۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

کمونیست ها امروز (17)

طرح از طراح ارجمند مجله هفته
پروفسور هانس هاینتس هولتس
(حزب و جهان بینی آن)
برگردان یدالله سلطانپور

تئوری فقط بازتولید و تفسیر صرف وضع موجود نیست.
تئوری طرحریزی برنامه عمل متناسب با مدل های سیستماتیک واقعیت و متناسب با دورنماهای آماجگرا ست، که بر شالوده امکانی استوار می شوند، که در مدل ها بمثابه عوامل واقعی، یعنی بمثابه عوامل ذاتی واقعیت قابل بازخوانی اند.
جنبش کارگری، تنها زمانی می تواند به آماج خود، یعنی برچیدن بساط جامعه طبقاتی بطور کلی، جامه عمل بپوشاند، که این آماج را بکمک علم دیالک تیکی تعیین کند و راه نیل بدان را بشناسد.
از این رو ست که دست یابی به شناخت درست، برای سازمان پرولتری، به وظیفه مهم حیاتی بدل می شود.

فصل سوم
خصلت حزب لنینیستی

بخش اول
اثر لنین تحت عنوان «چه باید کرد؟»

• لنین خط مشی سوسیال ـ دموکراسی را نه فقط با توجه به روسیه، بلکه در رابطه با جریانات رفرمیستی بطور کلی، که در نقطه عطف قرن، وارد عرصه شده بودند، مورد انتقاد قرار می دهد.
• او از برنشتاین (آلمان) و میلران (فرانسه) با صراحت تمام نام می برد.

• «هدف حضرات این است که سوسیال ـ دموکراسی از حزبی انقلاب اجتماعی به حزب دموکراتیک طرفدار رفرم های اجتماعی مبدل شود.
• برنشتاین این مطالبات سیاسی را با سلسله ای از دلایل و نظرات به اصطلاح «تازه» که به خوبی با یکدیگر جور در می آیند، تنظیم کرده است.

• آنچه زیر پا گذاشته می شود، به شرح زیر است:

1

• در وهله اول اثبات علمی سوسیالیسم زیر پا گذاشته می شود.

2

• در وهله دوم اثبات ضرورت و حتمیت سوسیالیسم بر مبنای «درک ماتریالیستی تاریخ» لگدمال می شود.

• آنچه ناگفته می ماند، حقایق امور زیر است:
1
• ذلت، فقر و فلاکت روز افزون توده ها
2
• پرولتریزه شدن جامعه
3
• تشدید تضادهای سرمایه داری

• آنچه باطل اعلام می شود، به شرح زیر است:
1
• مفهوم «آماج نهائی»

• مراجعه کنید به آماج، آماجگرائی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
• ایده «دیکتاتوری پرولتاریا»

• مراجعه کنید به دیکتاتوری پرولتاریا، سوسیالیسم به جای بربریت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• آنچه مسکوت گذاشته می شود، عبارت است از تضاد لیبرالیسم با سوسیالیسم.
• آنچه انکار می شود، عبارت است از تئوری مبارزه طبقاتی.

• حضرات تئوری مبارزه طبقاتی را برای جامعه ای که بطور کاملا دموکراتیک و بنا بر اراده اکثریت مردم اداره می شود، غیرعملی تلقی می کنند و غیره.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 362)

• در این اوضاع و احوال می بایستی خصلت حزب مارکسیستی توضیح داده شود و فرم خاص سازمانی و مبارزاتی آن برای کار در شرایط روسیه تزاری تعیین شود و گام های عملی بعدی پیشنهاد گردد.

• لنین اثر خود تحت عنوان «چه باید کرد؟» را وقف توضیح سه مسئله زیر می کند:

1
• «خصلت و محتوای اصلی تبلیغات سیاسی ما
2
• وظایف سازمانی ما
3

• چگونگی تشکیل همزمان و همه جانبه سازمان سیاسی سراسری قادر به مبارزه در سراسر روسیه.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 338)

• از موضوع بندی «چه باید کرد؟» می توان هدف از نگارش آن را تشخیص داد:

1

• سه فصل اول «چه باید کرد؟» به توضیح خصلت اصلی حزب اختصاص دارد.

2

• فصل چهارم «چه باید کرد؟» به توضیح فرم سازمانی مشخص حزب اختصاص دارد.

3

• فصل پنجم «چه باید کرد؟» تشکیل بعدی حزب را مورد بررسی قرار می دهد.

• نکته قابل توجه، نحوه پرداخت به مسائل یاد شده است.
• ظاهرا بر خلاف هدف بلاواسطه آن روز، در بخش اول «چه باید کرد؟» به توضیحات اصولی، جای بمراتب بیشتری از مجموعه بخش دوم و سوم اختصاص داده می شود و شامل سه فصل از پنج فصل کتاب می گردد.
• لنین این مسئله را بمثابه مسئله متدی اصلی تلقی می کند و در پیشگفتار اثر خویش، به توجیه آن می پردازد:
• «معلوم شد که نظرات متفاوت راجع به حل این سه مسئله، عمدتا از تضاد میان دو خط مشی در سوسیال ـ دموکراسی روسیه نشئت می گیرد و نه از اختلاف نظر بر سر مسائل منفرد.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 338)

• دیدن این امر که با چه تأکیدی مسائل اساسی در بحث پیرامون تصمیمات سیاسی روز مطرح می شوند، دشوار نیست.
• پیش شرط چنین کاری عبارت است از موضع گیری متدئولوژیکی (که در عمل سیاسی به معنی موضعگیری استراتژیکی خواهد بود) که از درک سختگیرانهء وحدت تئوری و پراتیک نشئت می گیرد.

• تئوری فقط بازتولید و تفسیر صرف وضع موجود نیست.
• تئوری طرحریزی برنامه عمل متناسب با مدل های سیستماتیک واقعیت و متناسب با دورنماهای آماجگرا ست، که بر شالوده امکانی استوار می شوند، که در مدل ها بمثابه عوامل واقعی، یعنی بمثابه عوامل ذاتی واقعیت قابل بازخوانی اند.

• روش لنین در این مورد عبارت است از توسعه تئوری های عام الاعتبار درجه عالی، بر مبنای تحلیل شرایط خاص.
• (یعنی توسعه عامیت بر مبنای تحلیل خاصیت، گذار از خاص به عام. مترجم)

• این روش لنین بیانگر نوعی «استقراء دیالک تیکی» است.

• (استقراء یعنی استخراج منفرد و خاص از عام، شناخت چیز منفرد در پرتو قوانین عام.
• در سیبرنتیک، یعنی استخراج احکام از احکام دیگر بکمک قوانین استنتاج منطقی. مترجم)

• مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد ـ خاص ـ عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• هدف لنین، نه تنها توضیح تضادی است که باید توضیح داده شود، بلکه توضیح تضادی است میان دو جناح حزب سوسیال ـ دموکرات روسیه، که توضیحش برای اتخاذ تصمیم ضرورت مبرم دارد.

• لنین این تضاد را در فرمول اساسی تئوریکی بیان می دارد و آن را تضاد میان به اصطلاح دگماتیسم و اوپورتونیسم نام می دهد.
• او از این تضاد بمثابه تضادی عام پرده برمی دارد که در جنبش کارگری نیز وجود دارد.

• «در واقع، برای کسی پنهان نیست که امروز در سوسیال ـ دموکراسی بین المللی دو سمتگیری وجود دارد و مبارزه میان آندو، گاهی شدت می یابد و شعله های روشنش بالا می رود و گاهی فروکش می کند و بصورت «قطعنامه های بلند بالای آتش بس» در زیر خاکستر به سوز و گداز خود ادامه می دهد.
• سمتگیری باصطلاح «نو» مارکسیسم به اصطلاح «دگماتیکی کهنه» را به تازیانه انتقاد می بندد.
• چند و چون آن را برنشتاین با صراحت تمام بیان کرده و میلران نشان داده است.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 361)

• عامیت و ضرورت این تضاد را می توان از شرایط پیدایش جنبش کارگری استخراج کرد.

• سازمان های پرولتاریا بر بنیان منافع مشترک کارگران رشد می کنند.

• کارگران برای مقابله با استثمار و ستمی که با گوشت و پوست خود تجربه می کنند، متشکل می شوند.
• مشاهدات، تجارب و احساس ها، اما همواره یا با موردی مفرد در پیوند اند و یا با مجموعه موارد مفرد، مواردی که محتوای آنها را تشکیل می دهند.
• هرجا که تئوری تمام اجتماعی راهنما وجود نداشته باشد، عمل منطقی ـ فکری تعمیم نمی تواند صورت گیرد و لذا افراد هر کدام برای درد و رنج مفرد به دنبال راه حل می گردند.
• نتیجه این امر رفرمیسم، اوپورتونیسم و ترید ـ یونیونیسم است.

• (اکنون پس از فروپاشی سیستم جهانی سوسیالیستی، در طیف چپ ایران نیز گرایشات رفرمیستی و اوپورتونیستی شرم آوری در حال نشو و نما ست.
• این گرایشات علنا «لیبرالیسم» واهی بورژوائی را نمایندگی می کنند، که باید بر اساس فاکت های عینی مورد بررسی قرار گیرند. مترجم)

• خصلت جنبش کارگری بسته به سطح انتزاع تعریف می شود و بر این مبنا منافع کارگران درک و تبیین می گردد.
• به این دلیل است که انگلس، طبقه کارگر را وارث فلسفه کلاسیک آلمان می نامد.

پیش شرط انتزاعات تئوری، تجربه استثمار و ستم است.
چون به قول کانت، نگرش ها بدون مفاهیم کور اند و مفاهیم بدون نگرش ها، توخالی!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر