۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

بدون تسخیر قدرت تغییر جامعه محال است! (6)

در واکنش اولیه بر مقاله
شیدان وثیق
تحت عنوان
سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر

واو سین

درک منافع طبقاتی باید بطور سوبژکتیف صورت گیرد.
از نقطه نظر «مانیفست حزب کمونیست»،
پرولتاریا باید نخست برای کسب آگاهی مناسبی نسبت به موقعیت اجتماعی خود تلاش ورزد، شرایط عینی زندگی خود را دریابد و سپس به منافع مشترک طبقاتی خود پی ببرد.
تازه بعد از این مرحله است، که پرولتاریا می تواند به عنوان عامل و سوبژکت طبقاتی وارد عمل شود.


بخش ششم
قرار داشتن زیر فشار تضادها و روحیه طبقاتی

• تحت ستم بودن صرف، بطور اتوماتیک موجب آن نمی شود، که کارگران از نظر سیاسی مترقی باشند، بلکه درست برعکس.

1

• قرار داشتن مدام درزیر فشار تضادها، تأثیری دوگانه برجای می گذارد:

الف

• از سوئی در درازمدت موجب کسب تصوری واقعی نسبت به جامعه می شود.

ب

• ولی از سوی دیگر، در کوتاه مدت، به پیدایش احساس ناتوانی و بیچارگی و تسلیم نومیدانه در برابر قدرت حاکم منجر می گردد.


2

• اما در ذهن اکثریت زحمتکشان، تضاد اصلی جامعه و همسرنوشتی اجتماعی آنان بصورت نوعی پیشداوری ته نشین شده است.

3
• برداشت زحمتکشان از جامعه تک بعدی است:

الف

• آنها اوضاع اجتماعی را ـ علیرغم کلیه تحریفات ایدئولوژیک و توهمات فردی ـ غیرعادلانه و جامعه را به عنوان سیستمی متشکل از بالائی ها و پائینی ها احساس می کنند.

ب

• البته گاهی سکنه طبقات پایین هرم اجتماعی، که مثلا صاحب خانه شخصی شده اند و از نظر شغلی شانس ترقی دارند، نیز ضمن سرپوش نهادن برضعف اجتماعی خویش، خود را متعلق به اقشار بالا و یا طبقات متوسط قلمداد می کنند.


5


• موضعگیری طبقه کارگر (علیرغم بیرنگ شدن خصال سنتی طبقاتی و علیرغم تقسیم محل کار به واحدهای مستقل جدا ازهم) نشانگرمناسبات مبتنی بر مبارزه اجتماعی آنها ست:

الف

• به قول شومن، «مشاهده این امر حیرت انگیز است، که علیرغم تغییرات یاد شده، شعور کارگری ئی شکل می گیرد که کماکان ریشه در تضاد سنتی منافع کار و سرمایه دارد.»
• (میم شومن، «مسخ کار صنعتی و شعور کارگری»، ص 102، 2003 )

ب

• بررسی ها و مطالعات عملی مشخص نشان می دهند، که علیرغم تشتت و تفرقه اجتماعی، هنوز تمایلات مبتنی بر روحیات و عاداتی جان سختی می کنند، که مشخصه بارز مواضع اجتماعی طبقه کارگر و بازتاب درگیری آن با تناقضات اجتماعی است.

ت

• به قول نول، «درجمهوری فدرال آلمان احساس اینکه درجه رفاه و بختیاری مردم، بسته به موقعیت طبقاتی آنها ست، میان اکثریت قریب باتفاق مردم (بویژه مردم آلمان شرقی) رایج است.»
• (ه. ه. نول، «ادراک و توجیه نابرابری های اجتماعی»، ص 68، 1198)

پ

• درمیان مردم، بنا بر وابستگی طبقاتی آنها روحیات طبقاتی ئی شکل می گیرند، که در آن، تجارب مبارزاتی (هرچند مه آلود، مغشوش و آشفته) متبلور شده است.

ث

• طبقه کارگر ببرکت موقعیت خود در روند تولید، نه تنها زیر فشار تضادها به کسب آگاهی نایل می گردد، بلکه علاوه بر آن، به منافع عینی خود نیز پی می برد.

ج

• این امر اما نمی تواند ـ بیشتر اوقات ـ بدون واسطه صورت گیرد.

د

• زیرا پی بردن به تشابه ساختاری وضع زندگی به سبب تسلط فراگیر اصول رقابت (مثلا تحریک حس رقابت و چشم همچشمی میان بیکاران و باکاران) در جامعه بورژوائی دشوار می گردد.

ذ

• از این رو ست، که اقشار پائینی جامعه بندرت می توانند بدون واسطه به موقعیت مشابه ساختاری خود در جامعه پی ببرند و به منافع مشترک خود آگاه گردند.


6

• به سبب زندگی مبتنی بر رقابت که بعلت کالائی شدن کلیه مناسبات اجتماعی و تسلط مطلق طبقه حاکمه بر روند تقسیم کار شدت می یابد، فرم هائی از آگاهی در ذهن طبقه کارگر نشأت می گیرد که عاجز از توضیح سیستماتیک ارتباط متقابل مسائل اجتماعی است.

7

• بدون بررسی همه جانبه مقوله های بیگانگی، از خود بیگانگی و شیئیت یافتن، اعلام طبقه کارگر، به عنوان عامل تاریخی دگرگونساز ساده دلانه خواهد بود.
• (مراجعه کنید به اثر ورنر سپمن، تحت عنوان «فعلیت تئوری بیگانگی»، دفاتر مارکسیستی، شماره اول، 2004 )

8

• ویژگی عمده آگاهی کنونی اغلب زحمتکشان ضمن درک بی عدالتی بنیادی، پی بردن به این مسأله است که نیرویی بیگانه اختیار امور را در دست دارد، ولی این آگاهی نمی تواند از عهده تعیین هویت این مسئولین واقعی مجهول الهویه برآید.

9

• تضادهای اجتماعی، از سوئی در ضمیر جامعه، نظریات ماقبل انتقادی را نشا می کنند، ولی از سوی دیگر نیز احساس بیچارگی و بی پناهی را اشاعه می دهند.

10

• ناتوانی از تعیین هویت دشمن علل عینی دارد.
• زیرا کارگزاران سرمایه، عوامفریبانه به بهانه های من در آوردی مانند گلوبالیزاسیون متوسل می شوند و پشت ساختارهای گردش سرمایه زیر نظر «مجموعه سرمایه داران ایدئآل»، نیت واقعی خود را پنهان می کنند.

11

• این قائم باشک بازی ببرکت سرپوش نهادن تردستانه بر مناسبات مالکیت بروسایل تولید و داشتن اکثریت سهام مربوطه با ایجاد شبکه ای از سهیم شدن های جاری و سیال امکان پذیر شده است.

12

• درک مارکسیستی شعورطبقاتی از همین رو هرگز دچار این توهم نشده است، که محرومیت های اجتماعی را بطور اتوماتیک عامل موضعگیری های انتقادی تصور کند.
• (یعنی هرگز به یاوه ی «هر چه فقیرتر به همان اندازه آگاهتر و انقلابی تر» تمکین نکرده است.)

13

• بلکه برعکس، بر این نکته تأکید کرده است، که ارتقای طبقه کارگر به درجه یک نیروی سیاسی قادر به عمل، از مسیری بغرنج و دشوار می گذرد.

14

• درک منافع طبقاتی باید بطور سوبژکتیف صورت گیرد.

15

• از نقطه نظر «مانیفست حزب کمونیست»، پرولتاریا باید نخست برای کسب آگاهی مناسبی نسبت به موقعیت اجتماعی خود تلاش ورزد، شرایط عینی زندگی خود را دریابد و سپس به منافع مشترک طبقاتی خود پی ببرد.

16

• تازه بعد از این مرحله است، که پرولتاریا می تواند به عنوان عامل و سوبژکت طبقاتی وارد عمل شود.

17

• مفهوم «طبقه کارگر به عنوان عامل تاریخی دگرگونساز» از این رو، یک مقوله امکان است و به همین نسبت نیز هیأتی واقعی به خود می گیرد.

• زیرا به قول برتولد برشت،
«واقعیت فقط آن نیست، که هست، بلکه همچنین آن است، که خواهد شد.»
• (کلیات برشت، جلد 22، فصل اول، ص 458)

18

• مقاومت سیاسی مستلزم دو گشتاور زیر است:

الف

• بلوغ شرایط اوبژکتیف (عینی)، مثلا تشدید تضادهای اقتصادی ـ اجتماعی

ب
• بلوغ الزامات سوبژکتیف

19

• ملاک های موضعگیری لازم برای دگرگونسازی را تنها از طرق زیر می توان نتیجه گرفت:

الف
• از طریق بررسی تضادهای اجتماعی موجود
ب
• از طریق نقد و طرد فرم های آگاهی حاکم

20

• این امر تنها در یک چارچوب سیاسی ـ سازمانی و در طی مبارزه برای منافع حیاتی مستقیم تحقق پذیر است.

21

• بهمین دلیل، نباید از فرم های سنتی مبارزه طبقاتی در کشورهای سرمایه داری پیشرفته صرفنظر کرد.

22

• علاوه بر آن، مبارزه در راه منافع مادی، شالوده یک روند آموزشی کلکتیف و دسته جمعی است، که در طی آن، ستمکشان به چند و چون ستم وارده برخویش و توان خلاقیت اجتماعی خویش آگاه می گردند.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر