برج کار در شهر Salzgitter
www:guru.blogfa.com
ح. مهدی پور
تز ششم
چون آنها با فروختن نیروی کار خود، نسبت به هدف کار خویش بی توجه شده و از نتایج آن بیگانه اند.
• ارزش علمی این ادعای گورو پشیزی ـ حتی ـ نیست.
• کارگران نسبت به هدف کذائی کار خویش بیگانه نشده اند.
• بلکه نسبت به حاصل کار خویش، نسبت به کالای مولود خویش، نسبت به سرمایه ـ در همه فرم های آن ـ بیگانه شده اند.
• سرمایه که چیزی جز کار مرده خود کارگر نبوده، سرمایه که جز کار بیگانه گشته با کارگر نبوده، سرمایه که جز فرم مادیت یافته انرژی جسمی و روحی کارگر نبوده، اکنون در برابر او ـ بمثابه قدرتی لایزال و مسلط و قهار ـ قد می کشد و او را بسان خدایان خونریز و بی رحم اساطیر به زانو در می آورد و نوشداروی خویش را در کاسه جمجمه کارگران سر می کشد.
• ما باید به جای موعظه ی یاوه، نگاهی به دور و بر خود باندازیم.
• نگاهی به کانال های تلویزیونی به فهم دقیقتر تئوری بیگانگی مارکس کمک خواهد کرد.
• اکنون معیار معیارها کالا ست.
• کالا اما در واقع چیست؟
• کالا در همه فرم های آن، مولود انسان مولد است.
• اکنون معیار ارزش هرکسی ماشین او ست، ویلای او ست، میزان پول حساب بانکی او ست، کارخانه و کشتی و خانه و ـ حتی ـ خانم و یا شوهر او ست.
• ارزش انسان در میزان سودی است که به جیب می زند.
• و در واقع میزان کالائی است که با آن سود می تواند تصاحب کند.
• همه این معیارهای کاذب بطور مستقیم و یا غیرمستقیم به کالا می رسند.
• پول هم ـ در تحلیل نهائی ـ وسیله ای برای خرید کالا ست.
• مارکس این پدیده را فتیشیسم می نامد، که ما را یاد بت پرستی شرم انگیز نیاکان مان می اندازد.
• مراجعه کنید به فتیشیسم (بت پرستی) در تارنمای دیارة المعارف روشنگری
• نیاکان ما هم بتی را که خود ساخته بودند، می پرستیدند.
• اما چرا کالا و نه چیز دیگر به درجه خدایان ارتقا می یابد؟
• مارکس برای این پرسش هم پاسخی اندیشیده و سنجیده می دهد:
• کالا کار انسانی را در خود نهان دارد، کالا تبلور (کریستالیزاسیون) کار انسانی است و انسان ـ آگاه و یا ناخودآگاه ـ در واقع، نه کالا را، بلکه کار خود را می پرستد.
• به زبان فلسفی، دیالک تیک کالا و کار چیزی جز دیالک تیک فرم و محتوا نیست.
•
• کالا ـ به زبان هگل ـ ماده روحمند است، طبیعت انسانی گشته است.
• کالا نتیجه آمیزش ماده با روح است، طبیعت اول با طبیعت دوم است.
• ولی چرا انسان کار خود را می پرستد؟
• برای اینکه کار تشکیل دهنده ماهیت انسانی است!
• از این رو ست که حق کار، حق اشتغال یکی از اساسی ترین حقوق بشر است.
بورژوازی بیهوده می کوشد، ضمن بیکار کردن میلیون ها انسان مولد، ضمن غصب ماهیت انسانی آنها، از حقوق بشر دم بزند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر