علی رسولی
حکمت زندگی در یافتن آرمان است و آن را به آرزوهای شخصی ترجیج دادن و به خاطر آن زندگی کردن و به خاطر آن مردن!
سرچشمه:
گروه فیس بوک موسوم به
کومونار
• آرمان (ایدئال) به چه معنی است؟
حکمت زندگی در یافتن آرمان است و آن را به آرزوهای شخصی ترجیج دادن و به خاطر آن زندگی کردن و به خاطر آن مردن!
سرچشمه:
گروه فیس بوک موسوم به
کومونار
• آرمان (ایدئال) به چه معنی است؟
• ایدئال یعنی الگووار، سرمشق وار، کامل، بی عیب و نقص، منطبق با ایدئال (آرمان)
• ایدئال مورد نظر علی عزیز، ایدئال سیاسی و یا به عبارت دقیقتر ایدئال اجتماعی و لاجرم طبقاتی است.
• اما این ایدئال چگونه پدید می آید؟
• کسی که در جامعه طبقاتی ـ به عنوان مثال در جامعه برده داری ـ در غل و زنجیر بسر می برد و ستم مادی و معنوی بر او تحمیل می شود، طبیعتا راه نجات از وضع موجود را می جوید.
• همانطور که عمله و بنا قبل از ساختن خانه ای، تصویری تصورآمیز و فکری از خانه در ذهن خود ترسیم می کند، تا بعد با استفاده از مواد موجود (سنگ و خاک و آب و آهک و آهن و غیره) بدان مادیت بخشد، برده نیز تصوری از محو وضع موجود و پی ریزی وضع بهتری را در کله خود می پزد تا بعد به نحوی از انحاء، بدان مادیت ببخشد.
• بدین طریق آنتی تز فکری و اید ه ای (ایدئال) نظام برده داری (به مثابه تز) در دل (ضمیر و ذهن) برده فرم می گیرد و روز به روز بکمک تجارب خود برده و همسانان برده تکمیل می شود و نهایتا عمارت معنوی رهائی (مدل فکری محو سیستم برده داری و مدل فکری وضع جدید پس از محو آن) قوام می یابد.
• پس می توان نتیجه گرفت که رهائی واقعی و آرمان رهائی، همیشه در رابطه دیالک تیکی با یکدیگر قوام می یابند و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن رهائی واقعی (اجتماعی و طبقاتی) از بردگی است.
• آرمان رهائی در دل برده، در تحلیل نهائی، انعکاس نیاز واقعی به امر رهائی است، انعکاس معنوی نیاز واقعی به رهائی از غل و زنجیر بردگی است.
• به زبان فلسفی ما همیشه با دیالک تیک رئال ـ ایدئال سر و کار داریم و نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن رئال است، از آن محو واقعی وضع موجود و پی ریزی واقعی وضع نوین است.
• از این رو، سخن گفتن از قطبی از دیالک تیک رئال ـ ایدئال، یعنی سخن گفتن صرف از ایدئال (آرمان) و به عرش اعلی بردن آن و یا برعک سخن گفتن صرف از رئال و تره خرد نکردن به ایدئال ،هر دو نادرست، متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) و زیانبار است.
• همیشه باید هر دو قطب دیالک تیکی را در مد نظر داشت.
• نه فقط در مورد دیالک تیک رئال و ایدئال، بلکه در مورد هر دیالک تیک دیگر.
• بحث در این زمینه می تواند ادامه یابد و باید ادامه یابد.
• چون برای روشنگری بدیلی وجود ندارد!
توضح فرهاد واکف، توضیحی ستایش انگیز است و بهانه خوبی برای تأمل و تحلیل همه جانبه تر این مسئله.
توضیح ایشان در هر صورت به تأمل و تفکر عرقریز ژرف سرشته است.
عمرشان دراز باد!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر