سرچشمه:
فیس بوک
مینا زاده
 شــــاملو
انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست داشتن و دوست داشته شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُهگین و شادمان شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ دوست داشتن و دوست داشته شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُهگین و شادمان شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ
شُکوهناکِ فروتنی
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت
و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.
انسان
دشواری وظیفه است.
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت
و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.
انسان
دشواری وظیفه است.
·       
این نظرات شاملو بیشتر به یاوه شبیه اند. 
·       
او احتمالا خودش هم معنی حرف های خودش را نمی
فهمید.
·       
این خصلت اگزیستانسیالیست ها از نیچه و هایدگر و
سارتر و کامو و غیره و غیره بوده که حرف های گنده گنده خردستیز لاابالی تحویل خلایق دهند و
دست به عوامفریبی زنند.
عباس
عزیز.
اگر کمی
دقت کنی، می بینی که این شعر شاملو، عین دیالکتیک مارکسی در باره انسان و وجود
اجتماعی او ست.
·       
شاملو اصلا سواد فلسفی نداشته. 
·       
خودش به دکتر خصوصی اش اعتراف می کند که کمترین
خبری از فلسفه ندارد. 
·       
شاملو بلحاظ جهان بینی ایدئالیست بوده است. 
·       
شاملو اصلا چپگرای اصیل و واقعی نبوده است.
·       
 شاملو بیشتر نیچه ئیست بوده است.
·       
قسما تحت تأثیر فلسفه امپریالیستی موسوم به
اگزیستانسیالیسم به نمایندگی یاسپرس و سارتر و امثالهم  بوده است. 
·       
کتاب نیچه (پدر معنوی فاشیسم) تا آخرعمر شاملو
روی میز او بوده است، اگرچه به آدولف هیتلر و باند جانی اش انتقاد می نمود که چرا
کتب نیچه را به عنوان کتب درسی در مدارس مورد استفاده قرار داه و نه کتب یاسپرس را.
·       
شاملو اگر شعور فلسفی می
داشت، می فهمید که میان فلسفه نیچه و یاسپرس  فرق ماهوی وجود ندارد.
·       
بی مهری نازیسم (فاشیسم
آلمانی) نسبت به یاسپرس از آن رو بود، که زن یاسپرس یهودی بوده است.
·       
یاسپرس اما حتی پس از
شکست فجیع فاشیسم از ارتش شجاع سرخ، همچنان از ایدئولوژی فاشیسم دفاع می کرد و
نانش حسابی در روغن بوده است. 
·       
افکار وآثار شاملو را ما تا حدودی تحلیل کرده
ایم. 
·       
اگر خواستید لینک آنها را در اختیارتان می
گذاریم. 
·       
اگر بخواهید همین یاوه او را هم می توان تحلیل
کرد. 
·       
البته تحلیل نوشته های خردستیزان خیلی انرژی و نیرو
می برد.
عباس
شعر
شاملو ست که نشان می دهد، او چیست. گفتگویش با این و آن دکتر خصوصی و غیرخصوصی
ملاک نمی شود.
·       
خوب شعر شاملو نشاندهنده دیالک تیسین مارکسی و مارکسیست
بودن شاملو ست؟
·       
مارکسیست می گوید: 
«من
بیرون زمان ایستاده ام؟
من بیرون
تاریخ ایستاده ام؟
نخست
کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود؟»
·       
مارکسیست می گوید: 
«من شرف
کیهانم؟ 
بامداد
اولین و آخرینم؟»
·       
شعر شاملو بلحاظ فرم و ساختار بسیار زیبا ست، ولی
بلحاظ محتوا ضد توده ای است. 
·       
اگر لعاب عوامفریب آن را بزدائی، ماهیت فاشیستی اش
برملا می شود. 
·       
شاملو را می توان از نمایندگان «تئوری نخبگان»
محسوب داشت که یک تئوری شبه فاشیستیی ـ امپریالیستی است. 
·       
فاشیسم و فوندامنتالیسم هر دو چپ نما هستند، تا
عوامفریبی کنند. 
·       
اسم حزب هیتلر ناسیونال ـ سوسیالیسم بود. 
·       
از حزب خلق، همبود خلقی، دم می زدند. 
·       
می خواستند حتی «سوسیالیسم» بسازند، البته فقط
برای نژاد برتر، برای ابربشرهائی از جنس هیتلر و شاملو و امثالهم، نه برای توده
های مولد و زحمتکش. 
·       
فوندمنتالیسم هم از مستضعفین دم می زند. 
·       
شریعتی حتی از مارکسیسم تمجید می کند. 
·       
شعر شاملو را باید به تبر تحلیل اوبژکتیف دیالک
تیکی سپرد و ماهیتش را نشان داد. 
·       
گول اشعار شهید ستای او را و امثال او را نباید
خورد. 
·       
ما تعدادی از اشعار و نوشته های شاملو را تحلیل
کرده ایم. 
·       
می توانید آنها را نقد کنید و خطاهای بینشی ما را
تصحیح کنید. 
 مجید
شاملو
برای زبان فارسی خیلی زحمت کشید، با « کتاب کوچه» اش.
« کتاب
جمعه» هم چیز جالبی بود، بخاطر طرحها و ترجمه هایش.
مردم سال ها با فقر فرهنگی و کمبود هنرمندان آزادیخواه مواجه بودند.
مردم سال ها با فقر فرهنگی و کمبود هنرمندان آزادیخواه مواجه بودند.
شاید
امیدوار بودند که آرزوشان بر آورده شده باشد.
شاملو هم
استعدادش را داشت:
 شعری مثل « پریا» یا « کوچه ها باریک اند» خیلی
خوب بود ولی مارکسیست نبود. 
سلطان واژهها
بود و با جمله ها بیگانه.
لابد دیگر
مشهور شده بود، خیال می کرد همینکه احساس سطحی خودش رو بگوید، کافی باشد.
شاید هم
زندان زمان شاه رویش تاثیر گذشته بود.
·       
خیلی ممنون مجید عزیز. 
·       
 
·       
اشعار «پریا» و بویژه «کوچه ها باریک اند»، حاوی
ایرادات جهان بینانه جدی اند.
·       
اگر بخت، یار باشد و زمان
دستیار، این اشعار شاملو هم باید تحلیل شوند.
·       
خود شما هم اگر بویژه، شعر دوم
را مورد تأمل قرار دهید، به معایب ایدئولوژیکی جدی آن بی تردید پی می برید.
·       
شاملو ظاهرا وقتی متفقین می آیند به جرم داشتن گرایشات
فاشیستی بازداشت می شود. (به نقل از مقاله ای در مجله هفته)
·       
بعدها ظاهرا در رابطه با حزب توده با اخوان و
غیره بازداشت می شود. 
·       
به قول خودش در کتاب دکتر خصوصی اش: 
·       
اخوان را شکنجه می کنند ولی چون پدر شاملو ارتشی
بوده، راحتش می گذارند و طولی نمی کشد که بیرون می آید. 
·       
ایده های فاشیستی در ایران اشاعه وسیع داشته است.
·       
بعد از روی کار آمدن فوندامنتالیسم بمراتب بدتر
شده است. 
مینا
شاملو
مارکسیست نبود ولی به سوسیالیسم و آرمان های سوسیالیستی باورداشت.
اینکه نوشته ای که " مارکسیست می گوید: من بیرون زمان ایستاده ام؟ من بیرون تاریخ ایستاده ام؟ نخست کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود؟ مارکسیست می گوید من شرف کیهانم؟ .." درست است.
اما وقتی می نویسی شعر شاملو به لحاظ فرم و ساختار بسیار زیباست ولی به لحاظ محتوا ضد خلقی است، حتی فاشیستی است،
معلوم می شود که از مقولات انقلابی، ضدخلقی و فاشیسم درک درستی ندارید، که یک شاعر ستایشگر انقلابیون و طرفدار آزادی و مردم را فاشیست می شناسید.
و نکته دیگر اینکه قرار نیست که هر شاعر و نویسنده ای " سواد فلسفی " داشته باشد.
اینکه نوشته ای که " مارکسیست می گوید: من بیرون زمان ایستاده ام؟ من بیرون تاریخ ایستاده ام؟ نخست کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود؟ مارکسیست می گوید من شرف کیهانم؟ .." درست است.
اما وقتی می نویسی شعر شاملو به لحاظ فرم و ساختار بسیار زیباست ولی به لحاظ محتوا ضد خلقی است، حتی فاشیستی است،
معلوم می شود که از مقولات انقلابی، ضدخلقی و فاشیسم درک درستی ندارید، که یک شاعر ستایشگر انقلابیون و طرفدار آزادی و مردم را فاشیست می شناسید.
و نکته دیگر اینکه قرار نیست که هر شاعر و نویسنده ای " سواد فلسفی " داشته باشد.
شما از
فرط استیصال در نقد شاملو، به دوران جوانی و بی تجربگی او چنگ انداخته اید 
و تلاش می کنید که یک شاعر آزادیخواه و مترقی را به فاشیسم وصل کنید.
و تلاش می کنید که یک شاعر آزادیخواه و مترقی را به فاشیسم وصل کنید.
شاملو در
زندیگی اش چون هر شاعر یا هر مبارز و آزادیخواهی اشکالاتی داشته ومضامین بعضی از
اشعارش درست نیست، اما در جایگاه بلند او در شعر وانتقالِ آرمان های انسانی به
مردم نمی توان شک داشت.  
·       
خیلی ممنون. 
·       
دوست مان عباس، گفته بود که شاملو دیاک تیک مارکس
را در این شعر نمایندگی کرده است، من گفتم که شاملو سواد فلسفی به قول خودش نداشته
است.
·       
من که نگفتم هر شاعری باید سواد فلسفی داشته
باشد، آنهم در کشوری که رهبران سیاسی مدعی نمایندگی طبقه کارگر، همانقدر از ماتریالیسم
دیالک تیکی ـ تاریخی خبر دارند که شاملو از فیزیک کوانتومی خبر داشته است.
·       
شما که ما را به چنگ اندازی بر افکار دوران بی
تجربگی شاملو، متهم می کنید، تحلیل های ما را خوانده اید و به این نتیجه رسیده اید؟ 
·       
ما اتفاقا بخش های نخستین آخرین مصاحبه ایشان را
نقد کرده ایم. 
مینا
دوستِ من
به تحلیل های شما هم سر می زنم. 
موفق
باشید.
·       
خیلی ممنون.
·       
ضمنا اگر ایرادات بینشی ما را ذکر کنید، بیشتر
ممنون خواهیم بود. 
·       
ما نظر خود را برای خود نگه نمی داریم. 
·       
می خواهیم که تصورات درست و نادرست ما به محک
دیگران بخورند و تصحیخ شوند. 
·       
علاوه بر این، اگر اشعار و نوشته هائی از شاملو پیدا
کردید که دال بر این باشد که ایشان به «سوسیالیسم و آرمان های سوسیالیستی
باورداشته»، لطف کنید و خاطرنشان شوید.
·       
چون ما مجموعه اشعار 1010 صفحه ای ایشان را
خوانده ایم و به چنین پدیده ای برخورد نکرده ایم.
بهروز
اگر شما
به سوسیالیسم معتقد باشید و در مجموع از
اشعار
شاملو لذت ببرید و با آن تناقض نداشته باشید و در واقع شعر او بیان احساس و تفکر شما
نسبت به اجتماع و انسان باشد، این شاعر را در چه جایگاه و ردۀ کدام تفکر و آرمان
می گذارید، به غیر از سوسیالیسم؟
·       
این شیوه تحلیل بهروز عزیز را سوبژکتیویسم می
نامند. 
·       
ایشان به جای بررسی اوبژکت (موضوع) شناخت که حاوی
محتوای شناخت است، یعنی به جای تحلیل اشعار و افکار شاملو، پندار سوبژکتیف خود را
ملاک شناخت آن اوبژکت قرار می دهند. 
·       
این شیوه تفکر حتی از امپیریسم (تجربه گرائی) و
سنسوئالیسم (حسگرائی) عقب مانده تر است، چه برسد به مارکسیسم.
·       
این اسلوب و متد بررسی به هر دردی می خورد، مگر
به درد کشف حقیقت عینی.
بهروز
ارزیابی
و برخورد شما به مسائل و در اینجا شاملو و شعرش بسیار کتابی و قلمی است . 
با این
روش شناخت و تفکرتان غیر از خودتان کسی دیگر در جامعۀ سوسیالیست تان جایی نمی گیرد
. همچنان که در فعالیت فیسبوکی تان تتها یید . سوسیالیسم سکت نیست.
یک تفکر
و دنیای انسانی است.
 اگر شاملو را در میان شاعرانطرفدار سوسیالیسم
ندانیم ، لطفا" می توانید بگویید چه کسی به نظر شما سوسیالیست است.
·       
بهروز عزیز ما همین نوشته شما را نخست تجزیه و بعد جزء به جزء تحلیل می کنیم:
بهروز
ارزیابی
و برخورد شما به مسائل و در اینجا شاملو و شعرش بسیار کتابی و قلمی است . 
با این روش شناخت و تفکرتان غیر از خودتان کسی
دیگر در جامعۀ سوسیالیست تان جایی نمی گیرد . همچنان که در فعالیت فیسبوکی تان
تتها یید .
·       
متد و اسلوب «ارزیابی و
برخورد قلمی و بسیار کتابی» وجود ندارد.
·       
در فلسفه دو متد و یا اسلوب
اساسی ارزیابی و بر خورد به مسائل وجود دارد:
الف
·       
متد متافیزیکی که سوبژکتیویسم
باب میل شما نیز یکی از شعبات آن است و بکلی باطل است.
ب
·       
متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
که ما مورد استفاده قرار می دهیم و به قول شما تنها مانده ایم، چون به درد
عوامفریبی نمی خورد و مشتری ندارد.
بهروز
سوسیالیسم
سکت نیست.
یک تفکر
و دنیای انسانی است.
·       
از همین تعریف شلخته و شلم
شوربای شما از «سوسیالیسم» می توان فهمید که چقدر نیازمند آموزش الفبای مارکسیسم ـ
لنینیسم هستید.
·       
بازی با واژه های غیرقابل تعریف
مشخص و روشن،  از قبیل «تفکر انسانی، دنیای
انسانی»، فقط به درد عوامفریبی می خورد، نه به درد روشنگری صادقانه و انقلابی.
بهروز
اگر
شاملو را در میان شاعران طرفدار سوسیالیسم ندانیم ، لطفا" می توانید بگویید
چه کسی به نظر شما سوسیالیست است.
·       
سوبژکتیویسم همین است، دیگر. 
·       
سوبژکتیویسم که شاخ و دم ندارد.
·       
شما به جای تحلیل اوبژکت (موضوع) شناخت، یعنی
افکار و آثار شاملو، دنبال دلایل سوبژکتیف می گردید و به شخص ما و شیوه کار ما و
برداشت ما اشاره می کنید. 
·       
مارکسیست که سهل است، حتی امپیریست (تجربه گرا)
به تحلیل خود سیب می پردازد و در باره اش قضاوت می کند: 
·       
سیب مثلا لبنان. 
·       
امپیریست (تجربه گرا) حتی کاری به خورنده و بوینده و کارنده و
چیننده سیب ندارد. 
·       
شما مدعی سوسیالیست بودن شاملو هستید، پس برای
اثبات صحت ادعای خود، باید شعری بیاورید که شاملو ایده های سوسیایلستی را تبلیغ
کند. 
 خوزه ارتگا
گاسه (1883 ـ 1955)
فیلسوف، جامعه شناس،
نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها
·       
من مثال هائی آوردم که نشاندهنده جهان بینی
ایدئالیستی ایشان است و نقل قول های صریح از ایشان آورده ایم که نشاندهنده توده
ستیزی ایشان و طرفداری از تئوری فاشیستی نخبگان حضرت ارتگا گاسه و همگنان او ست.
سعید
من
همدستِ توده ام
تا آن دَم که توطئه می کند گسستنِ زنجیر را
تا آن دَم که زیرِ لب می خندد
دلش غنج می زند
و به ریشِ جادوگر، آبِ دهن پرتاب می کند.
اما برادری ندارم
هیچگاه برادری از آن دست نداشت هام
که بگوید «آری»:
ناکسی که به طاعون آری بگوید و
نانِ آلوده اش را بپذیرد...
تا آن دَم که توطئه می کند گسستنِ زنجیر را
تا آن دَم که زیرِ لب می خندد
دلش غنج می زند
و به ریشِ جادوگر، آبِ دهن پرتاب می کند.
اما برادری ندارم
هیچگاه برادری از آن دست نداشت هام
که بگوید «آری»:
ناکسی که به طاعون آری بگوید و
نانِ آلوده اش را بپذیرد...
شاملو
·       
سعید عزیز 
·       
این نقل قول از شاملو به معنی داشتن گرایشات سوسیالیستی
از سوی ایشان است؟
·       
شاملو در همین بند شعر کدام ایده و موضع ایدئولوژیکی
را نمایندگی می کنند؟
·       
سری به دیوان لاهوتی بزنید و ببینید که تفاوت و چه
بسا حتی تضاد از زمین تا کهکشان است.
پایان


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر