• تقسیم احساس ها به درونی و برونی نسبی است:
• مثلا احساس های گرمائی، درد، تعادل، حرکت، تسریع، ارتعاش هم درونی اند و هم برونی.
• همه انواع احساس ها حاوی سه گشتاور زیرند:
الف
• هم تصاویر جهان خارج اند.ب
• هم اطلاعاتی راجع به وضع و حال درونی اندام مان به ما می دهند.
ت
• هم مظاهر کردوکار حیاتی ارگانیسم اند.• بنابرین، احساس های برونی در قوام گرفتن کردوکار آگاهانه و هدفمند انسان ها نیز نقش مهمی بازی می کنند و احساس های درونی فونکسیون معرفتی معینی به عهده دارند.
1
• احساس ها در روند تأثیر فعال انسان ها بر محیط زیست پدید می آیند.
2
• خواص و روابط عینی جهان مادی، بمثابه تحریکات بر اعضای حسی و یا بر گیرنده های عصبی تأثیر می گذارند.
3
• وقتی که تحریکات به حد معینی برسند، آنگاه موجب پیدایش روند تحریک عصبی ـ فیزیولوژیکی (نویرو فیزیولوژیکی) می شوند که توسط اعصاب حسی به مراکز حسی مربوطه در مغز منتقل می شوند.
4
• تحریکات عصبی در روند عصبی بغرنجی مورد تجزیه، تحلیل و ترکیب قرار می گیرند که در نتیجه آن، احساس ـ بمثابه تصویر معنوی ـ پا به عرصه وجود می گذارد.
5
• این روند بر اساس سیستم علامتی اولیه بنا بر اصل فعالیت عصبی واکنش مشروط صورت می گیرد.
• مراجعه کنید به سیستم علامتی، سیستم علامتی اولیه، سیستم علامتی ثانویه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
• احساس از تأثیر متقابل بیواسطه و بالفعل میان اشیاء واقعیت عینی و قوه شناخت انسانی پدید می آید.7
• احساس با توجه به پیدایش خود عبارت است از تبدیل انرژی تحریکات خارجی به حقیقت امر شعورین.
• (کلیات لنین، جلد 14، ص 43)
8
• احساس میان ضمیر بشری و جهان خارج رابطه بیواسطه برقرار می کند.
• به این دلیل می توان گفت که احساس اولین سرچشمه شناخت است.
9
• احساس عبارت است از تصویر یکی از خواص واقعیت عینی.
10
• محتوای احساس بطور عینی تعیین می شود:
الف
• احساس خصلت عینی دارد.• زیرا آن یکی از خواص عینی بالفعل جهان مادی را تقریبا بدرستی منعکس می کند.
ب
• اما احساس انسانی هرگز کپیه واقعیت عینی نیست.
• برای اینکه تصویرسازی بواسطه طرز کار و قانونمندی اعضای حسی و سیستم عصبی مرکزی صورت می گیرد.
• و لذا احساس حاوی جنبه سوبژکتیفی نیز است که هم شامل حال محتوای احساس می شود و هم شامل حال فرم احساس:
• احساس در پیوند با سوبژکت تحقق می یابد و لذا وضع و حال اندام، اعضای حسی و سیستم عصبی و وسعت دانش سوبژکت تأثیر تعیین کننده بر چند و چون احساس می گذارند.
11
• احساس وحدت اوبژکتیف (عینی) ـ سوبژکتیف است.
• مراجعه کنید به دیالک تیک اوبژکتیف ـ سوبژکتیف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
12
• اما عناصر سوبژکتیف ـ در تحلیل نهائی ـ خود نیز بطور اوبژکتیف (عینی) تعیین می شوند.
• زیرا اعضای حسی و سوبژکت شناسنده بطور کلی، خود محصول تکاملی ماده عینی ـ واقعی موجود است.
13
• هر احساسی محدود است.• هر احساسی تنها برش بسیار کوچکی از واقعیت عینی ارائه می دهد.
14
• اما مجموعه احساس ها مواد حسی ضرور را در اختیار انسان می گذارند که حلاجی عقلی آنها شناخت هرچه بیشتر و ژرفتر واقعیت عینی را امکان پذیر می سازد.
مراجعه کنید به شناخت و تفکر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر