پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
قوانین عینی (اوبژکتیف)
·
میان
قوانین عینی (اوبژکتیف) از نقطه نظرهای زیر نیز می توان می توان تفاوت گذاشت:
الف
·
از این
نقطه نظر که پیوند مورد نظر آیا بطور کمی فرمولبندی شده یا نه
ب
·
از این
نقطه نظر که پیوند مورد نظر آیا بمثابه پیوند فونکسیونی مطرح شده است یا نه.
1
·
پیشرفت
شناخت هر علم قاعدتا در فرم گذار از احکام قانونی کیفی از روی پل احکام قانونی
مقایسه ای به احکام قانونی کمی صورت می گیرد.
2
·
پیوندهای
قانونی عینی هم در طبیعت و هم در جامعه وجود دارند.
3
·
اما میان
قوانین عینی طبیعی و قوانین عینی اجتماعی بلحاظ شیوه عمل آنها تفاوت اساسی وجود
دارد.
4
·
تاریخ توسعه
جامعه به قول کلاسیک های مارکسیسم، «از نقطه
نظر زیر نشانگر تفاوت ماهوی با طبیعت است.
الف
·
در طبیعت
عوامل کور و نا آگاه بی غل و غش اند که بر یکدیگر تأثیرمی گذارند و در تعویض نقش آنها قانون عام جامه عمل می پوشد.
ب
·
از هر
آنچه که اتفاق می افتد، هیچ کدام بمثابه هدف آگاهانه صورت نمی گیرد.
·
(روندهای طبیعت عاری از غایت
مندی اند.
·
مراجعه
کنید به تله ئولوژی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم)
ت
·
اما عمل
کنندگان در تاریخ جامعه، انسان های مجهز به شعورند که با تأمل و یا عشق عمل می
کنند و بدنبال آماج های معینی اند.
پ
·
هیچ چیزدر
جامعه بدون نیت آگاهانه و بدون هدف مورد نظر صورت نمی گیرد.
ث
·
اما این
تفاوت فی مابین نمی تواند تغییری در این حقیقت امر دهد که جریان تاریخ تحت سلطه
قوانین درونی عام باشد.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد
21، ص 296)
5
·
هر قانون
اجتماعی عینی بیانگر پیوند ضرور، عام و ماهوی میان جوانب مختلف حیات اجتماعی انسان
ها، بویژه میان حوزه های مختلف کردوکار تولیدی است. (قوانین اقتصادی)
6
·
از این
رو ست که قوانین اجتماعی عینی ببرکت کردوکار سوبژکتیف افراد جامعه پدید می آیند و
تنها بواسطه این کردوکار می توانند جامه عمل پوشند.
7
·
در
فرماسیون های ما قبل سوسیالیستی، قوانین اجتماعی بدون مداخله آگاهانه انسان ها عمل
می کنند.
·
انسان ها
با این قوانین بمثابه نیرویی بیگانه و سلطه گر مواجه می شوند.
8
·
اما در
فرماسیون سوسیالیستی، روابط و مناسبات اجتماعی، ثمره کردوکار آگاهانه انسانها هستند
که بر مبنای قوانین شناخته شده توسعه شکوفا می شوند.
الف
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم، در فرماسیون سوسیالیستی «انسان ها
قوانین عمل اجتماعی خود را که قبلا بمثابه قوانین طبیعی بیگانه و سلطه گر در مقابل
خود می یافتند، با اطلاع کامل، مورد استفاده قرار می دهند و آنها را تحت سلطه خود
در می آورند.
ب
· قوای عینی بیگانه که تا آن زمان تاریخ را زیر سیطره خود داشتند،
تحت کنترل خود انسان ها در می آیند (رام انسانها می شوند).
ت
·
اینجا ست که انسان ها برای اولین بار، خود تاریخ خود را با آگاهی
کامل می سازند.
پ
·
اینجا ست که عوامل اجتماعی که انسان ها به کار می اندازند، به
مثابه علت، همیشه و عمدتا تأثیرات مورد نظر انسان ها را ـ به مثابه معلول ـ اعمال می
کنند.
ث
·
جهش بشریت از عالم ضرورت به عالم آزادی همین است.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 19،
ص 226)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر