۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

تدارک تئوریک توضیح «تئوری شناخت» (41)

احساس (عااطفه) (1)

پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

• احساس و عاطفه به شیوه واکنش سوبژکتیف کلی هر فرد نسبت به محتوای روانگذشت های او اطلاق می شود.
• شیوه واکنش سوبژکتیف کلی هر فرد وابسته به ساختار شخصیتی او ست.
• محتوای روانگذشت های هرکس را ادراکات، تصورات و افکار او تشکیل می دهد.

1

• احساسات و عواطف را نمی توان در عناصر دیگر شعور خلاصه کرد.
• زیرا آندو خود عناصر اصلی روانگذشت های روانی اند.

2

• عواطف و احساساتبه حالات معروف خاص و عام از قبیل اندوه و غم، شادی، شجاعت، ترس و غیره اطلاق می شود.

3

• عواطف و احساسات به عرصه خاص ساختار مغزی انسان ها مربوط نمی شوند.

4

• عواطف و احساسات منحصر و مختص انسان ها نیستند.
• جانوران شیرخوار تکامل یافته هم دارای احساس و عاطفه اند، همان طور که روانشناسی حیوانی نشان می دهد.

5

• تفاوت احساسات و عواطف با ادراکات، تصورات و غیره (که همیشه حاوی محتوای عینی و مستقل از شعورند) در این است که ادراکات، تصورات و غیره در عواطف و احساسات انسانی بطور خودویژه ای حلاجی می شوند، موجب بروز حالات سوبژکتیف می گردند و در واکنش های مناسب و یا نامناسب نسبت به ادراکات، تصورات و غیره خودنمائی می کنند.

6

• از این رو نمی توان عواطف و احساسات را حقیقی و یا خطا نامید:
• عواطف و احساسات را نمی توان منطبق و یا نامنطبق با اوضاع و احوال دانست.

7

• برای طبقه بندی عواطف و احساسات و تعیین عواطف و احساسات اصلی (مثلا هوس و نفرت) بمثابه منشاء آن، تلاش های زیادی به عمل آمده، تا بر پایه شدت و ضعف هوس و نفرت به توضیح شدت و ضعف عواطف و احساسات مختلف نایل آیند.

اما هیچ کدام از این تلاش ها به نتیجه قانع کننده ای منجر نشده است.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر