ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
1
میم نون
• با سلامسرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
1
میم نون
• من با پوزش پیشاپیش، دو حکم پروفسور را مورد تأمل قرار می دهم:
حکم اول
ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم
ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم
• پروفسور با این سرتیتر مقاله خویش اسلام را به عنوان ضد آزادی تلقی می کنند.
• آزادی و یا اختیار یک مقوله فلسفی است و ضد دیالک تیکی آن ضرورت و یا جبر است.
• ما حتی در فلسفه قرون وسطای ایران با دیالک تیک جبر و اختیار برخورد می کنیم:
• حتی خواجه شیراز ـ بر خلاف پروفسور ـ از ان با خبر بوده است:
حافظ
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در «اختیار» نگشاد ست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در «اختیار» نگشاد ست
• اسلام دین است و نه مقوله فلسفی.
• اسلام مثل هر دین دیگر، فرمی از شعور اجتماعی است.
• اگر پروفسور اسلام را نمی خواهند، بهتر است که فرم دیگری از شعور اجتماعی به مثابه آلترناتیو عرضه کنند.
• علاوه بر این، آزادی انتزاعی فقط به درد عوامفریبی می خورد و معنی روشنی ندارد.
• آزادی همیشه مشخص بوده و خواهد بود:
• آزادی بنده ها، غلام ها، رعایا، کارگران و غیره.
حکم دوم
اسلام در تضاد با حقوق بشر است، زیرا طرفدار تبعیض بین انسانها بوده و در پی سلطه الله و تعبد روح انسانی است.
• هر دینی می تواند در تضاد با حقوق بشر باشد و یا نباشد.
• یهودیت و مسیحیت نیز طرفدار تبعیض بین انسان ها هستند و اسلام بر خط همین دو دین رانده و می راند و فرق اصولی و ماهوی با آنها ندارد.
• همه ادیان فرم هائی (قالب هائی) از شعور اجتماعی اند.
• هر جامعه بسته به درجه توسعه نیروهای مولده اش، آن را با محتوای مناسب پر می کند.
• دین به قابلمه می ماند، یکی بنا بر بضاعت مالی اش، در آن آش می پزد، دیگر قورمه سبزی.
• اگر محتوای ادیان را در نظر گیریم، فرق چندانی با هم ندارند.
• اگر پروفسور در نظرشان صادق و پیگیر باشند، باید از سارکوزی بخواهند که به جای سوریه و لیبی و ایران، واتیکان را بمباران کند.
2
شیوا بهروزی
شیوا بهروزی
کتاب ِ راهنمای تروریسم!
• جناب دکتر ایجادی گرامی دست تان درد نکند.
• بی گمان عمر ما وفا نخواهد کرد که شاهد زدوده شدن این فساد تاریخی، یعنی اسلام و آن کتاب ِ راهنمای تروریسم و خرافات، یعنی قرآن از کشور و اذهان مردم آن سرزمین بلا زده باشیم.
• اما هر امر ِ خیری بایستی سرانجام زمانی شروع شود.
• شما، بهرام مشیری، دکتر آرامش دوستدار و بسیاری دیگر، راه ِ آن روشنگران ِ دلاور و سترگی را پی می گیرید که پیش از شما طی قرون و اعصار در راه حقیقت مردانه رزمیده اند و مغلطهء "یک میلیارد و چهارصد میلیون" در آنان کارگر نیفتاده است.
• عمر همگی تان دراز و قلم و زبان تان توانا و گویا باد!
3
میم نون
میم نون
در رابطه با فرمایشات خانم بهروزی
• خانم بهروزی اسلام و قرآن را مورد حمله ضدعلمی و غیرواقعی قرار می دهند و خود و امثال خود را مدافع روشنگری جا می زنند.
• به چرخش قلمی دینی و کتابی به عنوان «فساد تاریخی و راهنمای تروریسم و خرافات» قلمداد می شود.
• اسلام حدود هزار و چهارصد سال پیش در عصر فروپاشی نظام اولیه و در عصر موسوم به جاهلیت بنا بر ضرورت های عینی اقتصادی ـ اجتماعی پا به صحنه می نهد تا از زوال تمدن بشری در منطقه ای جلوگیری کند.
• اسلام و آموزه هایش در آن زمان و تا مدت مدیدی ترقیخواه و پیامبر اسلام شخصیتی انقلابی و قرآن با توجه به سطح شعور در آن زمان، کتابی هزاران بار علمی تر از تورات و انجیل بوده است.
• اسلام دین فرماسیون برده داری است و جنگ و غارت یکی از شیوه های رایج در این فرماسیون بوده، خواه در غرب (امپراطوری روم و غیره) و خواه در شرق.
• غرب امروزه کماکان بر همان خط دوران برده داری و عصر جاهلیت می راند.
• مثال: افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و الی اخر!
• امروز با توجه به سطح توسعه شعور و علم و فن، طبیعی است که دین اسلام کهنه و قرآن بی اعتبار شود.
• اما این حقیقت امر از ارج و ارزش فی نفسه دین و قرآن نمی کاهد.
• جهان بینی پروفسور با جهان بینی آخوندهای ملی و بین المللی از بوش تا بن لادن، از پاپ تا برلسکونی و سرکوزی فرق ماهوی ندارد.
• قلمداد کردن پروفسور به عنوان روشنگر شاید ناشی از بی خبری خانم بهروزی از فلسفه روشنگری باشد.
• اسلام و قرآن بسان مسیحیت و انجیل و بقیه مکاتب فلسفی امپریالیسم امروز باید مورد تحلیل علمی و دیالک تیکی قرار گیرند، یعنی جنبه ها و جوانب مترقی و تعمیم پذیرشان جذب و جنبه ها و جوانب منفی و نامعاصر و خرافی شان نقد و حذف شوند.
• با شعارهای توخالی فقط می توان به عوامفریبی دست زد و آبروی ایران و ایرانی را در منابر بین المللی بر باد داد.
• ماشاء الله در این زمنیه همه «روشنفکران» ایرانی فعال اند.
به داد آبروی ایران و ایرانی مگر خدا برسد!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر