۱۳۹۱ فروردین ۲۴, پنجشنبه

دارم هنوز می روم، امّا نمی رسم

رضا افضلی
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه
(مشهد 14/5/1390)
سرچشمه:
تارنمای «شعرها و حرف ها»
http://rezaafzali.blogfa.com


• دارم سقوط می کنم
• انگار

• زیرِ دو پای زَخم
• بس ریگ و سنگریزه به پایین کند فرار

• در نیمه راهِ مقصدِ خود گیرکرده ام
• یک گام روبه پیش
• صد گام رو به پس

• چهر ِشباب و گونه ی شاداب عمر را
• با خیش رنج و پنجه غم پیرکرده ام

• باچشم سوزناک
• وَ انگشتِ ملتهب
• پای به خواب رفته و مُچ های پُر ورم
• با تشنه کام قمقمة داغ و بی بخار
• تأخیرکرده ام

• دارم هنوز می روم، امّا نمی رسم
• گامی جلو نبرده که لغزم به جای پار

• با چهرِ پرعرق
• چون دفتر قدیمی بقّال های پیر
• هردم کتابِ زندگی ام را زنم ورق

• این خستگی ز صخره و کوه بلند نیست
• با کس مجالِ منطقیِ چون و چند نیست!

• رایانه است و صفحه کلیدی به پیش چشم
• «وب»، بسته است و نعره زند شعرِمن بلند:

• اشباحِ بی نشانه و پنهان به آسمان
• سد بسته اند در رَهم «ای وای!
• ای هوار!»
• «اینترنتِ» مُجاز نمی آیدَم به کار

• از قلّة بلندِ دماوند
• دارم سقوط می کنم انگار.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر