۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (7)

حسگرائی (سنسوئالیسم)
پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور مانفرد اشتارکه
برگردان شین میم شین

ت
نحوه توضیح نشأت دانش عام و انتزاعی از ادراکات حسی

1

• استوئیست ها و اپیکوریست ها مفاهیم عام را نتیجه جانسختی تأثیرات و یا اجزای شان و ترکیب آنها با یکدیگرمی دانستند.

2

توماسو کامپانللا (1568 ـ 1639)
فیلسوف، شاعر، سیاستمدار ایتالیائی
طراح اوتوپی «دولت آفتاب» (1602)
اوتوپی «دولت آفتاب» بر اساس نقطه نظرهائی از منابع زیر طراحی شده است:
سلطنت جهانی اسپانیا
کاتولیسیسم
سوسیالیسم (نفی مالکیت خصوصی)

• بنظر کامپانلا، هوبس، گاسندی، جان لاک و هیوم نیز مفاهیم عام و انتزاعی در نتیجه ترکیب عناصر ادراک بوجود می آیند.
• تصورات تخیلی نیز بدین طریق استخراج می شوند.

3

• زبان برای توضیح دانش انتزاعی و عام اهمیت بزرگی کسب می کند.

4

• سمیوتیک اپیکوریستی می آموزد که واژه ها، یعنی وسایل ضرور تفکر، نه تصاویر چیزها، بلکه تنها علائمی برای مضامین تصورات اند که بوسیله ترکیبات چه بسا دلبخواهی آنها، تصورات انتزاعی و عام تشکیل می یابند.

• (سمیوتیک به علم علائم اطلاق می شود. مترجم)
5

• بنظر نومینالیست ها تنها منفرد های موجود در واقعیت حسی وجود دارند و مفاهیم عام، واژه هائی (نام هائی. مترجم) بیش نیستند.

• مراجعه کنید به نومینالیسم
6

ویلهلم اوکهام (1285 ـ 1348)
فیلسوف انگلیسی نامدار قرون وسطی
تئولوگ، نویسنده سیاسی ـ مذهبی در اسکولاستیک واپسین
نماینده اصلی نومینالیسم
موضوعات آثار او
منطق، فلسفه طبیعت، تئوری شناخت، تئوری علوم، متافیزیک، اتیک، فلسفه سیاسی

• اوکهام آموزش معرفتی نومینالیستی را تا حد حسگرائی پیش راند:
• هر تصور حسی بنظر او عبارت از تصویر چیزی خارجی نیست، بلکه عملی روحی است که حاکی از علامتی برای چیز خارجی منطبق با آن و یا «اصطلاحی» عام برای اشیاء منفرد است.

• بنابرین تشابه موجود میان محتوای شعور و واقعیت تنها بمثابه نفاط نسبت داده شده بهم و مربوط بهم در دو عرصه کاملا متفاوت تلقی می شود.

7

توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف، ریاضی دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد.

• هوبس از نومینالیسم این نتیجه را می گیرد که تفکر علمی تنها در پیوند ذاتی علائم (ادراکات، واژه ها)، تنها در برخورد منطقی ـ ریاضی (محاسبه) با علائم واژگانی می تواند تشکیل شود.
• تفکراگرچه در رابطه با جهان خارج صورت می گیرد، ولی بمثابه یک چیز ناهمگون در کنار آن قرار دارد.

8

• کوندیلا و هیوم نیز بر آن بودند که موضوع علم باید تنها از روابط میان علائم و اشیاء تشکیل یابد.

9

• کوندیلا در «زبان محاسبه ای» خود می آموزد که شناخت علمی نمی تواند چیزی جز تنویر منطقی روابط میان علائم باشد.
• معیار در این میانه عبارت است از قانون اساسی منطق و ریاضیات که کلیه روابط میان اندازه ها باید بنا بر اصل تساوی مورد ارزیابی قرار گیرند، یعنی در معادلات تبیین شوند.
• برای رسیدن به این هدف باید مواد ادراکی را به کوچکترین عناصر متفرقه آنها تجزیه کرد و آنها را به یکسان به ساده ترین اندازه های ریاضی مبدل ساخت.
• بدین طریق می توان به محاسبه ریاضی دقیق روابط میان ایده ها (و ایده هائی که درجستجوی شان هستیم) نایل آمد.

10

• حسگرائی پیگیر نومینالیستی عامترین مفاهیم (یعنی جوهر مادی و یا روحی) را نیز بمثابه واژه صرف درنظر می گیرد و منکر واقعیت آنها می شود.

11

هوبس و جان لاک اگرچه به وجود جوهری بمثابه حامل مضامین ادراکی باور داشتند، ولی حامل را فی نفسه غیرقابل شناخت می دانستند.

12

• بدین طریق مفهوم جوهر به یک نحوه بیان صرف مبدل می شود، در حالیکه ایده ها واقعا موجود تلقی شدند.

13

• این آخرین قدم را برکلی و هیوم به پیش برمی دارند.

14

جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

• بنظر برکلی جوهر چیزی جز جمع ادراکات نیست.
• چون هر ادراکی تنها در حین اینکه در اعضای حسی وقوع پیدا می کند، وجود دارد و هستی اش تنها در ادراک شدنش، در پیدا شدنش در شعور نهفته است.
• از این رو، برکلی این قانون ایدئالیستی ـ ذهنی را نتیجه می گیرد که وجود عبارت است از ادراک شدن.

15

• سوبژکت واره کردن جوهر بمعنی انکار وجود مستقل از شعور جهان اجسام است.
• برکلی اما آخر سر در تعصب ضد ماتریالیستی خود قانون اساسی نومینالیستی را مبنی بر عدم شیئیت بخشیدن به عام مورد صرفنظر قرار می دهد و روح مدرک (ادراک گر) و خالق الهی آن را فرضیه بندی می کند.

16

دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان
از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث

• هیوم نه تنها جوهر ماتریالیستی را رد می کند، بلکه جوهر ایدئالیستی را نیز منکر می شود.
• همانطور که هر چیز عبارت از جمع ادراکات است، «من» نیز جمع صرف احساسات و عواطف و اعمال ارادی (امیال) است.

17

• هیوم علیت را نیز در مورد واقعیت صادق نمی داند.
• زیرا ما هرگز رابطه علت و معلول را، یعنی رشته پیوند دو امر را نمی شناسیم، بلکه همیشه فقط به شناخت رابطه توالی زمانی نایل می آییم.
• به سبب مشاهده مکرر توالی واحدی ناگزیر این اندیشه به ذهن ما خطور می کند که میان آنها پیوند علی وجود دارد و آنچه که این چنین زیبا بر ذهن می گذرد، برای ما حقیقی جلوه گر می شود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر