ایدئالیسم یعنی همین:
روح خالق ماده است و مقدم بر ماده است!
شعور خالق وجود است و مقدم بر وجود است!
خدا خالق طبیعت و انسان است و مقدم بر طبیعت و انسان است!
روح خالق ماده است و مقدم بر ماده است!
شعور خالق وجود است و مقدم بر وجود است!
خدا خالق طبیعت و انسان است و مقدم بر طبیعت و انسان است!
سعدی
(گلستان، باب دوم، ص 64 ـ 65)
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشد
نبینی هیچکس، عاجز تر از خویش
شین میم شین
(گلستان، باب دوم، ص 64 ـ 65)
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشد
نبینی هیچکس، عاجز تر از خویش
شین میم شین
• معنی تحت اللفظی:
• کسی که خودبین و خودخواه باشد، جز خویشتن خویش چیزی نمی بیند.
• ولی اگر خدا چشم خدابینی در اختیار کسی قرار دهد، عاجزتر از خود کسی را نمی بیند.
• در این دو بیت سعدی ایرادات نظری جدی وجود دارد.
• برای کشف این ایرادات نظری و نقد آنها باید به کشف شناخت افزارهای دیالک تیکی پنهان در آن پرداخت.
• کدام شناخت افزارهای دیالک تیکی را حکیم قرون وسطی بسط و تعمیم داده است؟
1
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشد
نبینی هیچکس، عاجز تر از خویش
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشد
نبینی هیچکس، عاجز تر از خویش
• در این دو بیت قبل از هر چیز، واژه های خویشتن بینی و خدابینی جلب توجه می کنند.
• بنابرین می توان گفت که سعدی دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک خدا و انسان بسط و تعمیم می دهد.
• پس از تعیین هر شناخت افزار دیالک تیکی باید بلافاصله به تعیین قطب دیالک تیکی ئی پرداخت که نقش تعیین کننده را به عهده دارد.
• سعدی در دیالک تیک فراز و فرود، همیشه نقش تعیین کننده را از آن فراز (خدا) می داند:
• هرکس چشم خدابین داشته باشد، جز خدا چیزی نمی بیند و لذا ترک خودبینی می کند.
• از این حکم سعدی می توان نتیجه گرفت که کبر و نخوت و خودخواهی انسان ها امری الهی است و نه اجتماعی ـ اکتسابی.
• سعدی می توانست به جای خیالبافی و گمانورزی به بررسی تجربی و اوبژکتیف چیزها بپردازد.
• مثلا افراد خودبین و خودخواه را از سوئی و افراد فروتن و بی ادعا را از سوی دیگر، مورد مطالعه تجربی و واقعی قرار دهد و ببیند که علت اصلی خودخواهی و بی ادعائی نه الهی بلکه طبقاتی است:
• دلیل اصلی کبر و نخوت و خودخواهی آدمها قاعدتا پایگاه طبقاتی ممتاز آنها ست.
• و چشم خدابین و خودبین یاوه ای بیش نیست.
• تجربه میلیون ها بار نشان می دهد که اگر فرد فقیری به قدرت و مکنت برسد، دیر یا زود تغییر رفتار و تفکر می دهد.
• شعور اجتماعی ـ در تحلیل نهائی ـ بوسیله وجود اجتماعی تعیین می شود.
• کاخ نسینی طرز تفکر و رفتار اجتماعی خاص خود را تحمیل می کند، کوخ نشینی نیز به همین سان.
• شیوه تحلیل سعدی ایدئالیستی است.
• درک سعدی از تاریخ و جامعه درک ایدئالیستی تاریخ نامیده می شود.
2
کسی که خودبین و خودخواه باشد، جز خویشتن خویش چیزی نمی بیند.
ولی اگر خدا چشم خدابینی در اختیار کسی قرار دهد، عاجزتر از خود کسی را نمی بیند.
کسی که خودبین و خودخواه باشد، جز خویشتن خویش چیزی نمی بیند.
ولی اگر خدا چشم خدابینی در اختیار کسی قرار دهد، عاجزتر از خود کسی را نمی بیند.
• سعدی در این دو بیت، دیالک تیک فراز و فرود را، یعین دیالک تیکی خدا و انسان را به شکل دیالک تیک همه کاره و هیچکاره بسط و تعمیم می دهد و عملا تخریب می کند.
• دیالک تیک همه چیز و هیچ وجود ندارد.
• چون دیالک تیک هرگز عضو هیچ واره و هیچ کاره نمی پذیرد.
• هر قطب دیالک تیکی باید همزمان تأثیرگذار و تأثیربردار باشد.
• هیچ اما نه تأثیر برمی دراد و نه تأثیر می گذراد.
•
• سعدی بدین طریق فاتحه بلنید بر فاعلیت (سوبژکت وارگی، کاره ای بودن) انسان می خواند و از انسان تفاله یک انسان سرهم بندی می کند.
• در فلسفه اجتماعی سعدی تاریخ را نه انسان ها، نه توده های مولد و زحمتکش، بلکه قدرت ماورای طبیعی موهوم (خدا) می سازد.
• ایدئالیسم یعنی همین:
• روح خالق ماده است و مقدم بر ماده است!
• شعور خالق وجود است و مقدم بر وجود است!
• خدا خالق طبیعت و انسان است و مقدم بر طبیعت و انسان است!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر