از شاگردان پارمنیدس و از فلاسفه ماقبل سقراطی
مخترع هنر استدلال از طریق کشف تناقض در گفتار حریف
فن یاد شده را دیالک تیک می نامیدند.
پروفسور ماتیاس کلاین
برگردان شین میم شین
VII
اتیک استوئیسم (مکتب استوئا)
مخترع هنر استدلال از طریق کشف تناقض در گفتار حریف
فن یاد شده را دیالک تیک می نامیدند.
پروفسور ماتیاس کلاین
برگردان شین میم شین
VII
اتیک استوئیسم (مکتب استوئا)
• فلسفه و اتیک استوئیسم نیز در همان زمان ـ مثل آموزش اپیکور ـ سقوط نظام برده داری آنتیک را منعکس می کند.
• البته باید استوئیسم قدیم را که از سوی زنون بنیانگذاری شده، از استوئیسم میانه و واپسین بروشنی مرزبندی کرد و متمایز ساخت.
1
اتیک استوئیسم قدیم
اتیک استوئیسم قدیم
• استوئیسم قدیم در زمینه مسئله اتیک خویش، با مناسبات اجتماعی و سیاسی زمان خود از نقطه نظرهای معینی پیوند تنگاتنگ دارد، تنگاتنگتر از اتیک ارسطو.
1
• اتیک استوئیسم قدیم از سر تا پا بر بنیاد دولتشهر یونانی بنا شده، دولتی که با زیر سلطه مقدونیه قرار دادن یونان و با تأسیس دولت جهانی اسکندر و جانشینانش بلحاظ تاریخی کهنه شده است
2
• اتیک استوئیسم قدیم ـ بر خلاف اتیک استوئیسم میانه و واپسین ـ مطالبات و گرایشات توسعه ای را جستجو می کند که از زمان تشکیل نظام جهانی اسکندر رواج یافته اند و آن نظام را در مد نظر دارند.
3
• زنون پس از درهم شکستن چارچوب تنگ دولتشهر یونانی، بر این باور بود که در دولت جهانی اسکندر، شالوده و بنیانی پیدا کرده که می توان بر آن ایده برابری همه انسان ها را، ایده وحدت بنی نوع بشر را و ایده تشکیل جهانوندی عام را تحقق بخشید.
• این ایده ها از سوی سوفیسم و بویژه کینیسم مطرح شده بودند.
• زنون که خود یکی از شاگردان مکتب کینیسم بود، مثل کینیست ها بر این باور بود که همه انسان ها طبیعتا برابرند و چون طبیعتا برابرند، پس باید اجتماعا نیز برابر باشند:
• او خواهان از بین بردن تفاوت های اجتماعی زیرین بود:
الف
• تفاوت میان اربابان و غلامان ب
• تفاوت میان ثروتمندان و تهیدستانت
• تفاوت میان هلنی ها و بربرهاپ
• او بر آن بود که زنان باید حقوق و تکالیف یکسان با مردان داشته باشند.ث
• او بر آن بود که همه انسان ها باید در همبود، در رفاقت و در صلح با یکدیگر بسر برند.
ج
• او بر آن بود که همه انسان ها باید از آموزش و پرورش یکسان برخوردار باشند.
4
• عالی ترین آماج، یعنی سعادت در فلسفه زنون عبارت است از «زندگی بر طبق طبیعت انسانی»
• زندگی بر طبق طبیعت انسانی، یعنی انطباق رفتار انسانی با «قوانین طبیعت»، با عقل.
5
• به نظر زنون، زندگی بر طبق طبیعت انسانی، یعنی زندگی زیر فرمان عقل فضیلتی است.
6
• بنظر زنون، عالی ترین وظیفه انسانی نه در نظر، بلکه در عمل است.
7
• به نظر زنون، سجایای اخلاقی که انسان ها باید کسب و حفظ کنند، به شرح زیرند:
الف
• شناخت اخلاقیب
• شجاعتت
• وسعت نظرپ
• عدالت8
• عمل اخلاقی عبارت است از انجام تکالیف محوله از سوی همبود.
9
• انسان برای تشکیل همبود به جهان آمده است و غریزه تشکیل همبود، همراه با عقل در هر کسی وجود دارد.
10
• چون در همه انسان ها عقل واحدی وجود دارد که به عنوان قانون عام باید محسوب شود، پس برای انسان ها باید قانون واحد، حقوق واحد و همبود واحد وجود داشته باشد.
11
• لازم به توضیح نیست که چرا ایده های مهیجی از این دست نمی توانند در جامعه طبقاتی آنتاگونیستی از حد اوتوپی فراتر روند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر