• استنباط به روند شناخت حسی و محصول آن اطلاق می شود.
1
• شناخت انسانی با استنباط حسی آغاز می شود و به تفکر انتزاعی ارتقا می یابد.
2
• درجریان تفکر انتزاعی، مواد استنباط شده از تجربه حسی مورد حلاجی قرار می گیرند.
3
• به قول لنین، «راه دیالک تیکی شناخت حقیقت، یعنی راه دیالک تیکی شناخت واقعیت عینی از استنباط زنده شروع می شود، به تفکر انتزاعی می رسد و از تفکر انتزاعی شروع می شود و به پراتیک می رسد.»• (کلیات لنین، جلد 38، ص 160)
4
• استنباط و تفکر دو مرحله جدا از هم روند شناخت نیستند، بلکه دو گشتاور روند شناخت اند، که متقابلا در یکدیگر نفوذ می کنند.
5
• واقعیت عینی، در استنباط، به صورت ادراک و یا به صورت فرم بازتولید شده تصور، بمثابه پدیده یگانه و واحدی موجود است، پدیده واحدی که در آن منفرد و عام، غیر ماهوی و ماهوی، تصادفی و ضرور هنوز از یکدیگر تفکیک نشده اند.
• مراجعه کنید به ادراک، تصور، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام، دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت)، دیالک تیک تصادف و ضرورت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
• تفکیک (تفاوت گذاری میان) منفرد و عام، غیر ماهوی و ماهوی، تصادفی و ضرور در جریان حلاجی عقلی مواد حاصل از استنباط، یعنی در روند تفکر انجام می گیرد.
7
• نظریه ای که بر آن است که استنباط تنها منفرد، غیرماهوی و تصادفی را در بر می گیرد و تفکر در برگیرنده عام، ماهوی و ضرور است، به معنی پاره کردن متافیزیکی و غیردیالک تیکی رشته پیوند میان منفرد و عام، نمود و بود (ماهیت)، تصادف و ضرورت است.
8
• چنین نظریه ای نهایتا به این نتیجه باطل می رسد، که گویا عام، ماهیت و ضرورت مولود خود تفکر اند.
9
• شالوده نویرودینامیکی استنباط را سیستم علائم اولیه کردوکار عصبی انسانی تشکیل می دهد.مراجعه کنید به احساس، تفکر، شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر