۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

نیکی (خیر، خوبی) (5)

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی

پروفسور ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین

V
تئوری خیر و نیکی
در فلسفه هگل

• هگل خیر و نیکی اخلاقی کانت را مورد انتقاد قرار می دهد و ثابت می کند که نیکی اخلاقی کانت از قرار زیر است:

الف

• به «لانه ای مملو از تناقضات نیاندیشیده» می ماند، که با جدائی گرفتن از عمل پراتیکی، با جدائی گرفتن از حسیت به قبض روح خود می پردازد.

ب

• و با توجه به جریان واقعی جهان، قلب را به شور می آورد، ولی عقل را تهی می گذارد، فرمان به پیش می دهد، بی آن که بتواند کسی را به جلو براند.

1

• هگل مسئله خیر و نیکی اخلاقی را به کردوکار پراتیکی انسانی در مناسبات اجتماعی مربوطه پیوند می دهد و بدین سان برخورد رئالیستی ارسطوئی را در رابطه با خیر و نیکی اخلاقی به خدمت می گیرد.

2

• تعریف هگل از خیر و نیکی با ساخت گمانورزانه ـ ایدئالیستی او از جامعه عجین شده و به عنوان یکی از گشتاورهای خودجنبی روح و ایده اخلاقی جلوه گر می شود.

3

• بنظر هگل، خیر و نیکی اخلاقی را باید بمثابه نیکی زنده فهمید که از سوئی بمثابه خواهش سوبژکتیف وجود دارد و از سوی دیگر ببرکت عمل، جامه واقعیت در برمی کند و این عمل، ضمنا، بر مبنای اخلاقمندی و به نیت اخلاقمندی صورت می گیرد و اخلاقمندی را باید بمثابه توسعه ضرور مناسبات اجتماعی اخلاقی تلقی کرد.

• اگر این نظر هگل را مورد تفسیر ماتریالیستی قرار دهیم، بدان معنی خواهد بود که مفهوم خیر و نیکی اخلاقی به توسعه قانونمند هر واقعیت اجتماعی ببرکت کردوکار آگاهانه ارادی و پراتیکی انسان ها نسبت داده می شود.


• اینکه هگل به کشف توسعه اجتماعی نایل می آید، توسعه اجتماعی ئی که در نتیجه کردوکار انسان هائی که با شور وشوق عمل می کنند، تحقق می یابد و نمی تواند بنا بر معیارهای اخلاقی خیر و شر از پیش ساخته مورد قضاوت قرار گیرد، بلکه معیارهای خود را در خویشتن خویش دارد، از اهمیت تعیین کننده برخوردار بوده است.


• هگل به این طریق به حقایق امور زیر پی می برد:


الف

• به تحولات تاریخی و به مبارزه نظرات اخلاقی

ب
• به دیالک تیک تاریخی خیر و شر

ت

• به نقش تضادمند نظرات مختلف در باره خیر و شر

4
شر در اندیشه هگل
به نظر مارکس و انگلس
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 21، ص 287)

الف


• «در اندیشه هگل شر فرم و قالبی است که حاوی نیروی محرکه توسعه تاریخی است.

ب

• شر در اندیشه هگل معنای دوگانه کسب می کند:

1

• در اندیشه هگل، هر پیشرفتی بالضروره به معنای زیر پا گذاشتن مقدسات است

2

• هر پیشرفتی، بمثابه طغیان بر ضد کهنه و میرنده است، کهنه و میرنده ای که بنا بر عادت، رخت تقدس ببر کرده است.

3

• از زمان پیدایش تضادهای طبقاتی، بخصوص صفات زشت انسانی (مثلا هوا و هوس، مالپرستی و قدرت طلبی) بوده اند که اهرم توسعه تاریخی گشته اند و تاریخ فئودالیسم و سرمایه داری دلایل و شواهد روشنی در این باره عرضه می کند.»


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر