بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
بهرام خراسانی
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از
میم نون
3
هنوز مارکسیزم را نه به عنوان یک "ایدئولوژی" و آیین خشک بایدها و نبایدها می پسندم.
که نام بزرگان به زشتی برد
بهرام خراسانی
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از
میم نون
3
هنوز مارکسیزم را نه به عنوان یک "ایدئولوژی" و آیین خشک بایدها و نبایدها می پسندم.
• تخریب اعتبار چیزها، پدیده ها و اندیشه ها دهها فرم می تواند داشته باشد.
• این هم یکی از آن فرم ها ست، اما با تفاوتی بسیار کوچک:
• این فرم تخریب ارزش و اعتبار مارکسیسم، فرم ترفندمند و مستوری است:
• مدح شبیه ذم است!
• زنده باد مارکسیسم گفتن است و همزمان خنجر بر حلقوم مارکسیسم فشردن است.
• خواننده فلک زده بی آنکه متوجه شود، با حرص و ولع، کاسه زهرآگین دفاع از حزب توده و مارکسیسم کذائی را سر خواهد کشید و تا به خود بیاید، مسموم خواهد شد و فردا در نشست حزبی با آب و تاب تام و تمام، تراوشات مغزی عالم الدهر خراسان را نشخوار خواهد کرد:
• «مارکسیزم خوب است، خیلی هم شیک و مدرن و زیبا ست، اگر ایدئولوژی نباشد و اگر آئین بایدها و نبایدها نباشد!»
• ایدئولوژی زدائی مارکسیسم اما به معنی پاکسازی مارکسیسم از «بایدها و نبایدها» نیز است.
• وقتی مارکسیسم را از محتوای ایدئولوژیکی آن تهی کنیم، وقتی مارکسیسم را از «سیستم نظرات اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره که بیانگر منافع طبقاتی معینی اند و شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های مطابق با آنها می شوند»، تهی کنیم، دیگر نه از «بایدها و نبایدها» نشانی می ماند و نه از خود مارکسیسم اخته و عقیم و توخالی.
• در آن صورت از مارکسیسم توخالی، از مارکسیسم تهی شده از محتوای خویش، مشتی جملات مرده، بی خون و بی خاصیت باقی می ماند که حتی چه بسا به درد نشخوار هم نمی خورند و یا در بهترین حالت می توان از آنها به مثابه «سخنان زیبای بزرگان» در کنار سخنان بزرگان محبوب امپریالیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم از قبیل حضرت نیچه، هایدگر، یاسپرس و غیره تحویل خواننده های تهی مغز طالب غذای روحی سهل البلع و سهل الهضم داد و خمیازه ای از رضایت خاطر کشید.
• آقای خراسانی در هر صورت، اهل «بایدها و نبایدها» نیستند.
• اما این فضیلت اخلاقی که بطور غیرمستقیم از بلندترین مناره های امپریالیسم تبلیغ می شود، به چه معنی است؟
• کسی که برای موازین از هر نوع و برای دستورالعمل ها و هنجارها تره خرد نمی کند و «از هر آنچه که رنگ تعلق پذیرد، آزاد است!»، چه نام دارد و کدام گرایشی را نمایندگی می کند؟
• این گرایش چیزی جز آنارشیسم عریان عربده کش نیست.
• این چیزی جز لگدمال کردن آزادی، تحت عنوان دفاع از آزادی بی قید و شرط نیست!
• این چیزی جز سوق دادن جامعه به سوی بربریت موعود نیست!
• ترفند اصلی این توطئه درست در همین جا ست:
• توده های مولد و زحمتکش را نخست از هر قید و بند ایدئولوژیکی طبقاتی خویش «آزاد ساختن» و بعد قید و بند و یوغ فاشیستی و فوندامنتالیستی دلخواه بر دست و پا و گرده شان نهادن!
• توده های مولد و زحمتکش را از شناخت افزار ایدئولوژیکی ـ طبقاتی مطمئن خود محروم ساختن و بعد، به دنبال «رهبری»، «امیری»، «ولی فقیهی» روانه کردن!
• آنارشیسم چیست؟
• آنارشیسم عبارت است از تخریب دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی)، دور افکندن پر جلال و جبروت «جبر» و یا «ضروت» و بر تخت قدرت نشاندن «اختیار» و یا «آزادی»، اختیار و آزادی ئی که تهی از هر گونه خوداندیشی و خودمختاری است، اختیار و آزادی ئی که از هر نوعی از بردگی بدتر و بی ارزش تر است.
• گئورگ لوکاچ بحق خواهد گفت که «هر خیانت و هر انحرافی با تخریب دیالک تیک آغاز می شود!» (نقل به مضمون)
4
هنوز مارکسیزم را نه به عنوان یک "ایدئولوژی" و آیین خشک بایدها و نبایدها، بلکه به عنوان یک "متدولوژی" شناخت جهان هردم دگرگون شونده، می پسندم.
هنوز مارکسیزم را نه به عنوان یک "ایدئولوژی" و آیین خشک بایدها و نبایدها، بلکه به عنوان یک "متدولوژی" شناخت جهان هردم دگرگون شونده، می پسندم.
• آقای خراسانی بسان هر مارکسیست ارتدوکسی از «جهان هر دم دگرگون شونده» دم می زنند:
• عوامفریبی «مدرن» از این قرار است:
• از «جهان هر دم دگرگون شونده» دم زدن و ابدیت نظام اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری را با اتکاء بر اسناد و مدارک جعلی و من درآوردی خود و جمهوری اسلامی اثبات کردن!
• اگر جهان در دگرگونی دم به دم باشد، این حکم باید شامل حال سرمایه داری هم باشد و استثناء نشناسد.
5
هنوز مارکسیزم را نه به عنوان یک "ایدئولوژی" و آیین خشک بایدها و نبایدها، بلکه به عنوان یک "متدولوژی" شناخت جهان هردم دگرگون شونده، می پسندم.
هنوز مارکسیزم را نه به عنوان یک "ایدئولوژی" و آیین خشک بایدها و نبایدها، بلکه به عنوان یک "متدولوژی" شناخت جهان هردم دگرگون شونده، می پسندم.
• آقای خراسان هنوز مارکسیسم را به «عنوان یک «متدئولوژی» شناخت جهان» می پسندند.
• معنی این واژه دهن پرکن از چه قرار است که مارکسیسم به عنوان آن، پسندیده می شود؟
• متدئولوژی، یعنی متد شناسی.
• متدئولوژی به تئوری متدهای شناخت واقعیت و تغییر آن اطلاق می شود.
• متدئولوژی به تئوری متدهای علمی و تئوری متدهائی اطلاق می شود که اصولا در هر علم و بوسیله هر علم می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
• بررسی های متدئولوژیکی و یا حداقل تأملات متدئولوژیکی تقریبا درکلیه علوم گذشته و حال صورت می گیرند.
• بررسی های متدئولوژیکی در ایام سابق عمدتا در چارچوب و یا بنا بر حوایج علم منفردی انجام می یافت، به متدهای منفرد نسبت داده می شد و نه به موضوع کلی متدئولوژی.
• متدئولوژی به معنی وسیع کلمه هنوز ایام کودکی خود را می گذراند.
• متدئولوژی به معنی وسیع کلمه می تواند به معارف متفکران بزرگ زیرین متکی باشد:
1
ارسطو
• متد استقرائی (ددوکسیون)ارسطو
2
فرانسیس بیکن
• متد استنتاجی (ایندوکسیون)فرانسیس بیکن
3
دکارت
• متد تحلیلی و ترکیبیدکارت
4
لایب نیتس
• متد اصول بدیهی (اکسیوماتیکی) ـ تلخیصیلایب نیتس
5
مارکس، انگلس و لنین
مارکس، انگلس و لنین
• متد ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و متد ماتریالیستی ـ تاریخی
• حالا باید منظور آقای خراسانی را از مارکسیسم به عنوان متدئولوژی شناخت جهان دریابیم.
• تخریب مارکسیسم بهتر از این نمی توانست صورت گیرد:
• تقلیل مارکسیسم به مثابه علم بررسی متدهای مختلف.
• اما راستی این مارکسیسم معروف به چه معنی است و متشکل از چیست؟
• مارکسیسم و یا به عبارت دقیقتر، مارکسیسم ـ لنینیسم، عبارت است از سیستم یکپارچه و وحدتمندی از تئوری های علمی تدوین شده بوسیله مارکس و انگلس و لنین.
• مارکسیسم ـ لنینیسم تئوری علمی طبقه کارگر و تئوری علمی سوسیالیسم و کمونیسم است.
• مارکسیسم ـ لنینیسم به سه جزء طبقه بندی می شود:
1
• ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
2
• اقتصاد سیاسی3
• سوسیالیسم علمی (کمونیسم علمی)• مارکسیسم ـ لنینیسم مبنای تئوریکی کردوکار حزب طبقه کارگر است و بمثابه راهنمای عمل در مبارزه طبقاتی، در انقلاب سوسیالیستی و در ساختمان سوسیالیستی و کمونیستی جامعه بکار می رود.
• متدئولوژی می تواند یکی از وظایف بیشمار مارکسیسم ـ لنینیسم باشد.
• مارکسیسم به مثابه علم، دیالک تیکی از تئوری و متد است، مارکسیسم به مثابه علم روی سه پایه زیر قرار دارد:
• فلسفه
• اقتصاد سیاسی
• کمونیسم علمی
• فلسفه مارکسیستی (جهان بینی طبقه کارگر) خود روی سه پایه تنیده و رونده در یکدیگر ایستاده است:
• ماتریالیسم دیالک تیکی
• ماتریالیسم تاریخی
• تئوری شناخت
• ماتریالیسم دیالک تیکی عام ترین قوانین و قانونمندی های کل هستی را (همه فرم های حرکت ماده را، طبیعت، جامعه و تفکر را) مورد بررسی قرار می دهد و در آئینه مقولات، مفاهیم، قوانین و غیره خاص خود منعکس می سازد.
• ماتریالیسم تاریخی عام ترین قوانین و قانونمندی های جامعه بشری را مورد بررسی قرار می دهد و در آئینه مقولات، مفاهیم، قوانین و غیره خاص خود منعکس می کند.
• تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی عام ترین قوانین و قانونمندی های تفکر را مورد بررسی قرار می دهد و در آئینه مقولات، مفاهیم، قوانین و غیره خاص خود منعکس می کند.
• آقای خراسانی با قناعت تام و تمام مارکسیسم را در به اصطلاح «متدئولوژی» کذائی برای شناخت جهان کذائی خلاصه می کنند تا باب میل مبارک شان قرار گیرد و با بزرگواری تمام آن را به اعضای حزب توده ایران و نه حزب توده مغولستان پیشکش می کنند.
• چه می شود کرد!
• از قدیم گفته اند که دندان هدیه خوانین را نباید شمرد.
• بی خودی نیست که خیلی از سایت های مشکوک به هواداری از حزب توده ایران به بازانتشار اندیشه های ایشان مبادرت می ورزند، ولی سایت های مشکوک به هواداری از حزب توده مغولستان هرگز از این کارها نمی کنند.
چون می دانند که حزب محبوب عالم الدهر خراسان فقط حزب توده ایران است و بس.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر