی خشونت در جامعه است.
4
خشونت در
جامعه محصول گفتمان خشونت است.
·
به این
ترتیب، اگر مردم فحشواژه ها را نمی دانستند، به جای تف کردن بر صورت یکدیگر، روی
یکدیگر را می بوسیدند.
·
پس صلح
آمیزترین جامعه باید جامعه نادانان و کران و لالان باشد.
·
ندانستن گفتمان خشونت همان و برقراری صلح ابدی در جامعه
طبقاتی همان.
·
کجاست ایمانوئل کانت تا در مکتب لیبرال های اصیل تر از اصیل
ما راه رسیدن به مدینه فاضله «صلح ابدی» را بیاموزد؟
5
خشونت در
جامعه محصول گفتمان خشونت است.
·
حقیقت خشن و خونین در جامعه طبقاتی اما از قراری بکلی دیگر
است:
·
برده دار برده را تحت استثمار و ستم و سرکوب خشن و خونین قرار
می دهد، نه از آن رو که گفتمان خشونت در جامعه برده داری رواج دارد، بلکه درست برعکس،
برای آنکه کشیدن شیره زندگی دیگران بدون
خشونت و زور و قلدری محال است:
·
برای اینکه کسی داوطلبانه گرده به یوغ بردگی دیگری نمی دهد و برای رفاه و لذت دیگری تن به ذلت و
زجر و ریاضت نمی سپارد.
·
گفتمان خشونت نه اولین، بلکه ثانوی است:
·
گفتمان خشونت بیانگر و نشانه شکاف طبقاتی خشن و خونین در جامعه
اولیه است.
·
گفتمان خشونت بیانگر و نشانه وجود خشونت عینی ـ واقعی در
جامعه برده داری است.
·
گفتمان خشونت انعکاس معنوی خشونت عریان جاری در جامعه طبقاتی
است.
·
بنی بشر چه اندازه باید بیگانه با خود باشد، که چنین جملات غیرمنطقی را فرمولبندی کند و به
خورد خلایق دهد!
·
این فرمولبندی ها اما بی اعتنا به نیت طبقاتی حضرات لیبرال
نما، از فقر فلسفی مطلق آنها پرده برمی دارد.
·
این فرمولبندی ها نشانه روشن پاوپریسم فلسفی و معرفتی ـ
نظری اند.
حریفی واژه پاوپریسم را «بی همه چیزی»، یعنی بی نوائی و فقر مطلق ترجمه کرده بود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر