۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

قانون (14)

پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

قوانین عینی (اوبژکتیف)
 
·        میان قوانین عینی (اوبژکتیف) از نقطه نظرهای زیر نیز می توان می توان تفاوت گذاشت:

الف
·        از این نقطه نظر که پیوند مورد نظر آیا بطور کمی فرمولبندی شده یا نه

ب
·        از این نقطه نظر که پیوند مورد نظر آیا بمثابه پیوند فونکسیونی مطرح شده است یا نه.

1
·        پیشرفت شناخت هر علم قاعدتا در فرم گذار از احکام قانونی کیفی از روی پل احکام قانونی مقایسه ای به احکام قانونی کمی صورت می گیرد.

2
·        پیوندهای قانونی عینی هم در طبیعت و هم در جامعه وجود دارند.

3
·        اما میان قوانین عینی طبیعی و قوانین عینی اجتماعی بلحاظ شیوه عمل آنها تفاوت اساسی وجود دارد.

4
·        تاریخ توسعه  جامعه به قول کلاسیک های مارکسیسم، «از نقطه نظر زیر نشانگر تفاوت ماهوی با طبیعت است.

الف
·        در طبیعت عوامل کور و نا آگاه بی غل و غش اند که بر یکدیگر تأثیرمی گذارند و در تعویض نقش آنها قانون عام جامه عمل می پوشد.

ب
·        از هر آنچه که اتفاق می افتد، هیچ کدام بمثابه هدف آگاهانه صورت نمی گیرد.

·        (روندهای طبیعت عاری از غایت مندی اند.
·        مراجعه کنید به تله ئولوژی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم)

ت
·        اما عمل کنندگان در تاریخ جامعه، انسان های مجهز به شعورند که با تأمل و یا عشق عمل می کنند و بدنبال آماج های معینی اند.

پ
·        هیچ چیزدر جامعه بدون نیت آگاهانه و بدون هدف مورد نظر صورت نمی گیرد.

ث
·        اما این تفاوت فی مابین نمی تواند تغییری در این حقیقت امر دهد که جریان تاریخ تحت سلطه قوانین درونی عام باشد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 21، ص 296)

5
·        هر قانون اجتماعی عینی بیانگر پیوند ضرور، عام و ماهوی میان جوانب مختلف حیات اجتماعی انسان ها، بویژه میان حوزه های مختلف کردوکار تولیدی است. (قوانین اقتصادی)

6
·        از این رو ست که قوانین اجتماعی عینی ببرکت کردوکار سوبژکتیف افراد جامعه پدید می آیند و تنها بواسطه این کردوکار می توانند جامه عمل پوشند.

7
·        در فرماسیون های ما قبل سوسیالیستی، قوانین اجتماعی بدون مداخله آگاهانه انسان ها عمل می کنند.
·        انسان ها با این قوانین بمثابه نیرویی بیگانه و سلطه گر مواجه می شوند.
8
·        اما در فرماسیون سوسیالیستی، روابط و مناسبات اجتماعی، ثمره کردوکار آگاهانه انسانها هستند که بر مبنای قوانین شناخته شده توسعه شکوفا می شوند. 

الف
·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، در فرماسیون سوسیالیستی «انسان ها قوانین عمل اجتماعی خود را که قبلا بمثابه قوانین طبیعی بیگانه و سلطه گر در مقابل خود می یافتند، با اطلاع کامل، مورد استفاده قرار می دهند و آنها را تحت سلطه خود در می آورند.

ب
·         قوای عینی بیگانه که تا آن زمان تاریخ را زیر سیطره خود داشتند، تحت کنترل خود انسان ها در می آیند (رام انسانها می شوند).

ت
·        اینجا ست که انسان ها برای اولین بار، خود تاریخ خود را با آگاهی کامل می سازند.

پ
·        اینجا ست که عوامل اجتماعی که انسان ها به کار می اندازند، به مثابه علت، همیشه و عمدتا تأثیرات  مورد نظر انسان ها را ـ به مثابه معلول ـ اعمال می کنند.

ث
·        جهش بشریت از عالم ضرورت به عالم آزادی همین است.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 19، ص 226)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر