• دانش منتج از تجربه یک مفهوم فلسفی (و زبان محاوره ای) است که جنبه و جانب مهم رابطه انسان با محیط زیست طبیعی و اجتماعی اش را منعکس می کند.
1
• باید میان دانش منتج از تجربه بمثابه روند و دانش منتج از تجربه بمثابه نتیجه آن روند تفاوت قائل شد.
2
• بنا بر درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی، بنیان نهائی هر دانش منتج از تجربه، واقعیت عینی است که انسان ها در پراتیک اجتماعی خویش بطرق مختلف از جمله ادراک، مشاهده، تغییر عملی چیزها بطور بیواسطه تجربه می کنند، آشنا می شوند و بدان پی می برند.
3
• پراتیک اجتماعی کرتی است که دانش منتج از تجربه بر آن می روید، ولی نمی توان آن دو را یکسان تلقی کرد، همانطور که کرت و گیاه را.
4
• در سایه روند کسب دانش منتج از تجربه (که همواره مشمول پراتیک می شود) معارف تجربی (معارف امپیریکی) پدید می آید که هنوز بطور تئوریکی حلاجی نشده است، ولی پیش شرط مهمی برای شناخت تئوریکی محسوب می شود.
5
• معارف تجربی (امپیریکی) حاصله از دانش منتج از تجربه ی بیواسطه، حلقه واسط میان دانش تئوریکی و پراتیک است.
6
• از این رو ست که دانش منتج از تجربه هم در فهم درست تئوری و هم در کاربست درست تئوری در پراتیک نقش مهمی بازی می کند.
7
• در ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی مفهوم دانش منتج از تجربه ـ بطور یکجانبه ـ به ادراک حسی محدود می شد و لذا مجزا از پراتیک اجتماعی بود.
8
• از این رو دانش منتج از تجربه، تنها بمثابه دانش منتج از تجربه ی فردی در نظر گرفته می شد.
9
• ماتریالیسم دیالک تیکی (برعکس ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی) علاوه بر خصلت فردی دانش منتج از تجربه، خصلت اجتماعی آن را نیز در نظر می گیرد و از دو نقطه نظر زیر غنا می بخشد:
الف
• اولا مفهوم دانش منتج از تجربه را بلحاظ محتوا وسعت می بخشد
ب
• ثانیا با در نظر گرفتن آن، بمثابه دانش منتج از تجربه ی پیشرونده بشریت، بلحاظ دامنه گسترشش می دهد.
ادامه دارد
سلام .چگونه میتوان تیوری شناخت را به علوم منفرد انطباق داد؟ از نظر شناخت شناسی -وجود شناسی-و عمل شناسی ؟ وآیا اساسا این موضوع ممکن است؟طرح موضوع به این صورت صحیح است؟ از مبحث متد استفاده کردم اما در آن دو مورد دیگر ...؟لطفا راهنمایی فرمایید.
پاسخحذفبا سلام و سپاس
پاسخحذفتئوری شناخت پس از توضیخ مفاهیم و مکاتب مربوطه، خود مستقلا و مفصلا توضیح داده خواهد شد.
امیدواریم که راه حلی برای مسائل مطروحه ارائه داده شود.
خیلی ممنون