۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (18)


پوران جان!
دیالک تیک تاریخ در عین تفاوت در اندیشه، همه انسان های ترقی خواه را به هم نزدیک خواهد ساخت!
فقط در این میان، سر بی پرنسیب ها که هر دم مطابق شرایط ،رنگ عوض می کنند، بی کلاه خوهد ماند!
مینا
سرچشمه:
سایت روشنگری
با فريبرز رئيس دانای عزيز
صادق افروز
http://www.roshangari.net/as/sitedata/20120313234159/20120313234159.html


حسن


• ما می کوشیم این حکم حضرت مینا را مورد تأمل قرار دهیم تا ضمنا نظر خود را به محک زده باشیم:

حکم اول
دیالک تیک تاریخ در عین تفاوت در اندیشه، همه انسان های ترقی خواه را به هم نزدیک خواهد ساخت!

• مفاهیمی که مینا برای اثبات نظر خویش مورد استفاده قرار می دهند، عبارتند از «دیالک تیک تاریخ»، «در عین تفاوت در اندیشه»، «انسان های ترقی خواه»

1
مفهوم «دیالک تیک تاریخ»


• مفهوم «دیالک تیک جامعه و یا تاریخ» به چه معنی است؟

• گاهی مفهوم واحدی را نمایندگان طبقات مختلف بر زبان می رانند و دو منظور بکلی متفاوت و یا چه بسا متضادی را در نظر دارند:
• مثال:
• مقوله «آزادی» یکی از این مفاهیم است که همین بلا بکرات بر سرش نازل می شود:
• هم هوشی مین از این مقوله استفاده می کند و مبارزه رهائی بخش ملی بر ضد استعمار و امپریالیسم را سازمان می دهد و هم جانسون و نیکسون و هنری کیسینجر از همین مقوله استفاده می کنند و تجاوز به میهن خلقی را، کشتار بی رحمانه سه میلیون کودک و پیر و جوان را و مسموم سازی حتی خاک آنها را مشروعیت می بخشند.

• این اما به چه معنی است؟

• این بدان معنی است که نمایندگان طبقات اجتماعی مختلف ـ چه در مقیاس ملی و چه در مقیاس بین المللی ـ مفهوم و یا مقوله واحدی را به سلیقه خود تعریف می کنند.

• دیالک تیک جامعه به چه معنی است؟

• دیالک تیک جامعه بدان معنی است که جامعه در خودجنبی مدام است.
• علت این امر، این است که جامعه بسان هرچیز دیگر در عین وحدتمندی، تضادمند است، جولانگاه وحدت و «مبارزه» اضداد است .
• همه هستی مادی جولانگاه دیالک تیک است و جامعه بشری در این میان استثناء نیست.

• هر چیزی جولانگاه وحدت و «مبارزه» اضداد است:
• در هر چیزی ـ از ذره تا کهکشان ـ میلیون ها دیالک تیک در هم تنیده اند:
• دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)
• دیالک تیک فرم و محتوا!
• دیالک تیک نمود و بود!
• و الی اخر!

• مینا می گویند که دیالک تیک تاریخ، یعنی وحدتمندی و تضادمندی همزمان جامعه بشری همه انسان های ترقی خواه را علیرغم تفاوت فکری شان به هم نزدیک می کند.

• ادعای خوش خیالانه خوبی است و از سرتاپایش جهان بینی پانته ئیستی (عرفانی) تراوش می کند که امروزه فلسفه مد روز امپریالیسم، فوندامنتالیسم و ارتجاع سیاه جهانی است.

• مینا بلحاظ فلسفی چه می کنند؟

• ایشان وحدت اضداد را می پذیرند و مطلق می کنند و ضمنا با خوش خیالی تام و تمام، تضاد اضداد را ماستمالی می کنند:
• همه انسان های جامعه طبقاتی ـ بی اعتنا به اینکه منافع طبقاتی متضاد دارند ـ بطرزی سوبژکتیویستی و سرسری ترقی خواه تلقی می شوند تا علیرغم تفاوت های ایدئولوژیکی (به قول ایدئولوگ های بورژوائی، علیرغم تفاوت در اندیشه) به وحدت برسند.

• این همان پانته ئیسم است، این همان عرفان است، که آبشخور فاشیسم، فوندامنتالیسم و ارتجاع است:

• عرفان هم ستیز اضداد را انکار می کند تا به وحدت اضداد برسد:

• بدینطریق است که دره موجود میان ماده و روح، میان طبیعت و انسان و خدا پر می شود و فرق میان آنها بطرزی سوبژکتیویستی و وولونتاریستی (اراده گرایانه) محو می گردد، فقط کافی است که عارف زور بزند و یا به زور مواد مخدر به معراج سماوی برخیزد و در خدا منحل شود.

2
مفهوم «در عین تفاوت در اندیشه»

• اکنون این سؤال ناقابل پیش می آید و سینه سپر می کند که مفهوم مینوی «تفاوت در اندیشه» به چه معنی است؟

• تفاوت در اندیشه بدان معنی است که انسان ها تعاریف متضاد از مفاهیم و مقوله های واحد ارائه می دهند.

• اما چرا بنی بشر تعاریف متفاوت و یا حتی متضاد از مفاهیم و مقوله ها ارائه می دهند؟

• در اینکه هوشی مین تحصیلکرده فرنگ است و جانسون و نیکسون و هنری کسینجر آدمواره های بیسوادی نیستند، تردیدی نیست.


• پس این تفاوت در اندیشه از کجا ریشه می گیرد؟


• چرا آزادی، دموکراسی، لیبرالیسم را مارکس و انگلس و لنین درست برعکس لیبرال های بورژوائی معنی می کنند؟


طرز تفکر در کاخ و کوخ یکسان نیست!
فویرباخ

• علت این امر در دیالک تیک عینی هستی است، در دیالک تیک ماده و روح است، در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است.

• این را حتی فویرباخ می دانست:

• میان کسانی که در کاخ و کوخ زندگی می کنند، تفاوت در اندیشه وجود دارد!

• و مارکس و انگلس دست به ریشه قضیه می برند:
• میان کاخ نشین و کوخ نشین از آن رو تفاوت درا ندیشه هست که شیوه زیست در کاخ و کوخ متفاوت است:

• کاخ نشین از قبل دسترنج کوخ نشین زندگی می کند، نان از دهان خردسالان بی همه چیز کوخ نشین می رباید و جامه از اندام نحیف آنها بدر می کند!


• حضرت علی خواهد گفت و هگل و مارکس تأیید خواهند کرد که انباشت ثروت در کنجی در نتیجه انباشت ذلت در مجموعه جامعه است.

• به زبان دیالک تیک تاریخ و جامعه تعیین کنندهء شعور اجتماعی انسان ها ـ چه ترقی خواه و چه مرتجع ـ وجود اجتماعی آنها ست!

• این همان بسط و تعمیم دیالک تیک وجود و شعور و یا ماده و روح بر عرصه جامعه و تاریخ است!

• این همان دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است!

• دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی
می تواند بطرز قانونمندی کوخ نشینان را به هم نزدیک کند، ولی مانع آن می شود که کوخ نشین به کسب تقرب کاخ نشین نایل آید، میش به کسب تقرب گرگ موفق شود.

کسی که مثل مینا جز این ادعا کند، آگاهانه و یا ناآگاهانه دیالک تیک عینی جامعه و تاریخ را زیر پا می دهد و نابود می سازد!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر