سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هماندیشی با حمیده رضوانی (1)
مجید
چطوری شد که بحث از آن دنیا و خدا به عشق کشیده
شد؟
· ممنون از هماندیشی
· این یکی از بهترین بحث های ما بود.
· حمیده و کامیار عزیز هر دو از فرهنگمندترین افراد
جامعه ما هستند.
· آشنائی با چنین فرزانه هائی در این عصر عسرت و
قحط الرجال، مائده ای است که بندرت نصیب بنی بشر می شود
.
1
· بحث بر سر نقل قولی از حسین پناهی و بعد البر
کامو بود که بلحاظ محتوا به امام صادق تعلق دارد.
· دوست مان فکر می کنند که البر خودش آن را اختراع
کرده است :
البر کامو
«ترجیح می دهم طوری زندگی کنم که گویی خدایی
هست و وقتی مردم، بفهمم نیست.
تا آنکه طوری زندگی کنم که انگار نیست و وقتی
مردم، بفهمم هست.»
· این نظر را امام ششم شیعیان حدود هزار سال پیش نمایندگی
کرده اند.
· این نظر، در آن زمان با توجه به سطح توسعه
نیروهای مولده، نظری انقلابی و مترقی بود.
· امام ششم خیلی نظرات پیشرفته تری هم دارند که
احتمالا از یونان باستان به ایران و عراق و غیره امده است:
دموکریت (460 ـ 371
ق. م.)
فیلسوف ماتریالیست یونان باستان
از فلاسفه پیشاسقراطی
شاگرد لویکیپ و بزرگترین فیلسوف فلسفه طبیعت
نماینده ماتریالیسم اتمیستی
او کل طبیعت را متشکل از ذرات تقسیم ناپذیر
(اتم) می دانست.
شعار اصلی او:
چیزها فقط به
ظاهر رنگ دارند، فقط به ظاهر شیرین و یا تلخ اند.
در واقع فقط اتم ها در فضای خالی وجود دارند و
لاغیر!
· امام ششم اتم را جزء لایتجزاء تلقی می کنند که بلحاظ
اسلوبی ـ شیمیائی هنوز هم اعتبار دارد.
·
(دموکریت
ـ مؤسس اتمیسم ـ نماینده این تئوری بود.)
·
مراجعه کنید به اتمیسم در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
· تعریفی دقیقتر برای اتم در شیمی وجود ندارد
.
2
· فلاسفه امپریالیسم هنرشان زیر و رو کردن قبور از
یاد رفته و بیرون کشیدن ایده های عهد عتیق و عرضه آنها در زر ورق تر و تمیز مدرن و
مد روز کردن آنها ست.
· نظرات اینها از دم مال حداقل هزار سال پیش اند.
3
· نظرات امام غزالی را بخوانید و بعد با ترهات نیچه
مقایسه کنید.
· اگزیستانسیالیست های فرنگی و وطنی اندیشیدن بلد
نیستند.
· دوست مان کامیار اعتقاد را امری قلبی تلقی می
کردند که از دیرباز در ادبیات ما شایع است:
· ایمان قلبی، ارادت قلبی، علاقه قلبی و غیره.
·
· به این طریق به قلب ـ به مثابه کانون عشق و عاطفه
ـ هم رسیدیم.
· بحث همیشه همین طور است:
· گذار بی وقفه از عام به خاص و از خاصی به خاصی
دیگر.
مجید
همین
اعتراف به پیچدگی ذهن انسان است .
1
· حق با شما ست:
· مغز و روندهای معنوی (فکری، منطقی، عاطفی،
احساسی، روانی و غیره) تا زمانی که تجزیه و تحلیل علمی نشده اند و نتیجتا هنوز ناشناخته
اند، بغرنج و پیچیده بنظر می رسند.
· مثل هر چیز دیگر.
· حدود صدسال پیش خیلی از مسائل روشن و مبرهن امروز،
معمائی پیجیده و لاینحل جلوه می کرد.
· این نیز بگذرد.
2
· پیچیده و بغرنج و لایتناهی اما خود ماده (واقعیت
عینی) است.
· هر چه بیشتر بکاویمش، به همان میزان بیشتر به «اسرار»
بیشتری و تازه تری دست می یابیم.
· دلیل بغرنجی «ذهن» نیز به همین حقیقت امر برمی
گردد:
· مغز ماده تا درجه عالی توسعه و تکامل یافته و بسیار متعالی
است.
· طبیعت برای تشکیل و تکوین مغز که سهل است، حواس
بشری میلیون ها سال کار کرده است.
· طبیعت خود هیولای لایتناهی فوق العاده صبور و
شکیبائی است.
· طبیعت در نهایت فروتنی و بی ادعائی «خاکی»، از
ساده ترین چیزها با پیش پا افتاده ترین و ساده ترین روش ها برای تشکیل بغرنج ترین عطرها،
تعفن ها، زهرها و پادزهرها استفاده می کند.
· طبیعت ـ چه طبیعت اول و چه طبیعت دوم (انسان) ـ
غول آسا و شگرف و زیبا و بی همتا ست!
· خیلی ممنون از هماندیشی تان
پایان
به نظر من هم این بحث خیلی جالب بود، با تشکر از توضیحاتتان
پاسخحذف