۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

تمرین تفکر مفهومی (85)

سعدی
(گلستان باب اول، ص 49 ـ 50)
زیرکان گفته اند :
«دوست را چندان قوت مده، که گر دشمنی کند، تواند.»


شین میم شین

• معنی تحت اللفظی اندرز:
• دوست را چندان نیرومند مساز که بتواند دشمنت گردد.

• سعدی با این اندرز، حد و مرز رابطه هر فرد را با دوست خویش تعیین می کند.
• در قاموس سعدی به دوست نباید به اندازه ای قوت داده شود، که بتواند دشمن گردد.

• در همین اندرز سعدی، از ماهیت دوستی کذائی پرده برمی افتد:

1

• این اندرز حاکی از آن است که دو طرف رابطه دوستی برابرحقوق و برابرقوت نیستند.
• یک طرف رابطه دوستی قوت مند است و طرف دیگر رابطه دوستی فاقد قوت است و لذا محتاج آن.
• وگرنه از داد و ستد قوت حرفی به میان نمی آمد.

• قوت اما به چه معنی است؟

• قوت می تواند مادی باشد و یا معنوی.
2

• قوت مادی می تواند جاه و پست و مقام باشد.
• اندرز سعدی این است که مقام و اختیارات دوست را چندان بالا مبر که بتواند تو را به زیر کشد.
• اینجا سخن نه از دوستی حقیقی، بلکه از وابستگی است:
• اندرز سعدی این است که به وابسته خود اختیاراتی مده که بتواند کسب استقلال و خودمختاری کند و احیانا نافرمانی.

3


• قوت اما می تواند معنوی باشد، علم و دانش و فن و تجربه باشد.
• بدین طریق، معلم، مدرس، استاد و غیره نباید تمامت دانش و فن و تجربه خود و نسل پیشین را در اختیار شاگرد قرار دهد.

• ولی معنی مشخص این اندرز چه خواهد بود، اگر کسی بخواهد از آن پیروی کند؟


• این بدان معنی خواهد بود که معلم و مدرس و استاد همیشه جنبه های تعیین کننده علم و فن و تجربه را برای خود نگه دارد و چه بسا به گور برد تا در اختیار نسل جدید قرار دهد.

• واپسگرائی ماهوی فئودالیسم همین جا ست:
• علم و فن و تجربه و دانش در تمامت آن در اختیار جامعه و همبود قرار داده نمی شود.

• زیرکانی که چنین پندی می دهند، دچار تنگ نظری فئودالی اند.
• علم و فن و تجربه و دانش میراثی معنوی است، که هر نسلی از نسل پیشین در اختیار می گیرد (پیوست)، حتی الامکان توسعه و تکامل می دهد (گسست) و در اختیار نسل بعدی قرار می دهد تا دیالک تیک پیوست ـ گسست ادامه یابد و جامعه و همبود هر چه بیشتر رشد کند و شکوفا شود.

• تسدید این تداوم و استمرار ضرور، به هردلیلی هم که باشد، خیانت به بشریت و امر پیشرفت بطور کلی است.
• بزرگترین جنایتی که در تاریخ بشری صورت می گیرد، به آتش کشیدن کتابخانه ها و قتل و تبعید دانشمندان و اندیشمندان است.
• هیچ کس حق ندارد، به هر دلیلی هم که باشد، میراث معنوی خلق ها را نابود سازد.
• چنین کاری به معنی بی مغز کردن بشریت خواهد بود.
• امروز در بطن دیروز نطفه می بندد و فردا در بطن امروز نطفه خواهد بست.
• میان پیوست و گسست رابطه دیالک تیکی خارائینی بر قرار است.
• در دیالک تیک پیوست و گسست تعیین کننده پیوست و تداوم و استمرار است و گسست تنها گذار کیفی از وضعی به وضعی برتر است.
• در انتقال دانش، هرگز نباید دچار تنگ نظری شد.
• علم و فن باید با تمامت بی خدشه اش سینه به سینه، کتاب به کتاب، نسل به نسل منتقل شود و دوستی و دشمنی را در این میان محلی از اعراب نیست.
• علم و فن و تجربه و دانش برای بشریت در مصاف با طبیعت از اهمیت حیاتی برخوردارند و هر گونه ممانعتی از انتقال بی خدشه آن، به معنی خیانت به پیشرفت و بشریت، بطور کلی خواهد بود.


مراجعه کنید به دیالک تیک پیوست و گسست در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر