۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

سنگ های دوزخی

چشم انداز؟
برهوت، بی درختانی تا دور دست!


مسعود دلیجانی
سرچشمه:
http://masouddelijani.blogfa.com

9 فروردین 1389
• زمین؟
• سنگلاخ!

• خاک؟
• شرمسار از سبزه زارانی نپرورانیده!

• چشم انداز؟
• برهوت،
• بی درختانی تا دور دست!

• پرندگان؟
• از دهشت جنایت گریخته!

• مردان؟
• مدهوش کلماتی به غایت مرده!

• دیدگان؟
• چیره!
• مملو و لبریز از آتشگه کینه ای
• به بار نشسته از درون دردهایی گم.


• زن؟
• پژمرده گلی مغلوب
• زیر خطوط آشفته ی سنگ ها

• از ضجه ی دردی درهم مچاله
• در خاموشی مرگی خون آلود

• از تیزی مسموم نگاه های من و تو
• آسوده می شود.

• در حیرتم!
• چگونه؟

• مرگی چنین فجیع و
• هیاهو و هلهله؟

• مرگی چنین کریه و
• نی نی شادی به چشم ها؟

• در حیرتم!
• چه سان؟

• قلب هایی چنان تهی
• از وسعت سپید عشق
• کز انعکاس ضجه
• در سنگلاخ درد
• دریای اشک آدمی
• طغیان نمی کند؟

• این در هم شکسته کیست
• کاین گونه تحقیر می شود
• در هم مچاله و نیم تن به خاک؟

• «چشم بگشا
• می شناسی اش! »

• او نا رسیده میوه ی تنهایی بود
• هراسان.

• آویخته از شاخه ی خشکیده ی عشقی
• در گیر برف و بورانی پیچنده.

• که در یخبندان وزش نگاه های سرد
• از هر کورسو محبتی
• در یچه ای می بافت رو به نجات.

• «چشم بگشا
• می شناسی اش! »

• او تصویری بود سرگشته
• از التهاب روحی سرگردان

• که در پی التیام دردی ژرف
• در جستجوی مرهم عشقی ساده

• در بی راهه های کام گم می شد
• و با امواج هیجانی فرو کاهنده
• در بستر کام می پژمرد.

• و تنها در عشق آرمیده
• سایه تبسمی کافی بود
• تا گلبوته ای شود
• زیر نوازش نگاهی
• در دستانی عاشق.

• و راز و نیاز پنهان ز دیده ها
• اگر چه شیرینی کام فریب را می آزرد
• اما
• او «شیرین» ی می شد
• غرق شده
• در پژواک آوای تیشه ی « فرهاد»

• اینک اما او
• عشقی است با شکوه
• در کالبدی از درد درهم فشرده

• عشقی که از برای عشق
• دیر زمانی

• آویخته از صخره ای پنهان
• در پرتگاه پچ پچ وسعت دهندگان باد

• خواب هراسناک تیزی سنگ را
• در سقوط خویش دیده بود.

• اینک اما او
• عشقی است با شکوه

• که عاشقان تمامی تاریخ
• حاسدانه در برابرش
• پریده رنگ می شوند.

• عشقی که از برای عشق
• مرگی چنین فجیع را به آغوش می کشد.

• «چشم بگشا
• می شناسی اش! »

• آیا او تنها
• دلداده ای نبود
• شایان زیست
• هم دوش یاورش
• و دیگر هیچ؟

پایان

ویرایش شعر از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر