۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (69)

ساده باشیم چه در باجه ی یک بانک، چه در زیر درخت...
سهراب سپهری
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
Tavalody Tazeh


میم

• خیلی خوب.
• ولی منظور از سادگی چیست؟

• خمینی هم ساده بود و ساده می زیست و دمار از روزگار توده ها در آورد:

• کلفتش هر روز مثل بقیه ایرانی ها از قصابی سر کوچه گوشت می خرید و بعد آبگوشت می گذاشت.
• خمینی هم ساده می زیست و فرقی بظاهر با بقیه نداشت.

تولدی تازه

• بنظر من سادگی هم مثل چیزهای دیگر نسبی است و بستگی به نگاه ما دارد.

• معنی سادگی خیلی ساده است:

• سادگی یعنی فقط از چیزهایی که لازم داریم، استفاده کنیم.
• بسته به اینکه چه چیزهایی مورد احتیاج ما ست.

• سادگی اما معنای عمیقتری دارد:
• به معنی صرفنظر حتی المقدور از منیت خویش است.

میم

• حالا که برای بازخوانی نظرتان، چشمم به عکس افتاد، از فرط زیبایی اش مات ماندم.
• غول آسا ست.
• دست عکاس درد نکند و چشم زیبایی شناس کاشف این عکس نیز به همین سان.

• از سهراب سپهری جز چند شعر پراکنده چیزی نخوانده ام.


• سادگی ئی که در این نقل قول، مورد تأکید و تبلیغ قرار می گیرد، بیش از چیزی فرمال (صوری) به نظر نمی رسد.

• بوی خودفریبی و شاید عوامفریبی می دهد، البته منظورم این نیست که سهراب قصد عوامفریبی داشته است.

• ولی تفسیر زیر از مفهوم سادگی چیز بکلی دیگری است:

• «سادگی یعنی فقط از چیزهایی که لازم داریم، استفاده کنیم.»

• این تفسیر شما از سادگی تفسیری شخصی و سوبژکتیف و شاید منحصر به فرد شما ست.

• اگر من برای تفهیم شیوه زندگی مبتنی بر خرد و ژرف اندیشی، پی مثالی می گشتم، شاید به همین تفسیر شما از سادگی متوسل می شدم.


• ایده و اندیشه شما
فی نفسه ستودنی است و فقط می تواند مورد تأیید قرار گیرد.

• سادگی در هر صورت ربط زیادی بدان ندارد.

• سادگی در زیر درخت می تواند منجر بدان شود که پرنده ای ادرار و مدفوع خود را بر سر و صورت آدم ساده نشانه رود.
• سادگی در جلوی باجه بانک بنظر من اصلا قابل توصیه نیست.
• چون امکان آن می رود که بویژه در جلوی باجه بانک، کلاه گل و گشادی سر آدم ساده برود.

• سادگی در تحلیل مسائل اجتماعی اصلا قابل توصیه نیست.


من رهبران ساده رئوفی را از دور می شناختم که با ساده اندیشی خیل عظیمی از جوانان ساده اندیش خوش خیال دهن بین را روانه دوزخ ساده زیان ساده گوی مبلغ سادگی و بی خبر از خدا کردند و ضمنا بر سادگی خویش به تلخی گریستند!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر