• کیفیت عبارت است از تفاوت خودویژه ابژکت ها.
• کیفیت تفاوتی است که وابسته به سیستم مختصات است و با تعویض سیستم مختصات عوض می شود.
2
ماهیت
ماهیت
• ماهیت اما بر عکس، با تعویض سیستم مختصات ثابت می ماند.
3
ماهیت
ماهیت
• ماهیت ابژکت های بیشماری را بهم پیوند می دهد.
4
کیفیت
کیفیت
• در حالیکه کیفیت ابژکت های بیشمار را از هم متمایز می سازد.
5
• ابژکت ها همواره سیستم هائی از کیفیات هستند و (از نظرتئوریک) درست به تعداد سیستم های مختصات (که ابژکت ها را در برمی گیرند)، کیفیات متفاوت وجود دارند.
6
• وابستگی کیفیت به سیستم مختصات و نقش واسط آن میان نمود و بود (پدیده و ماهیت)، بدان در روند شناخت نقش بسزائی محول می کند:
الف
• ماهیت چیزها، یعنی قانون چیزها برای اینکه شناخته شود، باید خودنمائی کند.
• چون شناخت از نمودی (پدیده ای) که بر حواس انسانی تأثیر می گذارد، آغاز می شود.
• و کیفیت ماهیت خودنما ست.
ب
• این بدان معنی است که کیفیت راه نفوذ به ماهیت چیزها را بازمی کند.
7
• لنین در همنظری با فویرباخ پیوند کیفیت و احساس را چنین ترسیم می کند:• «کیفیت و احساس (حس کردن) یکی اند....
• احساس قبل ازهمه به ما دست می دهد، امری آشنا ست و در احساس ناگزیر کیفیت نهفته است.»
• (کلیات لنین، جلد 38، ص 316)
8
• اولین گام از تشخیص کیفیت به شناخت ماهیت وقتی به پیش نهاده می شود، که خواص ادراک شده و تشخیص داده شده ابژکتی، خود را بمثابه خواص ضرور گروهی از ابژکت های دیگر نشان دهند، یعنی خواصی باشند، که در گذار از یک سیستم مختصات به سیستم مختصات دیگر ثابت بمانند.
9
• کیفیات ابژکت ها اما فقط در تأثیر متقابل با سوبژکت های احساس کننده و شناسنده پا به عرصه وجود نمی گذارند، بلکه وجودشان نتیجه تأثیر متقابل میان اشیاء بطورکلی است.
10
• انسان می تواند با برقراری تأثیرات متقابل غیرطبیعی و معرفتی ـ هدفمند میان ابژکت ها، به کشف ماهیت پنهان اشیاء نایل آید.
11
• علاوه بر این می توان بکمک ابزارها و دستگاه های پژوهش علمی به ایجاد ابژکت هائی با کیفیات معینی نایل آمد و شناخت ماهیت آنها را امکان پذیر ساخت:
12
مثال
مثال
• مثلا ماهیت نور (که بمثابه درجات طول موجی متفاوت وجود دارد)، با عبور دادن آن از منشور در کیفیت طیفی آن قابل رؤیت می شود و این آزمایش متدی است برای قابل رؤیت کردن ماهیت ابژکت ها، یعنی تبدیل ماهیت ابژکت ها به کیفیات محسوس و قابل درج و ثبت.
13
• این حقیقت امر که اشیاء در وابستگی متقابل به یکدیگر، کیفیات معینی را بوجود می آورند، برای پراتیک اجتماعی نیز از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است.
14
• هر چیزکه بقصد معینی ساخته می شود، باید دارای خواص ماهوی معینی باشد.
15
• در این جور موارد، کیفیت هائی در نظر گرفته می شوند و باید عناصر، ابژکت ها و غیره یافت شوند که در پیوند با یکدیگر سیستمی را تشکیل دهند و کیفیات مورد نظر را پدید آورند.
مراجعه کنید به کیفیت و کمیت، کمیت، حد، ماهیت، خاصیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
ادامه دارد
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر