لئو لیونی
تحلیل واره ای از میم حجری
حکم سوم
یک روز تصمیم گرفت، برای پرسش سمج خویش، پاسخی بیابد و به راه افتاد.
یک روز تصمیم گرفت، برای پرسش سمج خویش، پاسخی بیابد و به راه افتاد.
• پتزه تینو برای خلاص خویش از دست پرسش سمج خویش، برای حل مسئله سوبژکتیف خویش، چاره ای جز روی آوردن به عالم اوبژکتیف ندارد.
• پاسخ پرسش ها را باید نه در دالان های تو در توی ذهن، بلکه در اعماق چیزها (اوبژکت ها) جست.
• برای کشف حقیقت احکام باید دست به کار شد.
• حقیقت قضایا، یعنی انطباق سوبژکتیف با اوبژکتیف.
• پس می توان گفت که حقیقت قضایا را باید در دیالک تیک اوبژکتیف ـ سوبژکتیف جست.
• سوبژکت جوینده اما هرگز نمی تواند بدون واسطه و میانجی با اوبژکت رابطه برقرار کند.
• پراتیک (کار، آزمون و آزمایش و غیره) نقش میانجی میان سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت را بازی می کند.
• سوبژکت ببرکت کار و در روند کار با اوبژکت (چیزهای عینی) رابطه برقرار می کند، رابطه دیالک تیکی برقرار می کند، یعنی با اوبژکت در می آویزد، اوبژکت را زیر و رو می کند، تغییر می دهد، دگرگون می سازد، به قول هگل، فرم چیزها را عوض می کند.
• در همین پراتیک عرقریز است که ماده (چیزهای عینی) در آیینه ضمیر انسانی منعکس می شود.
• پروفسور فرزانه پرولتاریا (کلاوس هولتس کمپ) خواهد گفت :
• انسان با فرود آوردن تبر بر تنه درخت، چندین چیز را در آن واحد درخواهد یافت :
1
• او وسیله کار (تبر) خود را خواهد شناخت:• به کندی و تیزی تیغه تبر، به درازی و کوتاهی مطلوب دسته آن، به نحوه درست فرود آوردن تبر پی خواهد برد.
2
• او ضمنا تنه درخت را خواهد شناخت:• به نرمی و سختی و سفتی و پوکی و غیره آن پی خواهد برد.
3
• او صحت و سقم اندیشه خود را به محک خواهد زد:
• مدل معنوی خود از تبر را و تنه درخت را تصحیح و تکمیل خواهد کرد.
4
• به قابل شناسائی بودن جهان مادی پی خواهد برد.5
• به توان و لیاقت معرفتی ـ نظری خود واقف خواهد شد، به خودشناسی دست خواهد یافت.
6
• به برکت خودشناسی به شناخت انسان های دیگر نایل خواهد آمد، به جامعه شناسی نایل خواهد آمد و غیره.
• در این دیالک تیک شکوهمند اوبژکت ـ سوبژکت است که تغییر طبیعت خارجی (طبیعت اول) و همزمان با آن، تغییر طبیعت انسانی (طبیعت دوم) رقم می خورد، حیوان به انسان تحول کیفی و ماهوی می یابد.
• بنابرین، انسان کیفیت و ماهیت انسانی خود را مدیون پراتیک است.
• دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت نیز یکی دیگر از شناخت افزارهای مهم است که در تارنمای دایرة المعارف روشنگری مفصلا توضیح داده شده است.
حکم چهارم
به تند دو که رسید، پرسید:
«ببخشید! من تکه ای از شما نیستم؟»
«ببخشید! من تکه ای از شما نیستم؟»
• پتزه تینو مارکسیست تر از بسیاری از مدعیان رنگارنگ است که در منجلاب سوبژکتیویسم دست و پا می زنند و کاری جز خیالپردازی ندارند.
• پتزه تینو به پراتیک زنده زندگی روی می آورد و دست به ریشه می برد (رادیکالیسم).
• از اولین کسی که می بیند، یعنی از تند دو، جزئی از او بودن خود را می پرسد.
• بعد از تند دو، نوبت به زورمند، غواص، کوهنورد، پرنده و بالاخره به غارنشین اندیشنده می رسد.
• پاسخ منفی همه همانند و مطلقا یکسان است:
حکم پنجم
«چی گفتی؟ تکه ای از من؟ فکر می کنی، من می توانستم تند بدوم، اگر تکه ای کوچک از من کم و کسر می بود؟»
«گوش کن کوچولو! اگر یک تکه از من کم بود، دیگر نمی توانستم زورمند باشم!»
«ببین! اگر کسی حتی یک تکه کوچک کم و کسر داشته باشد، دیگر نمی تواند غواص باشد!»
«چطور می شود تصور کرد، که یکی بتواند از کوه بالا برود، ولی تکه ای از او کم و کسر باشد؟»
«فکر می کنی کار آسانی است، که تکه ای از کسی کم و کسر باشد و بتواند در غار بنشیند و علاوه بر آن بیندیشد؟»
«چی گفتی؟ تکه ای از من؟ فکر می کنی، من می توانستم تند بدوم، اگر تکه ای کوچک از من کم و کسر می بود؟»
«گوش کن کوچولو! اگر یک تکه از من کم بود، دیگر نمی توانستم زورمند باشم!»
«ببین! اگر کسی حتی یک تکه کوچک کم و کسر داشته باشد، دیگر نمی تواند غواص باشد!»
«چطور می شود تصور کرد، که یکی بتواند از کوه بالا برود، ولی تکه ای از او کم و کسر باشد؟»
«فکر می کنی کار آسانی است، که تکه ای از کسی کم و کسر باشد و بتواند در غار بنشیند و علاوه بر آن بیندیشد؟»
• این پاسخ که در پرتو شناخت افزار دیالک تیکی ـ ماتریالیستی، در باره صحت و سقمش بحث خواهیم کرد، برای ما تازگی ندارد.
• با فاصله ای از هشتصد سال، در قصبه کوچکی از آذربایجان، شیخ شبستر نیز همین پاسخ را به پرسش پتزه تینو داده است:
شیخ شبستر
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عالم سراپای
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عالم سراپای
• شیخ در این حکم، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک ذره و عالم بسط و تعمیم می دهد و جا به جائی یکی از اجزاء (ذرات) را به معنی پایان کل (عالم) می داند.
• آیا واقعا اینطور است؟
خواننده صبور این مطلب می تواند به خود اندیشی روی آورد، نظرات ما را تصحیح و نقد کند و با ما هم در میان نهد.
ما در بخش بعدی به این مسئله و مسائل مطروحه دیگر در قصه خواهیم پرداخت.
ادامه دارد
ما در بخش بعدی به این مسئله و مسائل مطروحه دیگر در قصه خواهیم پرداخت.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر