سرچشمه:
صفحه
فیسبوک گروه موسوم به
شعر
و شعور و شعار
ناهید
تردید پویا چیست و تردید مخرب کدام است؟
· با سلام بر ناهید عزیز
· شک و تردید در تاریخ فلسفه بسته به فرماسیون اجتماعی
ـ اقتصادی حاکم با دو محتوا عرض اندام کرده است:
1
· زمانی که فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ئی (مثلا نظام برده
داری و یا سرمایه داری واپسین و معاصر) بلحاظ تاریخی عمرش سر آمده و در حال سقوط است،
ایدئولوژی مدافع آن فرماسیون با پرچم اسکپتیسیسم (شکاکیت، تردیدگرائی) وارد عرصه
می شود و نسبیتی را وارد همه حقایق اجتماعی آشکار و مبرهن می کند و منکر لیاقت
معرفتی بنی بشر بطور کلی می شود.
· آنگاه همه چیز در پشت پرده ابهام از نظرها نا پدید
می شود.
· یکی از بدترین نمایندگان اسکپتیسیسم حافظ بوده است.
· در تئوری شناخت حافظ هیچ چیز هستی اجتماعی قابل شناخت نیست.
· انسان نه سوبژکتی شناسنده، آموزنده و داننده، بلکه
تفاله یک انسان است.
· اگر کسی فرصت کرد، ابیات حاوی واژه های سر، راز،
اسرار، محرم راز، محرم اسرار، عالم غیب، جام جهان بین و غیره را جمع آوری و
تحلیل کند تا زهر ایدئولوژیکی آنها گرفته شود.
· این نوع شکاکیت و تردیدگرائی (اسکپتیسیسم) سد راه
توسعه و پیشرفت اجتماعی مادی و فکری و فرهنگی بوده، است و خواهد بود.
· این نوع شکاکیت مخرب است و خادم منافع طبقات ارتجاعی
در حال زوال و جامعه ستیز است.
2
· در قبال این فرم ارتجاعی از شکاکیت، فرم پویا، مترقی و
خادم منافع طبقات انقلابی و پیشرفت اجتماعی نیز وجود داشته است:
· نمایندگان فرماسیون نوین و انقلابی مثلا سرمایه داری
در قرون وسطای واپسین و آغاز عصر جدید، دوباره با پرچم ایدئولوژیکی اسکپتیسیسم
وارد عرصه می شوند و همه جزم ها (دگم های) کلیسایی ـ الهی مسلط را به گیوتین شک و
تردید می سپارند و چه بسا حتی خشک و تر می سوزانند.
· این شکاکیت و تردیدگرائی پویا، انقلابی و رهگشا بوده است.
مراجعه کنید
به مطلبی در 5 بخش تحت عنوان اسکپتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
لینک:
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/50.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/51.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/52.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/53.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/54.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/51.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/52.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/53.html
http://hadgarie.blogspot.de/2012/08/54.html
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر