از افراط بیژن تا تفریط میهن!
یدالله سلطان پور
بهزاد کریمی
بسیج حداکثر نیرو در مقابله با خشونتگری حاکم
واکنش در برابر خشونت، هم اجتناب ناپذیر است و هم تا اندازه ای توجیه پذیر، ولی تئوریزه کردن خشونت برضد خشونت و بر این پایه، برنامه ریزی برای اقدام خشونت آمیز علیه خشونت حکومتی و سازماندهی قهر تحت عنوان قهر انقلابی در برابر قهر ضد انقلابی، کاری اشتباه ورویکردی مهلک است.
حکم اول
واکنش در برابر خشونت، هم اجتناب ناپذیر است و هم تا اندازه ای توجیه پذیر.
• واکنش به چه معنی است؟
• برای درک مفهوم واکنش، بهتر است ضد دیالک تیکی آن را پیدا کنیم:
• کنش را.
• کنش و واکنش (عمل و عکس العمل) با هم دیالک تیکی را تشکیل می دهند، دیالک تیک کنش و واکنش را.
• این اما به چه معنی است؟
• این بدان معنی است که نه کنشی بدون واکنش وجود دارد و نه واکنشی بدون کنش!
• خسرو روزبه در دفاعیات خویش، در دادگاه نظامی شاه و اربابانش برای توضیح دیالک تیک کنش و واکنش، مثالی از علم مکانیک می زند:
• «اگر کسی مشتی بر میزی بکوید (کنش)، میز هم متقابلا واکنش نشان می دهد و نیروی وارده از مشت را به خود مشت برمی گرداند و دست در نتیجه این واکنش خشن میز به درد می آید!»
• این اما به چه معنی است؟
• برای پاسخ به این سؤال، باید پرسید:
• اگر کسی میز را ناز کند، چه واکنشی میز نشان می دهد؟
• این بدان معنی است که هر کنشی، واکنش متناسب با خود را طبیعتا و غریزتا به دبنال دارد!
• بهزاد کریمی نمی توانند واکنش طبیعی و غریزی را انکار کنند.
• از این رو، به تئوری بافی می پردازند:
• «واکنش در برابر خشونت، اجتناب ناپذیر است.»
• اما بلافاصله نسبتی را وارد امری طبیعی، غریزی و به قول خودشان، «اجتناب ناپذیر» می سازند:
• «واکنش در برابر خشونت، هم اجتناب ناپذیر است و هم تا اندازه ای توجیه پذیر!»
• فرمولبندی را باش!
• اوپورتونیسم را نه از دم و شاخش، بلکه از مفاهیم و احکامش و بویژه از طرز فرمولبندی هایش می توان باز شناخت!
• واکنش در مقابل کنش، بنظر ایشان هم اجتناب ناپذیر است، یعنی هم قانونمند است و هم «تا اندازه ای توجیه پذیر»!
• مفهوم «توجیه» در ادبیات فارسی به معنی اجتناب از توضیح و اثبات مستدل علمی بکار می رود، به معنی ماستمالی قضایا!
• از دیدگاه بهزاد کریمی، واکنش در مقابل کنش، قابل توضیح و دفاع منطقی و مستدل علمی نیست، ولی تا اندازه ای قابل ماستمالی است!
حکم دوم
واکنش در برابر خشونت، هم اجتناب ناپذیر است و هم تا اندازه ای توجیه پذیر، ولی تئوریزه کردن خشونت برضد خشونت و بر این پایه، برنامه ریزی برای اقدام خشونت آمیز علیه خشونت حکومتی و سازماندهی قهر تحت عنوان قهر انقلابی در برابر قهر ضد انقلابی، کاری اشتباه ورویکردی مهلک است.
واکنش در برابر خشونت، هم اجتناب ناپذیر است و هم تا اندازه ای توجیه پذیر، ولی تئوریزه کردن خشونت برضد خشونت و بر این پایه، برنامه ریزی برای اقدام خشونت آمیز علیه خشونت حکومتی و سازماندهی قهر تحت عنوان قهر انقلابی در برابر قهر ضد انقلابی، کاری اشتباه ورویکردی مهلک است.
• لب مطلب بهزاد کریمی وداع با قهر انقلابی است!
• وداع با واکنش خشونت آمیز نسبت به کنش خشونت آمیز است.
• اما چرا و به چه دلیل تجربی و منطقی، نشان دادن طبیعی و غریزی و منطقی واکنش قهرآمیز انقلابی نسبت به کنش قهرآمیز ارتجاعی «کاری اشتباه ورویکردی مهلک است»؟
• برای اثبات بطلان نظر بهزاد کریمی هزاران فاکت و مدرک تاریخی قدیم وجدید وجود دارد:
• همین دیروز بود که حکومت سرتاپا دموکراتیک و منتخب مردم در شیلی به سبب پرهیز از اجرای فرامین لنینی مبنی بر سرکوب قهر ارتجاعی با توسل به قهر انقلابی توده ای به طرز خونینی شکست خورد و مقاومت مسلحانه خلق ویتنام پوزه امپریالیسم خونخوار را به خاک مالید.
• اما بگذریم.
• خوب نتیجه عملی این رهنمود بهزاد کریمی از چه قرار خواهد بود؟
• توده ها باید بر طبق این رهنمود در خانه بنشینند، چون بیرون آمدن همان و تحریک بسیج به خشونتگری همان.
• این تئوری پرهیز از واکنش انقلابی قهرآمیز و مطلق کردن فرم به اصطلاح مسالمت آمیز مبارزه را ایدئولوگ های سرشناس امپریالیسم هم در حق ملل دیگر نمایندگی می کنند.
• امپریالیسم خود، قهر ارتجاعی را تا حد اعلای درجه تکمیل می کند و عملی می سازد و ضمنا از ملل دیگر می خواهد که از قهر انقلابی توده ای صرفنظر کنند.
• امپریالیسم برای فرم مبارزه تره هم خرد نمی کند:
• فرم قهرآمیز و یا مسالمت آمیز مبارزه برایش یکسان است.
• امپریالیسم به دیالک تیک فرم و محتوا وقوف تجربی دارد.
• هراس امپریالیسم تکامل و توسعه مبارزات رهایی بخش و کسب محتوای خلقی است.
• تسلیح توده های تحت ستم، خطر کسب قدرت از سوی آنها را بطرز مهیبی بالا می برد و نتیجتا «انقلاب» مخملی به انقلاب مردمی اعتلا می یابد و سرکوبش برای امپریالیسم و ایادی مزدورش گران تمام می شود.
در هر صورت، به فرمان رهبران چریک های سابقا فدائی خلق، از این به بعد، قهر انقلابی ممنوع!
اما چرا این چرخش صد و هشتاد درجه ای، اکنون؟
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر