کلنجار مفهومی با گورو بر سر مفهوم «از خود بیگانگی» (1)

www:guru.blogfa.com
ح. مهدی پور

تز اول
مفهوم اصلی از خودبیگانگی، یعنی از دست رفتن هویت فرد در کلیت.
یا تصویر شدن و تعریف شدن فرد توسط کلیت و در کلیت.

• این تعریف من در آوردی گورو از مفهوم «بیگانگی و یا از خود بیگانگی» است.

• چرا این تعریف گورو من در آوردی و نادرست است؟

• ما برای پاسخ به این پرسش، بهتر است ببینیم که گورو در این حکم، بلحاظ فلسفی چه کرده است.

• گورو از خود بیگانگی را به مثابه انحلال هویت فرد در کل می داند.

• ایشان ظاهرا میان کل و کلیت فرقی نمی گذارند.

• ما پیشاپیش در سلسه مقالاتی تحت عنوان «دیالک تیک جزء و کل» هم کل را و هم کلیت را توضیح داده ایم.

• از این حکم گورو درمی یابیم که ایشان بر خلاف خیلی از مدعیان، با مقولات فلسفی آشنائی حداقل سطحی دارند.
• ایشان در این حکم علاوه بر مفهوم «هویت»، دو مقوله مهم فلسفی جزء و کل را ـ اگر هم بطرزی مخدوش ـ برای ابلاغ نظر خود به خدمت می گیرند.

• ایشان دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک فرد و کلیت بسط و تعمیم می دهند.

• ما اگر به جای ایشان بودیم به شکل دیالک تیک فرد و جامعه بسط و تعمیم می دادیم.

• هوشیاری ایشان اما در این است که به دیالک تیک جزء و کل و یا به دیالک تیک فرد و جامعه واقف اند و لذا انحلال جزء در کل و یا اضمحلال فرد در جامعه (کلیت) را به معنی بیگانگی تعریف می کنند و عملا هم مفهوم «بیگانگی» را ـ احتمالا ندانسته ـ تحریف می کنند و هم هولیسم (کلیتگرائی و یا کلگرائی) را.

• ما هولیسم را نیز پیشاپیش در سلسه مقالاتی تحت عنوان «دیالک تیک جزء و کل» توضیح داده ایم.

• تعریف گورو از بیگانگی در حقیقت تعریف افراطی هولیسم است:

• چرا؟

• هولیسم دیالک تیک جزء و کل را ـ نه همیشه، ولی چه بسا ـ به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد.
• یعنی دیالک تیک جزء وکل را تخریب می کند، جزء را دور می اندازد (به قول گورو هویت فرد را در کل از بین می برد) و کل را به عرش اعلا می برد.

• رقیب متافیزیکی هولیسم، مریسم است:
• مریسم برعکس هولیسم، کل را دور می اندازد و جزء را همه کاره جا می زند.

• مریسم هم دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد.

هم هولیسم و هم مریسم، هر دو به تخریب دیالک تیک جزء و کل و به بسط و تعمیم آن به شکل دیالک تیک واره هیچ و همه چیزمی پردازند، با این تفاوت که هولیسم کل را مطلق می کند و مریسم جزء را.

مراجعه کنید به «دیالک تیک جزء و کل» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان